نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
words lead to words: حرف، حرف میاره
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
something is a kick in the teeth: �عامیانه: تودهنی / توپوزی
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that sort of thing really gets up my nose: کفر کسی را درآوردن / کسی را کلافه ک ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what’s with you: �چرا ناراحتی؟ / چی شده؟
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
yes point taken: بله ملتفت شدم
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that sort of thing really right up my nose: کفر کسی را درآوردن / کسی را کلافه ک ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what’s the damage: �چقدر شد؟/چقدر آب میخوره؟
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the tide turned: �بخت برگشتن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you are a curse: آدم بدقدمی هستی
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that is the way the cookie crumbles: آش کشک خالته / همینه که هست
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the tongue of blame: �زبان طعنه
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that is how the cookie crumbles: آش کشک خالته / همینه که هست
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you are at the see: یعنی تو توو باغ نیستی
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
their defense was found wanting: �به اندازه ی کافی خوب نبودن / خیلی ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that's how the cookie crumbles: آش کشک خالته / همینه که هست
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you are in way over your head: �خیلی دیگه از حدت جلوتر رفتی
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
there are limits to my tolerance: ظرفیت من هم حدی داره
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that’s good stuff: چیز خوبیه
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you are such a slowcoach: آدم تنبل / فس فسو
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that is good stuff: چیز خوبیه
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you are such a slowpoke: آدم تنبل / فس فسو
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that’s pretty kettle of fish: �عجب بساطیه هااا خر بیار باقالی بار ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there are not in line: آبشون توی یه جوب نمیره
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that is pretty kettle of fish: عجب بساطیه هااا خر بیار باقالی بار ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there is no living soul here: �اینجا پرنده پر نمی زنه
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you are wearing well only a few grey hairs: �خوب ماندن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that’s so annoying: واقعا آزار دهنده س ( ضد حاله )
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you are too big for your boots: �خیلی مغرور بودن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there is no room for complacency: �موردی برای غرور و خودپسندی نیست
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that is so annoying: واقعا آزار دهنده س ( ضد حاله )
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the engine packed up: موتور از کار افتاد
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
thanks all the same: در هر صورت متشکرم
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the evil eye on: چشم زدن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sth be on sb’s shoulders: مسئول چیزی / کاری بودن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wakey wakey rise and shine: پاشو پاشو، صبح شده
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that can’t be bad: �ای بدک نیست
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the exam was much harder than i had bargained for: سخت تر از انتظار ما بودن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sth rests on sb’s shoulders: مسئول چیزی / کاری بودن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we’re not out of the woods yet: خطر هنوز کامل رفع نشده
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
why are you breathing down my neck all the time: کسی را پاییدن / پا به پای کسی رفتن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the ladder of success is never crowded at the top: بالای نردبان موفقیت هرگز شلوغ نیست
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
weakest dogs bark the loudest: �میمون هرچه زشت تره، اداهاش بیشتره
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
something rests on sb’s shoulders: مسئول چیزی / کاری بودن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this restaurant has fallen off: این رستوران از رونق افتاده/به خوبی ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
why are you jump down on my throat: �حالا چرا عصبانی میشی؟ چرا میزنی؟
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this story went over big with my kids: �تاثیر خوب گذاشتن / موفق بودن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
well behavior and debonair human is really beautiful: �انسان خوش رفتار و متمدن واقعا زیبا ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the master of coin finds the money: �عاقبت، جوینده یابنده است
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
something rests on somebody’s shoulders: مسئول چیزی / کاری بودن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
through and t keep a civil tongue in your head: �حرف دهنت رو بفهم درست صحبت کن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the meal was nothing special: غذا معمولی بود/ جالب نبود
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wishes won’t wash dishes: معنی جمله: با آرزو کردن ظرف ها شسته ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
why did you slam the door: چرا اینقدر در رو محکم بستی؟
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
something be on somebody’s shoulders: مسئول چیزی / کاری بودن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
where there's will there's a way: خواستن توانستن است
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the news spread like wildfire: اخبار / شایعه مثل برق/به سرعت پخش ش ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
why don’t you pop in: �چراسری نمیزنی؟
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sth be on somebody’s shoulders: مسئول چیزی / کاری بودن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what’s bothering you: �چرا ناراحتی؟ / چی شده؟
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the pleasure is all mine: باعث افتخار و خوشحالی بنده است
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that’s a good fun: قصه ی قشنگیه
