نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
juicy watermelon: هندوانه آبدار
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
enter a plea of not guilty: انکار کردن جرم
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep one's finger on the pulse of sth: با نبضِ/ضرباهنگِ/اخبارِ . . . همگام ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a chain of shops: یک زنجیره{دسته} از مغازه ها
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my parents are discussing selling the house: پدر و مادرم دارند در مورد فروش خانه ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a chain of events: یک سلسله از حوادث
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
let's discuss your performance review next week: بیا هفته آینده درباره گزارش عملکردت ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was held in chains: او را در غل و زنجیر نگهداشته بودند.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we need to discuss the new project proposal: ما باید در مورد طرح پروژه جدید بحث ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have one's finger on the pulse of sth: با نبضِ/ضرباهنگِ/اخبارِ . . . همگام ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the rich kiddo: بچه پولدار
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we briefly discussed buying a second car: ما به طور خلاصه درباره خریدن ماشین ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the issue would always be suspect from now on: مسئله برای همیشه زیر سوال خواهد رفت
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't break the chain: حلقه تو، نشکن منظور اینه زنجیره مطا ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is a chain smoker: پشت سرهم سیگار میکشه ( او یک سیگار ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
discuss the following questions with a partner: درباره سوالات زیر با یک همکار ( شری ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
makes me uneasy: منو عصبی میکنه
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they discussed the issue for hours but couldn't agree on a solution: آنها ساعت ها در مورد موضوع بحث کردن ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's vitally important to keep snow chains in the boot of the car: خیلی مهم هستش که زنجیر چرخ رو در صن ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put one's finger on the pulse of sth: با نبضِ/ضرباهنگِ/اخبارِ . . . همگام ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the team will discuss the options and make a final decision: تیم گزینه ها را بررسی می کند و تصمی ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she chained her bicycle to the railings: او دوچرخه اش را به نرده ها زنجیر کر ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
suspect face: چهره مشکوک
٤ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٤ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
suspect person: فرد مشکوک
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
suspect behaviour: رفتار مشکوک
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have you discussed the problem with anyone: درباره ی این مشکل با کسی صحبت کردی ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
suspect act: رفتار مشکوک
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to discuss doing something: درباره انجام کاری حرف زدن
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cue the music: اصطلاح:یعنی صدای آهنگو ببر بالا/ آه ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
suspects were arrested: مظنونین دستگیر شدن
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fingerprints are a good clue to find criminals: اثر انگشت ها سرنخ خوبی برای پیدا کر ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have no clue of what you are talking about: من هیچ اطلاعی از آنچه شما می گویید ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to find the ring she began burrowing under the books: برای پیدا کردن انگشتر شروع به گشتن ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as i was cold i burrowed deeper under the blanket: چون سردم بود بیشتر زیر پتو خزیدم.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lemons have a sharp taste: لیموها طعم ترشی دارند.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this cheese is rather sharp: این پنیر نسبتاً ترش است
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this tv gives a very sharp picture: این تلویزیون تصویری بسیار واضح ( شف ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shopkeepers are not supposed to sell knives and other sharp implements to children: مغازه داران قرار نیست چاقو و دیگر و ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tempers frayed during the debate: طی بحث اعصاب ها تحریک شد.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i felt a sharp pain and looked down to see blood pouring from my leg: درد شدیدی را احساس کردم و به پایین ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his patience was fraying: تحملش داشت تمام می شد.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the doctor used a sharp instrument to dig a piece of glass out of my finger: دکتر از یک ابزار تیز برای بیرون آور ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the kids played with colorful floats in the pool: بچه ها با شناورهای رنگی توی استخر ب ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the proposals came in for some sharp criticism: این پیشنهادات با انتقادات تندی همرا ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she sewed the fray to stop unraveling: او حاشیه پارچه را دوخت تا از ریش ری ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
frayed tempers led to shouting: اعصاب های خرد شده به فریاد کشیدن من ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
file down the sharp edges: لبه ها تیز را سوهان بزنید.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you rock man: تو فوق العاده ای مرد rock به معنی ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the performance will begin at 7 sharp: اجرا رأس ساعت 7 شروع خواهد شد.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bra strip: بند سوتین
