پیشنهاد‌های دکترمحمدحسین بهاری (٢٠٩)

بازدید
٧٨
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

نیمور از آنجا که ریشه واژه کیر در هر دو زبان پارسی و کاپادوسیه ای رومی ( یونانی ) یافت می شود، واژه نیمور پیشنهادی بهتر برای پارسی گویان است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

پرتور بهین واژه است در جای عکس. با سپاس از مهربان فرکیانی که به درستی نوشته اند. و بسیار واژگان داریم این گونه. آن گه بهتر است واژه ای به کار بندیم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

پیوگ بهترین جایگزین برای عروس است. هرچند واژه آروس با این نگارش پارسی است و نمیتوان آن را از پرهون واژگان زدود، ول با سخن رودکی بزرگ : بسا که مست د ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

رونما یا رخ نما

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

این واژه تازی است و برابر پارسی آن: _آرِش و _ چم است. مانا، مینا و مینو نیز دیده شده است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

پرتور برابر تک چهره پرتور ریشه اوستایی دارد. و در زبان پهلوی نیز پرتور بوده که با دگرگونی پ پس از برتری تازیان فرتور شده است. وازه پرتور برابر پرتر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

درود نخست یادآوری و پوزش گردانندگان فرهنگ ارزشمند آبادیس را، چرا که در آغاز ِ مانندسازیِ واژه ی نکته ( همین نوشتار ) این واژه تازی ( اربی ) را پارسی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

رینش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

هم بست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

فرآلا میتواند باشد، واژه ای نو از آمیختن فره بر آرِش نمونه و آلا بر آرِش هدیه دوستانی که جایزه را پیشنهاد داده اید آیا واژه ای بیگانه را با واژه ای ت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

ایاسیدن خوب است آنگاه همه پسند و پویا نیست. دیدآوری دیدورزی نگه ورزی شایسته است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

زغال تازی شده ژگال یا زگال است. بهتر است زگال بگوییم. نیز پیشینیان انگِشت می گفته اند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

دل ورس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

پس آوند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

طبیعت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

بیهوده انگاری، بیهوده گویی، بیهوده پسندی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

گژرو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

چوخ واژه ای پارسی است بر چم گروه و دسته. معرب شده و جوق و نیز جوخ نوشته اند باز هم بر همان چم. جوق مرغان از برون گرد قفس خوش همی خوانند ز آزادی ق ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

نماژ یا نماز برابر است با گفتن نیاز در جای جای شهنامه بزرگ بر این چم به کار آمده است: بیامد خرامان و بردش نماز به بر در گرفتش زمانی دراز با همین چ ...

پیشنهاد
١٧

در زبان پهلوی مگو بوده است بر آرِش ژرف و جاودان. سپس مگ شده و تازیان آن را مغ نوشته و خوانده اند و در جای ژرف نیز به کار برده اند. پس از آنکه زبان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

درود نیک است بدانیم این واژه تازی یا همان اَربی است که تازیان بر پنداره هایی بسیار ب کار می برند مگر آن چه ایرانیان امروز. بهی ست این واژه در دو بخش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

برابر پارسی این واژه لاچ است که که پس از فرنشینی تازیان لاغ شده است. واژگان بافه بافی و لافی نیز به کار رفته است به افزونه لاچ لاچ و لافی و گر مرد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

ویراُفت از دو واژه �ویر �= حافظه افت = کم شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

پارسیان چَمراس و فرجود می گفته اند که چمراس همان معجزه است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

آنی رس هم آرِش و جایگزین پارسی خوبی است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

سماک واژه پارسی است تازی شده و سماق گفته اند. بهتر است سماک نوشته و خوانده شود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

پاژنام که از پیش بوده و بسیار زیباست. هم چنین واژه تازی ملقب را باید گفت: پاژنام دار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

چَمراس نیز فرجود هم گفته آمده که فرجود مانای اعجاز دارد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

هرچند رسن واژه ای پارسی است، آن گه چون تازیان آن را گرفته، به کار بسته و به افزونه ارسان میگویند، پیشنهاد برتر برای پارسی گویان واژه زییای پالهنگ اس ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

نیاهشته

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

سیماب خود واژه ای پارسی و زیباست. آن چه باید درست شود واژه ژیوه است که به نادرست جیوه می گوییم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

اندیش مندان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

آوندآب که با نگارش آونداب زیباتر هم می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

ریزمیرور میرور بر آرِش ( چم ) کشنده.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

کنکاش یا کنکاج اگرچه ترکی، آنگه برابر است با رایزنی. پیشینیان به مجلس کنکا ج خانه یا کنکاش سرا می گفته اند. چون در رایزنی پرسش از راه درست تر و بهت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

خیزاب برای موج آب و کوهه برای موج الکترونیکی یا سیگنال

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

واژه مجبور تازی است و نیک است در جای آن واژگان پارسی: ناچار بایسته زورکار ناگزیر وادار بی چاره . . . ب کار گرفته شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

پارسی این واژه لاچ است که لاغ هم گفته می شود. و گر مرد لهو است و بازی و لاغ قویتر شود دیوش اندردماغ حضرت عشق و سخن سعدی چون گفت بسی فسانه و لاغ ش ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

آگه ساز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

کیاناد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

به درون مایه واژه یا سخن می گویند. واژه ای تازی ست و پارسی آن: میناک ماناک مینا آرِش چَم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

این واژه پرکاربرد فرانسوی، که در انگلیسی نیز برابر تک چهره گرفته می شود، ریشه اوستایی دارد. در زبان پهلوی پرتور بوده که با دگرگونی پ پس از برتری تا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

درود این واژه پارسی پهلوی و پهرست بوده است که در گویش تازی شده پ با ف واگشته است گونه ی پردوس یا سپارش که به واژگان فردوس و سفارش واگشته است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

گردنگیر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

سالار خامه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

کاریز بهترین پیشنهاد است. و پاس می داریم سخن مهربان اشکان گرامی را، که پذیرفتنی است شبکه واژه ای پارسی باشد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

گردآورنده از افروزه های ایزد است. چنان که ملای رومی در دفترسوم مثنوی می گوید: تا ببینی جامعی ام را تمام تا نلرزی وقت مردن ز اهتمام

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

برابر پارسی این واژه لاچ است که که پس از فرنشینی تازیان لاغ شده است. واژگان بافه بافی و لافی نیز به کار رفته است به افزونه لاچ لاچ و لافی و گر مرد ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

کوهه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

این واژه از ریشه بج اوستایی است و هرچند باژ درست تر است که آن هم واژ بوده است، آن گه چون حضرت خرد پردیسی بزرگ در جای جای شه نامه سترگ به کار برده است ...