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take a leaf from someone’s book: �از کسی سر مشق گرفتن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you can not get blood from a turnip: �روغن از دستش نمی چکه
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the account is overdrawn: حساب موجودی نداره ( مقروض به بانک )
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to affect piety: جانماز آب کشیدن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
something important hos come up to me: �کاری برام پیش اومد
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
when good cheer is lacking our friends will be packing: قربون بند کیفتم تا پول داری رفیقتم
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take sth on board: انتقادپذیری ( پذیرفتن ایده )
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we’re living at a close quarters: زندگیشان رو با . . . میچرخونن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sth important hos come up to me: �کاری برام پیش اومد
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take something on board: انتقادپذیری ( پذیرفتن ایده )
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the account's overdrawn: حساب موجودی نداره ( مقروض به بانک )
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
something went to dog: فلان چیز به فنا رفت
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get the bit between the teeth: آستین همت را بالا زدن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the apple of sb’s eye: نور چشمی
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sth went to dog: فلان چیز به فنا رفت
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
who wears pants in your home: چه کسی در خانه ی شما رییس هست؟
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take the bit between the teeth: آستین همت را بالا زدن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the apple of somebody’s eye: نور چشمی
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we all share in ur grief: ما همه در غم شما شریک هستیم
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sorry i was dead to the world: در خواب سنگین/عمیق بودن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the blame falls on me: تقصیر منه
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we are paid peanuts: چندر غاز حقوق می گیریم
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
thankyou for pointing that out: �ممنون که به این نکته اشاره کردید
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sorry i have a lot on my mind: خیلی افکارم مغشوش است
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we had a blast we enjoyed the party: ترکوندیم
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the deal fell through: معامله جوش نخورد
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
thoughts are free: �اول اندیشه وانگهی گفتار
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep your ground: تسلیم نشدن عقب ننشستن کوتاه نیامد ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we shall never hear the last of this: حرف در این باره تمامی ندارد / این ق ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stop aging: پیر نشی
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stop playing innocent: خودت رو به موش مردگی نزن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
swear by sth: سر چیزی قسم خوردن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that’s the end: همینو کم داشتیم
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
swear by something: سر چیزی قسم خوردن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this's the end: همینو کم داشتیم
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have faith in sth: سر چیزی قسم خوردن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that’s torn it: همه چی ضایع شد
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have faith in something: سر چیزی قسم خوردن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sweet old days: یاد اون روزا بخیر
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that is torn it: همه چی ضایع شد
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this is not my idea of pleasure: به نظرم این تفریح نشد
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they can do a rush job: کارِت رو فوری انجام میدن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this is not my idea of fun: به نظرم این تفریح نشد
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this is torn it: همه چی ضایع شد
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
swimming is his meat: او عاشق شنا کردن است
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they served coffee of a sort: قهوه دادند آن هم چه قهوه ای / مثلا ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the account is in the red: حساب موجودی نداره ( مقروض به بانک )
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this is not my idea of sth: به نظرم این تفریح نشد
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
swimming is her meat: او عاشق شنا کردن است
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they served coffee of a sorts: قهوه دادند آن هم چه قهوه ای / مثلا ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you can not get blood from a stone: �روغن از دستش نمی چکه
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this is not my idea of something: به نظرم این تفریح نشد
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sling your hook: برو گمشو
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the account's in the red: حساب موجودی نداره ( مقروض به بانک )
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they were really the bee’s knees: کارشون واقعا عالی بود چیزی که از هم ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pair cable: کابل زوجی
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pair of gloves: two matching gloves
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pair oar: قایق پارویی مسابقه ای دو نفره
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pairwise disjoint: دو به دو مجزا
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pairwise mutally exclusive events: حوادث دو به دو ناسازگار
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pairity: زوجیت
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
small flank: سطح جلو بوبین
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
small format: قطع کوچک
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
small farmers: کشاورزان خرد یا کم مایه
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
small film: فیلم باریک
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target signal: علامت هدف
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bollix: خیطی بالا آوردن قاطی پاتی کردن