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my rock is shining bright: رقص من به وضوح جلوه گری میکنه یا رق ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the hero jumped into the fray sword in hand: قهرمان با شمشیر در دست به قلب نبرد ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there was a sharp change in the humidity after the storm: تغییر ناگهانی رطوبت پس از طوفان به ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
strip off clothes: درآوردن لباس ها
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's always been my rock: او همیشه تکیه گاه من بوده است او هم ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the protest frayed into chaos: اعتراض به هرج و مرج کشیده شد.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she nudged me with a sharp elbow to tell me to be quiet: او با آرنج نوک تیزش به من زد تا بگو ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
strip paint: جدا کردن رنگ از روی یک سطح
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she's always been my rock: او همیشه تکیه گاه من بوده است او هم ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he stood at the fray's edge observing: او در حاشیه درگیری ایستاده بود و تم ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have this sharp pain in my chest doctor: دکتر، من این درد شدید را در قفسه سی ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is always been my rock: او همیشه تکیه گاه من بوده است او هم ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the frayed fabric looked vintage: پارچه ریش ریش شده قدیمی به نظر می ر ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was a little sharp with me when i asked him to help: وقتی از او کمک خواستم کمی با من تند ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is always been my rock: او همیشه تکیه گاه من بوده است او هم ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
strip all the land of plants: لخت کردن ( خالی کردن ) زمین از گیاه ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i suddenly felt a sharp pain in my back: ناگهان دردی شدید در کمرم حس کردم.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was stripped of his rank: خلع کردن کسی از مقام اش سلب کردن حق ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
some of these look a little frayed: بعضی هاشون به نظر یکم ساییده شدن.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she drew a sharp distinction between domestic and international politics: او تمایزی شفاف بین سیاست داخلی و بی ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was stripped of his rights: خلع کردن کسی از مقام اش سلب کردن حق ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how is your financial condition: وضعیت مالی شما چه طوره؟ condition=و ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you can't just loaf around all day—get to work: نمی تونی کل روزو علافی کنی—برو سر ک ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do a strip: لخت شدن
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
todd is a sharp dresser: "تاد" یک فرد شیک پوش است.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
add something in: ضمیمه کردن
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
its teeth are razor sharp: دندان های آن بسیار تیز هستند.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she began to strip: شروع کرد به لخت شدن
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
of the human condition: مصیبت ها، بدبختی ها، غم و اندوه
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he spent the afternoon loafing in the park: کل بعد از ظهر رو تو پارک علافی کرد. ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
add something on: اضافه کردن، افزودن
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he wanted to strip the old paint of the wall: میخواد رنگای کهنه دیوار رو بریزه st ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make sure you use a good sharp knife: مطمئن شوید که از یک چاقوی تیز خوب ا ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what i buy is conditioned by the amount i earn: چیزی که می خرم توسط حقوقم تعیین میش ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
football team rocked by scandal: اعضای تیم فوتبال بخاطر رسوایی ببار ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
add something together: ترکیب کردن، به هم در آمیختن
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we came to a sharp bend in the road: ما به یک پیچ تند در جاده رسیدیم.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have one condition: یک شرط دارم condition=شرط
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they were loafing like couch potatoes all weekend: کل آخر هفته رو مثل سیب زمینی های مب ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in sharp contrast: در تضاد شدید ( به گونه ای که به وضو ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how is her condition: وضعیت او چگونه است؟ condition=وضع س ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
off the strip: خارج از خیابان اصلی شهری ( شمالِ آ ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
are there any seats left: آیا صندلی ای باقی مانده است؟
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
all right but under one condition: خیلی خب ولی به یه شرط
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a steeple crowned by a gilded weathercock: بر فراز برج کلیسا با یک بادنمای طلا ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
please don't do anything until things cool off: لطفا کاری نکن تا اب ها از اسیاب بیف ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a sharp suited business executive: یک مدیر تجاری شیک پوش
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
is there any bread left: آیا نانی باقی مانده است؟
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my mother has lung condition: مادرم بیماری ریه دارد condition=بیم ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on the point of dying: در شُرف مرگ، نزدیک به موت
