پیشنهادهای دکترمحمدحسین بهاری (٢٠٩)
نرگس گرامی. واژه نادرستی را نوشته ای و مینای واژه درست را برای آن. مینایی که نگاشته ای رونویسی از واژه نامه علامه دهخدا است در فرانمود واژه تخدیر. ...
نیک خویی
در یاد آوردن به یاد آوردن به یاد داشتن
پاداپره دادن گوش مالی دادن
بهانه تراشیدن بهانه ساختن بهانه آوردن
روانه
لگام پالهنگ
دیرگویی اختلالی در مرکز گفتار و زبان شناسی در سوی چپ مغز آدمی ست که کنترل بازدم دی اکسیدکربن را دچار اختلال می کند و در نتیجه آن به صدا در آمدن تاره ...
بورژوازی ( به فرانسوی: Bourgeoisie ) یکی از دسته بندی های مورد استفاده در تحلیل جوامع بشری است و به دستهٔ بالاترِ ثروت در جامعه، افراد مرفه و سرمایه ...
زیرکونیوم ( انگلیسی: Zirconium ) با نماد شیمیایی Zr عنصر چهلم جدول تناوبی مندلیف است. نام این عنصر از سنگ معدنی زیرکن و واژه فارسی �زرگون� به معنی ما ...
مانند زر. زرگونه به رنگ زر واژه زیرکونیم برگردان زرگون به زبان انگلیسی و با همان میناست که بر عنصر چهلم جدول مندلیف که رنگ طلایی دارد، نام نهاده اند
کوس طبل و نقاره
ابزار و برگ وساز برگ و ساز
تیرروز یا تیره روز بدبخت سیاه بخت بداقبال.
پنهان نمودن. در پرده داشتن. نیز تازیان به کاری که پس از انجام آن سهش کننده کار را پنهان کند می گویند. مانند دود کردن سیگار یا قلیان که در بارهای نخ ...
شگفتا که واژه ای که بزرگان در واژه نامه ها مینایش را آورده اند، برخی کاربران این همه واژگان نادرست پیرامونش می نویسند. این یک واژه نامه است و گردآور ...
پی ورزی سوگیری و پافشاری بی خردانه
گرامیان این دیدگاه که این واژه بود و نبودش یکی است، یا نبودنش چیزی از زبان نمی کاهد دیدگاه نادرستی است. اگر گردانندگان آبادیس، دست همه ی کاربران را ...
سوخته
پی آیند
گل کار
پریشان/ آشفته حال
ابزار برگ و ساز
ریسمان
لژین دنر. [ ل ِ ی ُ دُ ن ُ ] ( فرانسوی ، اِ مرکب ) ( نشان. . . ) ، نشانی که در نوزده ماه مه سال ۱۸۰۲ میلادی، ناپلئون بناپارت برای تشویق خدمتگزاران کش ...
سوخته دل و دل سوخته
چمراس واژه ای پارسی و بهترین جای نوشت برای معجزه و اعجاز تازی است.
تاریک
تکانک گرفته از تکان ک بر مینای تکانِ خرد
ساره همان سارا و مینای آن: ناب است
کوشیدن
خوشی گوارایی به مزگی
معذور واژه ای تازی است که در چهارچوب اسم مفعول است. از ریشه عذر. عذر به مینای بهانه است و از دید واژه شناسی معذور در زبان تازی به کسی گفته می شود ...
آرامْ دل یا دل آسوده یا آسوده دل
شراره افروزه فروزینه افرازه اخگر زبانه
سرآغاز
انگیزه پیکار
نشیمن
آب ریزگاه پیشآب ریز
فرمان فرما
در جایی دگرگون و جایی دگر پیرامون در سده های پیشین در جای سال نیز بکار رفته است.
پیرامونی چارچوب گرداگرد
بهره
درود بر گردانندگان آبادیس. گرامیان در فرانمون گار و بازگویی نمونه ها، در چگامه حضرت عشق، سعدی یگانه نادرستی نوشتاری رخ داده است که جادارد درست فرمای ...
جنگ و گریز
نیرنگ
اهریمن
شراره افروزه افرازه فروزینه اخگر زبانه
آنی رس هرچه بی اندیشه وتلاش پیشین به کار یا گفته آید.
پرهشت یا فرهشت