نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
wedgy: گوه شکل، گوه مانند
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
wedge shaped: گوه ای، سه گوش، دارای شکل v
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
wedge cut or wedge shaped cut or wedge shaped cut: [زمین شناسی] برش گوه ای - برش گوه ا ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
wedge theory: [زمین شناسی] نظریه گوه ای - نظریه ت ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
wedge base lamp: [برق و الکترونیک] لامپ پایه گوه ای ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
summoning a witness: calling a person to testify in cour ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
summon for questioning: order to come in for interrogation
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
twist liveliness: [نساجی] گشتاور باقیمانده
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
twist multiple: [نساجی] ضریب تاب
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
twist per inch: [نساجی] تاب در اینچ
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
knock knees: زانوهایی که هنگام راه رفتن بهم میخو ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
crawlingly: سینه مال , خزنده وار
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
crawling trace or crawling traces or crawling traces: [زمین شناسی] آثار خزیدن آثاری که از ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
crawl on all fours: move on hands and knees
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
crawled on all fours: move along the ground on hands and ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
crawlway: [زمین شناسی] راه خزشی یک گذرگاه غار ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
twisting moment: [عمران و معماری] گشتاور پیچشی
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
guitarfish: ( جانور شناسی ) ماهی گیتار ( پر غضر ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
twistor: حافظه پیچشی
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
grape vinegar: سرکه ی انگور
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
twist selvage: [نساجی] کناره لبه کردلین ( که با سی ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
the man at the wheel: راننده اتومبیل
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
twisted him round his little finger: had him under his thumb
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
the mann auditorium: a cultural center
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
the one that got away: قسر در رفتن
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
mannishly: با ادای مردانه
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
mannishness: ادای مردانه
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
days of plenty: روزها ( یا سال های ) رونق و فراوانی
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
days of glory: good old days
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
days of summer: hot season summer season
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
days of the year: days passing in a year
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
be jealous of one's rights: be envious of another's privileges ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
gunther: ( افسانه ی آلمانی ) گونتر ( شاه بور ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
superserviceable: بیش از حد لازم
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
superficies: نما، سطح، جبه
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
superinduce: تجدید فراش کردن، کشیدن یا گذاشتن یا ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
color burst pedestal: [برق و الکترونیک] پایه ی رگبار رنگ ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bailing plant: [نفت] تأسیسات تمیزکاری
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bailing tank bailing tube: [نفت] مخزن لای کشی
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bailing production: [نفت] تولید با لوله ی تمیزکاری
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bailing well: [نفت] چاه در دست تمیزکاری
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
swingboat: ( uk ) boat - shaped carriage in an ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
color burst: [برق و الکترونیک] رگبار رنگ یک رشته ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
middle french: ( زبانشناسی ) فرانسه ی میانه ( زبان ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fat woman: overweight woman
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fat witted: کندذهن، دیرفهم، احمق، کله خر
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fat work: مقاطعه کار
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
conditional jump: جهش شرطی
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
conditional breakpoint: نقطه انفصال شرطی
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
conditional instruction: دستورالعمل شرطی
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
conditional branch: [کامپیوتر] انشعاب شرطی - انشعاب شرط ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
conditional amnesty: immunity subject to conditions
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
conditional convergence: [آمار] همگرایی شرطی
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
girly: خام و بچه گانه دخترانه
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
girly magazine: magazine containing pictures of nud ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
playbox: chest filled with toys and games
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
play both ends against the middle: از این شاخ به آن شاخ پریدن
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
middle atlantic states: ( امریکا ) ایالت های کرانه ی میانی ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
