نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dummy pronoun: ضمیر تهی
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i enjoy his company: من از همراهی با اون لذت میبرم
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's rather the best class: در عوض، بهترین کلاس است. rather=در ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
white shadow: سایه همای سعادت
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a company of parrots: یه دسته طوطی company به یه دسته طوط ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you can't duck me for ever: نمیتونی منو واسه همیشه بپیچونی تو ک ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to get involved in: در صورتی که بخواهیم در مورد کار و ش ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she dummied a smile to hide her feelings: یه لبخند الکی زد تا احساساتش رو پنه ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he didn't want to get involved in their personal problems: او نمی خواست در مشکلات شخصی آنها در ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
is there someplace i can get a pair of shoe: جایی پیدا میشه یه جفت کفش بگیرم؟
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she's involved in many social activities: او در فعالیت های اجتماعی زیادی شرکت ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the temperature is 40 degrees centigrade in the sun but 30 degrees in the shade: دما در آفتاب ۴۰ درجه ی سانتیگراد ول ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
charge someone money: از کسی پول گرفتن
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the cinema emptied out quickly after the movie ended: سینما بعد از پایان فیلم به سرعت خال ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they use swords rather than guns: اونا به جای تفنگ شمشیر استفاده کردن ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to get involved with: داشتن ارتباط عاطفی، عاشقانه، و یا ج ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they hid the treasure someplace: آنها گنج را یک جایی پنهان کردند.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her involvement in the project was crucial: مشارکت او در پروژه حیاتی بود. invo ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he didn't want to get involved in the argument: او نمی خواست وارد دعوا شود ( درگیر ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
charge somebody money: از کسی پول گرفتن
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the family were deeply involved in jewish culture: خانواده به شدت در گیر فرهنگ یهود بو ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have got a company: من مهمون دارم.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that's rather a difficult book: کم و بیش کتاب دشواری است. rather=ک ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we had lunch at the park under the shade of a big tree: زیر سایه ی درختی بزرگ در پارک ناهار ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
studying medicine involves years of hard work: پزشکی خواندن مستلزم سال ها تلاش سخت ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what charge has each of the following particles: هریک از ذرات زیر چه باری دارند؟
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm in a rather hole: بدجوری گیر کردم
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
empty streets: خیابون های خلوت
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he felt his mind empty of all worries: او احساس کرد ذهنش از تمام نگرانی ها ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cleaning the park would involve hard work: تمیز کردن پارک مستلزم کار سختی است ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i got involved with georgina over two years ago and we both couldn't be happier: حدود دوسال پیش با جورجینا ارتباط دا ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a rather: نسبتا، کمی
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
please empty the rubbish bin: لطفاً سطل زباله را خالی کن.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
unexplained aches: درد غیرقابل توصیف
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i no longer live in new york: من دیگر در نیویورک زندگی نمی کنم.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this is our only chance: این تنها شانس ماست.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he ached to see her again: دلش برای دوباره دیدنش تنگ شده بود a ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this's our only chance: این تنها شانس ماست.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i've had a dull ache in my back all day: تمام روز یه درد خفیف تو کمرم داشتم. ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
is this really the only way to do it: آیا واقعا این تنها روش انجام کار اس ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i said gasping for air: من در حالی که سخت نفس میکشیدم گفتم
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was the only person on the train: من تنها فرد در قطار بودم.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
last gasp by: آخرین نفس های ( تلاش و زور ) . . .
