آزاده - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nodal force: [عمران و معماری] نیروی گرهی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nodal diagram: [برق و الکترونیک] نمودار گره ای نمو ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

node network: [ریاضیات] شبکه ی گرهی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

node law: [عمران و معماری] قانون گره

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nodder: one who cocks their head

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

node point: گره

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nodally: by way of nodes ( medicine, anatomy ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

node pair: [برق و الکترونیک] جفت گره

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nodal surface: [ریاضیات] رویه ی گرهی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

node of a linear graph: [ریاضیات] رأس گراف خطی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nodal stiffness matrix: [عمران و معماری] ماتریس سفتی گرهی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nodal profile: [آب و خاک] پروفیل S مانند

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nodal part: [برق و الکترونیک] قسمت گره ای

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nodal line: [عمران و معماری] خط گرهی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

node of a curve: [ریاضیات] گره ی منحنی

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nodulus: ( anatomy ) small node ( especially ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nodule bacteria: باکتریهای گره ساز

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nodulate: having small lumps

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nodular chert: چرت گره مانند

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nodular chalk: نرم آهک دردانه ای

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nodosity: condition of having many nodes

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

node voltage: ولتاژ گره

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nodular structure or nodular or nodular: ساختمانهای ندولی در سنگهای آهکی ناح ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nodality: وابستگی به گره

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nodulation: تشکیل گره ها یا غده های ریز

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nodulated: دارای گره ها یا غده های ریز

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

accent mark: یکی از علائم تکیه در موسیقی علامت ض ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

accentually: مطابق تکیه صدا

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

accentuator: تاکید گذار مداری که عمل تاکید روی ب ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

accentricity: غرابت

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

accente: تلفظ ها . تکیه های صدا - علامتهایی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

accented letter: letter which is emphasized

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

accented syllable: word which is emphasized

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

accessional: اضافی، الحاقی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

accession number: نمره مسلسل کتابی که به کتب کتابخانه ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

accessions: مستحدثات: بناهای نو برآورده نمائات: ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

joint resolution: تصمیم مشترک ( در کشورها یا ایالاتی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

accession book: فهرست کتاب

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

agency shop: قراردادی بین اتحادیه ی کارگران و کا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

agency by estoppel: نمایندگی بالفعل ( که در اثر عدم اعت ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

agency theory framework: چارچوب نظریه کارگزاری

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

joint worm: کرم کدو

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

agendum: دستور کار

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

joint project: enterprise or venture undertaken in ...

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tooth for a tooth: punishment as severe as the injury

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nonsense correlation: همبستگی بی معنی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nonsense dependencs: وابستگی بی معنی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

versed on a subject: knowledgeable in an area

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

versed cosine: سمت جیب تمام

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

verseman: شاعر و سراینده نظم

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

verser: قافیه پرداز

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

versed in law: کلمه "متشرع" به معنی کسی است که به ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

versed sine: جیب معکوس، سینوس وارونه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sinews of war: money for funding a war

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sinema color: طریقه رنگی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sine wave response: واکنش موج سینوسی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sine wave carrier: حامل موج سینوسی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sine series: سری سینوسی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sine praejudicio: ( law ) without prejudice

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sine of an angle: سینوس زاویه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sine nomine: ( latin ) without name

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the merchant of venice: famous comedy by shakespeare

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tooth fairy: ( افسانه ) پری دندان ( موجود خیالی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sine integral: انتگرال سینوسی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sine bar: خط کش سینوسی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sine wave modulation: مدوله سازی موج سینوسی شکلی از مدوله ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the many: اکثریت مردم عوام الناس

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sine wave clipper: برشگر موج سینوسی مدار برشگری که قسم ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sine qua nons: ( latin ) something absolutely nece ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sine function: تابع سینوسی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sine cosine encoder: رمز گذار سینوسی - کسینوسی رمز گذار ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sinemurian: آشکوب سیمنورین _ آشکوب دوره ژوراسیک ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sine potentiometer: پتانسیومتر سینوسی پتانسیومتری که ول ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sinewless: بی نیرو

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

agouti or agouty: جونده ای شبگرد و خرگوش مانند

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

agonistical: وابسته به مسابقه های باستانی یونان

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stuffless: بی ماده، بی لایه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stuffit: برنامه ی فشرده سازی اطلاعات برای مک ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stuffily: in a dull and boring manner

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stuffed himself: ate a lot

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stuffed pastry: pastry pocket filled with some othe ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stuffer box: روشی در تکسچره کردن نخ

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stuffing drum: یک استوانه داغ چرب کننده چرم

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stuffing thread: نخ لایی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

love you: دوستت دارم

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moonlight fliting: اسباب کشی شبانه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blowing room: قسمت حلاجی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blowing sand: شن روان