middle temple: ( نام یکی از دادسراها و محل های آمو ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
evictee: one who has been turned out of a dw ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
eviction from a property: process of being expelled from a pr ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bucksaw: اره ی قاب دار ( اره ی بزرگی که تیغه ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bucktooth: دندان های پیش آمده، دندان گراز
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
honor ceremony: ceremony held to honor someone
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
should not be mentioned: it is best not to say it again
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
buckskin: پوست گوزن، پوست اهو
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
weir flow: [آب و خاک] جریان سرریزی
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
oblique lattice: [شیمی] شبکه مایل
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
oblique lighting: [سینما] نورپردازی اریب
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
oblique line: [ریاضیات] خط مایل
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
oblique parallelepiped: [ریاضیات] متوازی السطوح مایل
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
oblique perspective: [عمران و معماری] پرسپکتیو مایل
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
oblique prism: [ریاضیات] منشور مایل
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
oblique pyramid: [ریاضیات] هرم مایل
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
oblique rotation: [آمار] دوَران مایل
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
oblique section: [عمران و معماری] برش اریب
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
oblique bedding: [زمین شناسی] لایه بندی مایل مترادفی ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
oblique circular cylinder: [ریاضیات] استوانه ی مستدیر مایل
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
oblique fault: [معدن] گسل مورب ( زمین شناسی ساختما ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
oblique cone: [ریاضیات] مخروط مایل
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
oblique subduction: [زمین شناسی] فرورانش مایل جابجایی ن ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
oblique coordinates: [ریاضیات] مختصات مایل
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
oblique expansion wave: [عمران و معماری] موج انبساطی اریب
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
oblique cutting: [ریاضیات] برشکاری مورب
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
oblique cylinder: [ریاضیات] استوانه ی مایل
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
oblique incidence tansmission: [برق و الکترونیک] ارسال برخورد مایل ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
oblique dunes: [آب و خاک] تپه های مایل
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
oblique illumination: [زمین شناسی] تابش نور مایل
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
oblique incidence: [برق و الکترونیک] برخورد مایل
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
oblique lamination: [زمین شناسی] لایه بندی مایل، لایه ب ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
oblique ridge: [دندانپزشکی] ریج مایل، ریجی که فقط ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
oblivious of: forgetful
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
oblique slip: [زمین شناسی] لغزش مایل در یک گسل، ل ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
oblique angle: زاویه ی غیر قائمه
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
oblique system: [شیمی] سیستم مایل
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
oblique asymptote: [ریاضیات] مجانب مایل
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
oblique case: حالت مفعولی یا اضافه
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
oblique triangle: [ریاضیات] مثلث نا قائمه
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
oblique axonometry: [ریاضیات] محورسنجی مایل
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
oblique question: پرسش غیر مستقیم
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
oblique weir: [عمران و معماری] سرریز اریب
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
oblique projection: [زمین شناسی] تصویر مایل، فرافکنی ما ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
oblique circular cone: [ریاضیات] مخروط مایل دوار
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i couldn’t put it down: نمی تونستم بذارمش زمین. ( بیشتر در ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i couldn’t tear myself away: نمی تونستم ازش دل بکنم.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s intriguing: خیلی جذابه
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s fascinating: خیلی جذابه
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that’ll never happen: هیچ وقت این اتفاق نمیفته.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he winced when the doctor gave him an injection: او وقتی دکتر بهش آمپول زد، ناله کرد ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’d rather not talk about it: ترجیح می دم حرفی نزنم.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it was a real letdown: واقعا ناامیدم کرد
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s bound to happen eventually: بالاخره اتفاق میفته.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she grinned: پوزخند زد.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m sorry that’s personal: ببخشید این ( مسئله ) شخصیه.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m counting down the days until: روزها را می شمارم تا زمانی که…
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how disappointing: چه ناامیدکننده!