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to sing sharp: بالاتر از نوت ( موسیقی ) خوندن
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
several years ago: چندین سال قبل
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
did you find any good movies on netflix: آیا فیلم خوبی در نتفلیکس پیدا کردی؟
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the medieval pantry stored wine and bread: آبدارخانه ی قرون وسطایی شراب و نان ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the largest firms may ultimately become unstoppable: بزرگترین شرکتها شاید در نهایت توقف ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
liquid handwash: مایع دستشویی
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that'll be nine bucks: میشه ۹ دلار
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i swapped the old machine for a newer model: من ماشین قدیمی را با یک مدل جدیدتر ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i don't have any pets: من هیچ حیوان خانگی ای ندارم.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the forth member of their family: چهارمین عضو ( نفر ) خانواه انها
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he swapped his watch for a box of cigars: او ساعتش را با یک جعبه سیگار تاخت ز ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fell free to reach out if you have any questions about study abroad: اگر در مورد تحصیل در خارج از کشور س ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the heat made her faint: گرما باعث احساس گیجی و فروپاشی او ش ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i don't have any money: من هیچ پولی ندارم.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the cheese had a sharp and salty taste: پنیر مزه ای تند و شور داشت.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a sharp bend in the road: پیچ تند در جاده
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sales were particularly strong last month in sharp contrast to its main competitors: فروش ماه گذشته به ویژه در مقایسه با ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
reach out someone who really cares about you: سراغ کسی برو که واقعا بهت اهمیت بده ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you start on the windows and i'll do the walls then we can swap over after an hour or so: تو با پنجره ها شروع کن و من دیوارها ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she experienced a faint when she heard the shocking news: او در هنگام شنیدن خبر شوکه کننده، ح ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we didn't get any rain last week: هفته گذشته اصلاً باران نداشتیم.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
l 'm looking for the encyclopedia astronomy booking town library: من دنبال دایره المعارف نجوم در کتاب ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to suffer a sharp blow to the head: ضربه ناگهانی به سر وارد شدن
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the halftime show was full of razzle dazzle but lacked emotional depth: نمایش بین دو نیمه پر از زرق و برق ب ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
discussion of each city network focuses on these tables: گفتگو پیرامون هر یک از شبکه های شهر ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sharp stabbing pain: حس فرو رفتن جسم نوک تیز ( در قفسه س ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his career has ended: دوران کاری او به پایان رسیده است. ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
leonard has a sharp tongue: لئونارد زبان تندی دارد ( = اغلب به ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she didn't eat any of the food: او هیچ کدام از غذا را نخورد.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the painting had a faint outline: نقاشی حاشیه ی ناچیزی داشت.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sharp memory: حافظه قوی
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
moral career: مسئولیت اخلاقی
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we should swap our roles: ما باید نقشهامون رو با هم عوض کنیم
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a sharp drop in temperature: افت شدید دما
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
builders faced a sharp drop in construction spending in november: سازندگان در ماه نوامبر با کاهش ناگه ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the meeting starts at 7 sharp: جلسه سر ساعت ۷ صبح شروع می شود shar ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i don't have any friends: من هیچ دوستی ندارم.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the e string on my guitar is a bit sharp: سیم E روی گیتار من کمی بلای نوت است ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there was a faint glow in the night sky: یک نور ناچیز در آسمان شب وجود داشت.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
inflation have risen sharply: تورم افزایش ناگهانی و چشمگیری داشت
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a knife with a sharp blade: یک چاقو با لبه/تیغه تیز
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she added some razzle dazzle to her presentation with animations and music: با انیمیشن و موسیقی به ارائه اش یه ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
williams has held all four grand slam titles at the same time twice in her career: ویلیامز هر چهار عنوان مسابقات بزرگ ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this sauce is pretty sharp: این سس بسیار تند است.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she doesn't have any money: او هیچ پولی ندارد.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't bottled up your feelings try to get them off your chest: احساساتت را توی خودت نگه ندار. بریز ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
autumn leaves scurried across the empty streets driven by the wind: برگ های پاییزی توسط باد روی خیابان ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his outfit was pure razzle dazzle—sequins feathers and neon lights: لباسش یه نمایش کامل بود—پر از پولک، ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i fainted and came to: من بی حال شدم و به هوش امدم