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
sharet: family name ( hebrew )
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
targetless: lacking a goal
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target spotting: line that connects an observer with ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target rifle: تفنگ مشقی نشانه روی
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target computer: کامپیوتر هدف
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target programm: برنامه هدف
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target routine: روال هدف
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target cost: هزینه هدف هزینه تکوین و تولید یک م ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target fade: محو شدن هدف کاهش لحظه ای در شدت سی ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target acquisition and designation system: system in apache helicopters that l ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target acquistion: اشکار ساز هدف توانایی سیستم آشکار ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target drone: هدف کاذب هواپیمای بدون خلبان کنترل ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target marking: casting illuminating or smoking amm ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target noise: نویز هدف تغییرات آماری در سیگنال پ ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target observation: line that connects an observer with ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target date: تاریخ یا موعد معین
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target program: برنامه هدف
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hushi: city in rumania
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hushaby: لالا، لالالالایی ( ندا برای آرام ک ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hush puppy: کوفته ی آرد ذرت
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hush ship: کشتی جنگی که در جنگ بزرگ پیشین نهان ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bring an end to it: خود را کشتن
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hushfully: silently noiselessly quietly
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put an end to something: خود را کشتن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lay your head on the block: ریسک کردن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
so much foe that: این هم از این ! / این که از این
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put your head on the block: ریسک کردن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give your mind to sth: تمام فکر و ذکر کسی چیزی بودن / تمام ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
turn your mind to sth: تمام فکر و ذکر کسی چیزی بودن / تمام ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
set your mind to sth: تمام فکر و ذکر کسی چیزی بودن / تمام ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put your mind to sth: تمام فکر و ذکر کسی چیزی بودن / تمام ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put your mind to something: تمام فکر و ذکر کسی چیزی بودن / تمام ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
set your mind to something: تمام فکر و ذکر کسی چیزی بودن / تمام ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
turn your mind to something: تمام فکر و ذکر کسی چیزی بودن / تمام ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give your mind to something: تمام فکر و ذکر کسی چیزی بودن / تمام ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rock your body: �بجنبون
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ruffle sb’s feathers: کسی را برآشفتن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ruffle somebody’s feathers: کسی را برآشفتن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
screw sth up: افتضاح بار آوردن خرابکاری کردن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ram ideas down sb’s throat: �مطلبی یا چیزی را به کله ی کسی فرو ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ram ideas down somebody’s throat: �مطلبی یا چیزی را به کله ی کسی فرو ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
force ideas down somebody's throat: �مطلبی یا چیزی را به کله ی کسی فرو ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
thrust sth down somebody's throat: �مطلبی یا چیزی را به کله ی کسی فرو ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
thrust something down somebody's throat: �مطلبی یا چیزی را به کله ی کسی فرو ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
thrust something down sb's throat: �مطلبی یا چیزی را به کله ی کسی فرو ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
thrust sth down sb's throat: �مطلبی یا چیزی را به کله ی کسی فرو ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
raise sb’s hackles: خشم کسی را برانگیختن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
raise somebody’s hackles: خشم کسی را برانگیختن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make sb’s hackles rise: خشم کسی را برانگیختن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make somebody’s hackles rise: خشم کسی را برانگیختن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she doesn’t even cough without her father’s permission: بدون اجازه پدرش حتی آب نمی خوره
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is hungry for success: آرزومند/مشتاق
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pull the carpet from under sb’s feet: محاوره:پشت کسی را خالی کردن / جمایت ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pull the rug from under sb’s feet: محاوره:پشت کسی را خالی کردن / جمایت ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she has a memory like an elephant: اون خیلی با هوشه
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pull the rug from under somebody’s feet: محاوره:پشت کسی را خالی کردن / جمایت ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she got the job on false pretense: با ادعای دروغ و دوز و کلک
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pull the carpet from under somebody’s feet: محاوره:پشت کسی را خالی کردن / حمایت ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she passed out: از حال رفت غش کرد
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put your back into something: تمام نیروی خود را صرف کاری کردن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she took to dancing like a duck to water: چیزی رو خیلی راحت یاد گرفتن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bring an end to yourself: خود را کشتن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she wears the pants in the house: خانه توسط خانوم اداره میشه
٢ ماه پیش