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blowing machinery: ماشین آلات حلاجی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blowing one's nose: clear one's nasal passages by forci ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blowing print: چاپ بیندر پفکی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

breaking bar: میله خردکننده

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blowing road: هواراه ورودی ( معادن زیرزمینی )

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

get sure: خاطر جمع شدن

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

get something into shape: سر و صورت دادن به چیزی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

you are a nice person: عجب آدمی هستید

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

faggot vote: رای ساختگی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

faggoting effect: بافت اتصال بین دو نوار تور

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fagoting: a technique for trimming or decorat ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

faith cure: شفا از راه دعا و ایمان

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rendering of services: انجام ( ارائه ) خدمات

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shittah: درخت صمغ سنگالی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chickweed: دانه مرغ، گندمک، دانه قناری

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shittim: ( انجیل ) چوب شطیم

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shitlist: a number of persons who are deeply ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shitsuke: انضباط، نظم مرحله پنجم از فرآیند ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shita: معکوس از زیر

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sodium: ( شیمی ) سدیم ( عنصر نقره رنگ و آلک ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sodium carbonate: کربنات سدیم، نمک قلیا

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sodium hydroxide: ( شیمی ) هیدروکسید سدیم

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sodium hypochlorite: ( شیمی ) هیپوکلریت سدیم

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sodium nitrate: ( شیمی ) نیترات سدیم

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

heartbreaking scene: distressing sight

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

heartbreaking sob: terribly distressing crying

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my cat: گربه من

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

choice set: مجموعه ی انتخاب

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

force to have the: در حکم یا به منزله ( چیزی ) بودن

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

force to enter into: به مرحله اجرا درآمدن، رسمیت یافتن

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

collarless: بی یقه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

collaret: یقه زنانه که از تور یا خز یا چیزهای ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chopper gun: تفنگ تکه کننده

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

avidness: eagerness, enthusiasm

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

seducement: فریب، اغوا

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

seduceable: can be persuaded to engage in sexua ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pickle herring: مسخره

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pickler: خیار ترشی، پیازترشی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pickled red pepper: red pepper that has been preserved ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pickles in brine: sour pickles preserved in a salt so ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chopper amplifier: تقویت کننده ی برشگر تقویت کننده ای ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chopper stabilized amplifier: [برق و الکترونیک] تقویت کننده ی برش ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stage hydrograph: هیدروگراف تراز رودخانه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stage grouting: تزریق مرحله ای

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stage grinding: نرمایش مرحله ای ( خردایش )

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stage directions: instructions used when performing a ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stage coordinator: مدیر صحنه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stage construction: اجرای مرحله ای

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stage cementing collar: طوقه ی سیمان کاری مرحله یی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stage adaptation: اقتباس تئاتری

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stage acting: بازی تئاتری

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

theological virtues: ( الهیات مسیحی ) سه محسنه ی یزدانی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stagewise regression: رگرسیون مرحله به مرحله

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

staged an accident: made something look like an acciden ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stage weight: وزنه تعادل دکور

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stage space: [ریاضیات] مرحله

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stage props: items that are used during a play t ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stage productions: shows that are performed on stage

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stage payments: پرداختهای مرحله ای

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stage of river: میانگین تراز سطح آب

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

screw land: زمین بایر

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

screw back pressure: [پلیمر] فشار پشت دای

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

screw a person's arm: persuade someone by using force

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

screwing machine: machine used to carve the exteriors ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

screwdriver head: سر پیچ گوشتی قابل تعویض

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

screw wrench: wrench for turning screws

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

screw pump: پمپ پیچواره

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

screw pile: شمع مارپیچ

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

screw down valve: شیر دوکی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

screw compressor: کمپرسور پیچی ( خدمات فنی )

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

screw clamp: گیره پیچی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

screw bolt: bolt that has a screw thread on the ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bachelor of forestry: one who has earned the first academ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bachelordom: state of being single

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bachelor girl: زن مجرد ( که شاغل است و به طور مستق ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bachelors button: گل اشرفی گل اشرفی با نام علمی Coreo ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bachelorship: بی زنی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bachelor chest: قفسه ی کشودار ( برای نگهداری پیراهن ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

efficiency apartment: آپارتمان یک اتاقه، آپارتمان کوچک

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bachelor apartment: آپارتمان یک اتاقه، آپارتمان کوچک

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bachelor of applied science: graduate with a bachelor's degree i ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mixed end: تار اشتباه تار مخلوط در پارچه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bloody flux: اسهال خونی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chimney breast: برآمدگی دیوار در اطراف بخاری چوب سو ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fruitery: انبار میوه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bloody fight: جنگ خونین جنگ سخت

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

checking side: طرفی از ماشین بافندگی که جعبه های ت ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bloody clashes: fighting in which blood is shed

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chimney stalk: ان قسمت از دودکش که ازسقف بیرون است

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

checking motion: دستگاه ترمز و توقف ماکو در جعبه

١ ماه پیش

مدال‌های آزاده