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a good mattress can reduce back pain: یک تشک خوب می تواند درد کمر را کاهش ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
after the church turn sharp left: بعد از کلیسا ، سریع به چپ بپیچید.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
is there any milk in the fridge: آیا در یخچال شیر هست؟
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't bottled up your feelings: احساساتت را توی خودت نگه ندار
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the team tried a razzle dazzle play but the defense saw through it: تیم یه حرکت فریبنده انجام داد، ولی ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he scurried through the corridors of the ancient castle eager to uncover its secrets: او با عجله از راهروهای قلعه باستانی ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go on the razzle: بیرون رفتن و خوش گذراندن
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the servants scurried to prepare the banquet hall for the royal guests: خدمتکاران با عجله سالن ضیافت را برا ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you'll be worse luck: بد شانس تر خواهی شد
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do you have any information: آیا اطلاعاتی دارید؟
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
faint chance: شانس خیلی کمی داشتن است
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you just play a gotcha game with me: یعنی این کار تو فقط مچ گیری است ( ن ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a knife with a sharp edge: یک چاقو با لبه/تیغه تیز
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do we have any glasses: آیا هیچ عینکی داریم
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a scurry of squirrels: یک گروه سنجاب
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you will be worse luck: بد شانس تر خواهی شد
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm down with a cold: من سرما خورده ام i'm down=مریض احوا ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i don't have the faintest idea about it: من کوچکترین تصوری درموردش ندارم
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she totally rocked her presentation: ارائه ش رو ترکوند، عالی بود. rock ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do we have any beer: آیا آبجویی داریم؟
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
upbeat profession: حرفه خوش آتیه
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'd like to have a punch: من نوشیدنی گازدار میخوام punch=نوشی ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you rocked that interview—well done: مصاحبه رو ترکوندی—آفرین! rock ( ان ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
at sharp: راس ساعت/زمان
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go for a stroll: قدم زدن تفریحی و بی هدف
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they were banished from the library for making a noise: به خاطر ایجاد سروصدا از کتابخانه اخ ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my musical tastes don't overlap with my brother's at all: سلایق موسیقی من با برادرم اصلا باهم ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
many fish have ingenious ways of protecting their eggs from predators: بسیاری از ماهی ها روش های مبتکرانه ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if you have any questions: اگر سوالی دارید
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is meant to be: قرار است که
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i would faint right then and there: من باشم همونجا غش میکنم بعدش
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he rocked that leather jacket like a superstar: اون کاپشن چرمی رو مثل یه ستاره پوشی ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
iran offers upbeat assessment of progress in nuclear talks: ایران ارزیابی خوشبینانه ای از مذاکر ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they chanced to find their way in the storm: آنها شانس آوردند ک راهشان را در طوف ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
held no punches in her criticism: در نقد کردن ملاحظه ی هیچ کس رو نمی ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
metals expand when they are heated: فلزات وقتی حرارت داده شوند منبسط می ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sharp differences of opinion: تفاوت های آشکار عقیدتی
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
with thornton's final refusal the comrades could not fudge the chair issue any longer: با امتناع نهایی تورنتون، رفقا دیگر ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the boat was rocking gently on the lake: قایق داشت به آرامی روی برکه تاب می ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the political debate turned into a fray: مناظره سیاسی به جنجال تبدیل شد.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you're banished from out community: از جامعه ما طرد شدی!
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i followed a narrow path through the woods: مسیر باریکی را از میان جنگل دنبال ک ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what a big chance: چه شانس بزرگی
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a sharp pain: درد شدید
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
vicky stole a piece of fudge from the kitchen: ویکی یک تکه فاج ( نوعی شیرینی ) از ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
constant stress frayed her patience: استرس مداوم صبرش را فرسوده کرد.
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i rocked the baby until she went to sleep: من آنقدر بچه را در گهواره تاب دادم ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was banished to an uninhabited island for a year: به جزیره ای خالی از سکنه به مدت یک ...
٤ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a road kill: جسد
٤ روز پیش