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m sorry that’s confidential: ببخشید. این یه رازه.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s a sign of things to come: نشون میده که همه چیز در آینده قرار ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s not so bad: اون قدر هم بد نیست.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m not at liberty to say: نمی تونم بگم.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s a taste of things to come: نشون میده که همه چیز در آینده قرار ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
is there anything i can do to help: کمکی از دست من برمیاد؟
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it won’t happen in our lifetime: تا چهل، پنجاه سال آینده اتفاق نمیفت ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you look a bit down: انگار حالت گرفته س.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s right around the corner: خیلی زود انجام میشه.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s about as exciting as watching paint dry: به اندازه تماشای خشک شدن رنگ روی دی ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’ll happen any day now: همین روزها اتفاق میفته.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was dying of boredom: داشتم از بی حوصلگی میمردم.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that’s a huge load off my mind: انگار یه باری از روی دوشم برداشته ش ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you have no idea what a relief it is: نمی دونی چه قدر خیالم راحت شد.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was bored to death: در حد مرگ حوصلم سر رفته بود.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you had me worried for a moment: یه لحظه من رو ترسوندی.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was bored to tears: خیلی حوصلم سر رفته بود.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it does nothing for me: هیچ جذابیتی برام نداره.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was so into it i lost track of time: خیلی بهش علاقه مند شدم و متوجه گذر ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she got bent out of shape: به شدت عصبانی شد.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you’re a fantastic cook: تو آشپز فوق العاده ای هستی.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that’s a pack of lies: اول تا آخرش دروغه.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was born to: او به دنیا آمده تا یک … باشد.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he’s pinching pennies: داره قرون قرون پول جمع می کنه.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he has a chip on his shoulder: خیلی زود بهش برمی خوره.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the lasagna is delicious: این لازانیا لذیذه.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that’s an outright lie: خیلی واضحه که دروغه
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the crime rate plummeted: آمار جرم به شدت کاهش پیدا کرده.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he makes minimum wage: درآمد خیلی کمی داره.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she took offense at his comment: نظر او برای آن دختر توهین آمیز بود.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his story is fishy: این داستان رو از خودش درآورده.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i like your: …ات رو دوست دارم.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he’s just scraping by: به زور زنده مونده.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the crime rate dropped: آمار جرم کاهش پیدا کرده.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he got on the teacher’s bad side: اون روی معلم رو بالا آورد.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what a beautiful: چه … قشنگی.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she’s being economical with the truth: دروغ میگه یا تمام حقیقت رو نمیگه.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his bank account is overdrawn: حساب بانکیش خالی شده.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there was a slight decrease in crime: آمار جرم کاهش ناچیزی داشته.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they got off on the wrong foot: از همون اول آب شون با هم تو یه جوب ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you look amazing: فوق العاده به نظر می رسی.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he’s not telling the whole truth: تمام حقیقت رو نمیگه.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he’s broke: هیچ پولی نداره
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’ll get right on it: همین حالا این کار رو انجام می دم.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her expression was unreadable: نمی شد از روی صورتش احساسش رو فهمید ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he’s stretching the truth: دروغ نمیگه ولی واقعیت رو هم خیلی غل ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his eyes were glazed over: چشمانش برق زد.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he’s short on cash: هیچ پولی نداره
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’ll do it right away: همین حالا این کار رو انجام می دم.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that’s a bit of an exaggeration: خیلی مبالغه آمیزه.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she blushed: از خجالت سرخ شد.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’ll get around to it: در آینده این کار رو انجام می دم ولی ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
why do you want to know: چرا دوست داری سر دربیاری؟
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she gave me a dirty look: چپ چپ به من نگاه کرد.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it didn’t live up to my expectations: انتظاراتم رو برآورده نکرد.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sooner or later…: دیر یا زود…
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my flight was overbooked: پروازم طوری بود که مسافران زیادی بل ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he yelled: او فریاد زد.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
your kids are a lot of fun: بچه هاتون خیلی بانمک هستن.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she inherited a fortune: کلی بهش ارث رسیده.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he knows it inside out: … از درونش نشات می گیره.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he got his nose out of joint: برزخ شد.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he’s a creep: آدم آزاردهنده ای هست.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she’s filthy rich: پولش از پاور بالا میره.
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she could do it in her sleep: با چشم بسته هم میتونه این کار رو ان ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she’s so cute: او خیلی بامزه س.
٢ ماه پیش