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a figure that is only set to increase: عددی که قرار است افزایش هم بیابد on ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i gasped in surprise: من از تعجب نفسم بند آمد.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's only natural to feel anxious: این کاملا طبیعیه که احساس اضطراب کن ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is only natural to feel anxious: این کاملا طبیعیه که احساس اضطراب کن ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we had to wait ten minutes in the queue for the till: مجبور شدیم ده دقیقه در صف صندوق منت ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
god willing it won't end up being done in vain: انشالا، بیهوده انجام نمیشه ( بیهوده ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the cashier put the money in the till: صندوقدار پول را در صندوق گذاشت. t ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there will no longer be any remedy for this: دیگر هیچ چاره و علاجی برای آن وجود ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tiny flaws made visible: اشتباهات کوچکی که مشخص می شود ( آشک ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
leaves a big hole in our lives: یک خلع بزرگ در زندگی ما ایجاد می کن ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it no longer rains as much as it used to: دیگر آنقدر که قبلاً می بارید، باران ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is only 165 cm tall: او فقط 165 سانتی متر قد دارد.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we no longer have that car: ما دیگر آن ماشین را نداریم.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
their troubles are only beginning: دردسرا/مشکلات شون تازه داره شروع می ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is no longer a student: او دیگر دانشجو نیست.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he only recently stopped working due to his advancing years: او اخیرا بالاخره/تازه دست از کار کر ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i pushed the world away: من جهان رو پس زدم کنار گذاشتم Push ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they no longer see each other: آنها دیگر همدیگر را نمی بینند.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we can only be happy to do that: تازه باید خوشحال هم باشیم که می خوا ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is pushing 40 degree celsius: دما به 40 درجه نزدیکه push در دمای ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she no longer works at that company: او دیگر در آن شرکت کار نمی کند.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i missed the last bus so i only got home at about 6 o'clock: به آخرین اتوبوس نرسیدم ( جا ماندم ) ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's your shout: این نوبت یا فرصت شماست که تصمیم بگی ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she counted the money in the till: او پولهایی که در دخل بود شمرد. til ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they no longer care: اونها دیگه اهمیتی نمیدن
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't act like a child: مثل بچه ها رفتار نکن!
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's your shout for dinner tonight: این نوبت توست که برای شام امشب هزین ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the only person who can help him is the doctor: تنها کسی که می تواند به او کمک کند ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'll stay here till you get back: من اینجا می مانم تا تو برگردی. til ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have to pee all the time: همش باید جیش کنم.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she acts in a play: او در یک نمایش بازی می کند.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if god forbid: اگر خدای نکرده
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is your shout for dinner tonight: این نوبت توست که برای شام امشب هزین ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
having obtained the disordered thicknesses for the entire system: پس از بدست آوردن ضخامت های دارای اخ ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i saw a special offer right next to the till: من یک پیشنهاد ویژه ، درست در کنار ص ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she has to be left alone to understand the loneliness of other: اون باید تنها بمونه تا تنهایی دیگرا ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have been taught never to accept pay for an act of kindness: من آموخته ام که برای کار انسان دوست ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the cashier counted the money in the till at the end of the day: صندوق دار در پایان روز پول داخل صند ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she has to be left alone: اون باید تنها بمونه
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we desire nothing but good will and comity: ما خواهان چیزی جز حسن نیت و نیک رفت ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he country is confronted with this bitter difficult fate: کشور با این عاقبت تلخ و دشوار مواجه ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mock math bowl: مسابقات ریاضی آزمایشی
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a shout of pain: یک داد و فریاد از درد
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i go to the english class no more: دیگه به کلاس انگلیسی نمیرم
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
finally they'd all say he could play the game better than anyone: عاقبت همه ی آنها اعتراف می کردند که ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
catch somebody in the very act: مچِ کسی را در حینِ عمل گرفتن؛ کسی ر ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hey wait a minute: هی یه دقیقه صبر کن.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'd simply destroy you period: من به سادگی تو را نابود می کردم، هم ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he would often mock his classmates with sarcastic remarks: او اغلب با اظهارنظرهای طعنه آمیز هم ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
help he shouted: او فریاد زد: کمک!
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i no longer love you: دیگه دوست ندارم.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hey come in lovely to see you: سلام، بیا تو، خوشحالم میبینمت.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in the act of doing something: در حینِ انجامِ کاری
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is your shout: این نوبت یا فرصت شماست که تصمیم بگی ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i would simply destroy you period: من به سادگی تو را نابود می کردم، هم ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i no longer believe you: من دیگه بهت باور ندارم
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am speak for my family: من نماینده خانواده خودم هستم speak= ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we went back to tilling the land: ما برگشتیم تا در زمین زراعت کنیم. ( ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he acted wisely: او عاقلانه عمل کرد.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am sorry to: متاسفم از اینکه
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm no longer in charge here: من دیگه مسئول اینجا نیستم
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i no longer need: دیگه لازم ندارم
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
can you make it on monday morning say: میتونی بیای صبح دوشنبه مثلا؟ say=مث ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i really messed up the exam: واقعاً امتحان رو خراب کردم.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not but rather: فلان چیز نیست ( درست نیست ) بلکه ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he shouted 200000$: باصدای بلند گفت" دویست هزار دولار! ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he had no intention of honoring his word: قصد نداشت به حرف هایش وفا کند. ho ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mock fight: دعوای ساختگی
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
no longer soft: دیگر نرم نیست
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
never say die we might still getthere on time: خدا را چه دیدی هنوز ممکنه به موقع ب ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in on the act: واردِ ماجرا شدن، درگیرِ قضیه شدن ( ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hey baldy come here: آهای کچل بیا اینجا!
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
act as somebody: به جای . . . بکار رفتن کارِ . . . ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the files are all messed up: همه ی فایل ها به هم ریخته ان.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to help animal: برای کمک به حیوان
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
why do you wanna mock me mate: چرا میخوای مسخره ام کنی رفیق؟
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it was nice talking with you: صحبت کردن با شما دلپذیر بود.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this building is no longer used: این ساختمان دیگر استفاده نمی شود .
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
act as someone: به جای . . . بکار رفتن کارِ . . . ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm not a clown: من دلقک نیستم
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the company honored its commitment to pay all the employees on time: شرکت با پرداخت حقوق سر وقت تمام کار ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
talk a little more about ourselves: یکم بیشتر در مورد خودمان صحبت کن
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he messed up his relationship with her: اون رابطه ش رو باهاش خراب کرد.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
why are you shouting aloud: چرا دارید با صدای بلند فریاد میزنید ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's five to three: ( ساعت ) پنج ( دقیقه ) مانده به سه ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am not a clown: من دلقک نیستم
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
act as sth: به جای . . . بکار رفتن کارِ . . . ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he went to the kitchen: رفت اش ( داخلِ ) آشپزخانه!
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm no longer young: من دیگه جوان نیستم no longer=بیش از ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i messed up the presentation: من ارائه را خراب کردم.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's going to have a talk with his parents: او با پدر و مادرش گفتگویی خواهد داش ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mock sth: مسخره کردن
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is determined to honor her husband's dying wish: او مصمم است که آرزوی آخر ( آروزی دم ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to make a remark about something: اظهار نظر کردن در مورد چیزی
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
act sth out: ادای . . . را در آوردن نمایشِ . . ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this will cause the rope to unlay and to some degree distortion of the rope will occur: این باعث می شود که طناب رشته رشته ن ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the divorce really messed him up: طلاق واقعاً روحیه اش رو داغون کرد.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go to your room: برو ( تو ) اتاقت!
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mock data: داده ساختگی/غیرواقعی
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stop talking and listen: حرف نزن و گوش بده!
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she doesn't work here any longer: او دیگر در اینجا کار نمی کند
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as further complications arose the surgery had to be postponed: با بروز پیچیدگی های بیشتر، عمل جراح ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
talk to him: باهاش حرف بزن باهاش صحبت کن
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you scared me i am so soft: منو ترسوندی من خیلی روحیم لطیفه خی ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have a lot of regrets in that regard: از این نظر بسیار پشیمانم. . . از ا ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
are realist in approach: رویکردی واقع گرایانه داشتند approac ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the kids messed up the living room: بچه ها اتاق نشیمن را به هم ریختند.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as further data was analyzed the theory lost credibility: با تحلیل داده های بیشتر، آن نظریه ا ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in someone honor: به افتخار فلانی. . . در سپاس ۱ز فل ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my car has been acting up: ماشینم من را کلافه کرده است/ ماشینم ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mock someone: مسخره کردن
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you can't go to my room without permission: بدون اجازه نمی تونی ( داخلِ - تو ) ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
talk to her: باهاش حرف بزن / باهاش صحبت کن
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as further protests erupted the government imposed a curfew: با وقوع اعتراضات بیشتر، دولت منع رف ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't mess up this time: این بار اشتباه نکن!
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
observing 85 years of establishing official diplomatic relations: با گذشت ۸۵ سال از برقراری روابط رسم ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a piece of paper money: اسکناس
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mock something: مسخره کردن
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'd be honor: باعث افتخارمه
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
act something out: ادای . . . را در آوردن نمایشِ . . ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she was attired in black crepe: او کرپ مشکی بر تن کرده بود.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as further restrictions were introduced businesses began to close: با اعمال محدودیت های بیشتر، کسب وکا ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
each apartment has its own balcony: هر آپارتمان بالکن خودش را دارد.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you became jealous of me again: تو باز به من حسودیت شد
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you'll live to regret it: در آینده پشیمان خواهید شد.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the hard disk is mocked for data sanitization: هارد دیسک برای مرحله پاکسازی اطلاعا ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you're approached: بهت نزدیک شدن /شده.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he acted as if he'd never met me before: اون جوری رفتار می کرد که انگار منو ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am just messing up with you: من فقط دارم اذیتت میکنم /دارم باهات ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in sb honor: به افتخار فلانی. . . در سپاس ۱ز فلا ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as further questions were raised the spokesperson looked uneasy: با مطرح شدن سوالات بیشتر، سخنگو مضط ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
observe the rules: رعایت قانون
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
are you being jealous: داری حسودی میکنی؟ داری غیرتی میشی؟ ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what are his interests: علایق او چیست؟
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you scared me i'm so soft: منو ترسوندی من خیلی روحیم لطیفه خی ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i promise you will regret: قول میدم پشیمون میشی
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you are approached: بهت نزدیک شدن / بهت نزدیک شده
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mock somebody: مسخره کردن
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
act in movie: بازی در فیلم Act= عمل، عمل کردن، با ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if you don't focus you'll mess up: اگر تمرکز نکنی، خرابکاری میکنی.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
never turn your back on me: هرگز روتو ازم برنگردون! ( بهم پشت ن ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in somebody honor: به افتخار فلانی. . . در سپاس ۱ز ف ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we both have an interest in music: ما هر دو یک سلیقه داریم در موزیک یا ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
isn't he messing up in class: توو کلاس، شلوغ نمیکنه؟
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if you do all of what i say you won't regret: اگر همه ی چیزهایی که می گویم را انج ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how much work has been completed: تا کجا پیش رفتی؟ چقدرشو کامل کردی؟
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is a selfish person and never considers anyone but herself: او شخص خودخواهی است و هرگز کسی به ج ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the clinical approach: راهکار کلینیکی رویکرد بالینی
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i greet you with joy and happiness: با شادی و خوشحالی، به شما احوالپرسی ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
each answer is worth 20 points: هر پاسخ بیست امتیاز دارد.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she read a lot of books every day and my friends get jealous of my mom: او هر روز تعداد زیادی کتاب می خواند ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't say nonesense: چرت نگو ( ولی مودبانشه )
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as further investigations continued more corruption was uncovered: با ادامه تحقیقات بیشتر، فساد بیشتری ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they have been intimate friends since childhood: آن ها از کودکی دوستانی صمیمی بوده ا ...
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what are her interests: علایق او چیست؟
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i inhale a very strange smell: من بوی خیلی عجیبی رو استنشاق کردم.
٦ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you won't regret: پشیمان نخواهی شد .
٦ روز پیش