نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a great tidal wave may ruin everything in its path: سونامی بزرگ ممکن است همه چیز را در ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
water expands as it freezes: آب وقتی منجمد می شود انبساط می یابد ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a sharp increase in prices: افزایش شدید در قیمت ها
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she sewed the fray to prevent damage: او حاشیه پارچه را دوخت تا آسیب نبین ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stray into one's arms: در آغوش کسی پرت شدن
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we are on the path of success: ما در مسیر موفقیت قرار داریم
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i had to scurry to the store before it closed: باید با عجله می رفتم مغازه قبل از ا ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i know i'm bossy and i hold my hands up to tha: می دونم که خوشم میاد رئیس بازی دربی ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the country was rocked by a series of political scandals: کشور به خاطر چندین جنجال سیاسی تکان ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he couldn't shake the feeling of loss: او نمی توانست از احساس فقدان دست بک ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a sharp fall in unemployment: کاهش شدید در بیکاری
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we're on the path of success: ما در مسیر موفقیت قرار داریم
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
muffled squealing: ناله ی گرفته، عرعر گرفته و خفیف
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a sharp bend: یک پیچ تند
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the contract has several important conditions that must be met: قرارداد چندین شرط مهم دارد که باید ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cover your ears cause it has no muffler: گوشهایت را بگیر چون اون صداخفه کن ن ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there are a couple of fudge options at hand but neither entirely bridges the divide: چند گزینه ناقص و نادرست در دسترس اس ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
child's vocabulary expands through reading: ( دایره ) واژگان کودک از طریق خواند ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the kids were scurrying around the house looking for their toys: بچه ها این طرف و آن طرف خانه می دوی ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tech companies joined the fray with new products: شرکت های فناوری به رقابت پیوستند.
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
scamper away: دررفتن - گریختن - پا به فرار گذاشتن
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the news rocked the world: آن خبر، جهان را شوکه کرد.
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the seller agreed to the deal but only under two conditions: فروشنده با معامله موافقت کرد، اما ف ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a sharp turn: یک پیچ تند
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to have managed: موفق شدن در انجام کاری، توانستن به ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she has a sharp eye for a bargain: او چشم تیزبین به یک معامله دارد.
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he made a fudge of one of her feet: او یکی از پاهایش را به شکلی ناشیانه ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
student numbers are expanding rapidly: تعداد دانشجویان به سرعت در حال افزا ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
when he saw his boss coming he scurried back to his desk: وقتی رئیسش را دید، با عجله برگشت سر ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they rocked the stage with their energetic performance: آنها با اجرای پرانرژی شان صحنه را ت ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a journalist with an extremely sharp mind: یک خبرنگار با ذهنی بسیار هوشیار
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shake sb off: دک کردن
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stray into someone's arms: در آغوش کسی پرت شدن
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep your trap shut: دهنت را ببند
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sprinkle the spices over the hot fudge: ادویه ها را روی فاج داغ بپاشید.
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
our new director is very sharp: مدیر جدید ما بسیار تیزبین است.
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the laboratory is expanding its capacity to produce computer chips: آزمایشگاه در حال گسترش ظرفیت خود بر ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
told you i'd rock that shit: بهت گفته بودم می ترکونم
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shake someone off: دک کردن
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the doctor said her condition is stable now: دکتر گفت که وضعیت سلامتی او اکنون ب ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'd be better off shaking this rat off: واسم بهتره اون زیرآب زن رو دک کنم
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a sharp mind: ذهنی هوشیار
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
even more surprising is glenny's attempt to fudge the fundamental issues of the balkan conflict: حتی جالب تر، تلاش گلنی برای پنهان ک ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stray into somebody's arms: در آغوش کسی پرت شدن
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
birdwatchers need to have sharp ears and eyes: پرنده بازان باید گوش و چشم تیزبین د ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if she managed to do it so can i: اگر او توانست این کار را انجام دهد، ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the air in the balloon expands when heated: هوای بالون هنگام گرم شدن منبسط می ش ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his nerves were frayed after the long meeting: اعصابش بعد از جلسه طولانی تحلیل رفت ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the patient's condition is stable: وضعیت بیمار ثابت است.
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
chocolate and chocolate sauces toffees fudge butterscotch carob chocolate: شکلات و سس شکلات، تافی، فاج ( نوعی ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a sharp dresser: یک فرد شیک پوش
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it was a sharp reminder of how dangerous the world can be: این یک یادآوری روشن بود که جهان چقد ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if he managed to do it so can i: اگر او توانست این کار را انجام دهد، ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stray into sb's arms: در آغوش کسی پرت شدن
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she scurried off to grab a coffee before the meeting started: قبل از شروع جلسه با عجله رفت قهوه ب ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is a kind of trap: نوعی تله است
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they expanded their retail operations during the 1980s: آنها در طی دهه 1980 فعالیتهای خرده ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i rock you: I love you دوستت دارم در زبان خیابا ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the company entered the fray with a new product: شرکت با یک محصول جدید وارد رقابت شد ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
before buying the house we checked its condition very carefully: قبل از خرید خانه، وضعیت ( کیفیت ) آ ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he joined the political fray: او به نزاع سیاسی پیوست.
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shake your head: سرت را تکان بده همان ب معنای مخالفت ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the government continues to fudge the issue by refusing to give exact figures: دولت با امتناع از ارائه آمار دقیق، ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she wisely avoided the fray: او عاقلانه از درگیری دوری کرد.
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to rock something: چیزی را شوکه کردن
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i've got a good recipe for fudge: من یک دستور پخت خوب برای فاج ( نوعی ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if pam managed to do it so can i: اگر پم توانست این کار را انجام دهد، ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i keep all my pasta and canned goods in the pantry: همه ی پاستاها و کنسروهام رو توی آبد ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there is a sharp distinction between crimes which involve injury to people and those that don't: تمایز آشکار بین جنایاتی وجود دارد ک ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sharp suit: کت شلوار شیک
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mice scurried across the cold stone floor fleeing from the predator: موش ها روی کف سنگی سرد با سرعت حرکت ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
supermarkets continue to expand the range of products and services offered in their outlets: سوپرمارکت ها همچنان در حال گسترش دا ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's a kind of trap: نوعی تله است
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we can manage on our own: آقا بالاسر لازم نداریم ( ما می توان ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the mountains stood in sharp contrast to the blue sky: کوهها در تضاد آشکار با آسمان آبی بو ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the athletes trained in difficult weather conditions: ورزشکاران در شرایط سخت آب و هوایی ت ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he tried to fudge the issue by saying that he did not want to specify periods: او سعی کرد با گفتن اینکه نمی خواهد ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the noise left her with frayed nerves: سروصدا اعصابش را فرسوده کرد.
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
who is ready to rock: کی امادست بترکونیم؟! rock گاهی اوقا ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shake the bottle before taking the medicine: قبل از خوردن دارو بطری را تکان دهید
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this solution is a fudge rushed in to win cheers at the party conference: این راه حل یک راه حل عجولانه و نادر ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the new kitchen has a walk in pantry: آشپزخونه ی جدید یه آبدارخونه ی قابل ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this cheddar has a wonderfully sharp flavor: این پنیر چدار طعم تند و فوق العاده ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i can manage this other one: من می توانم این یکی دیگر را مدیریت ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
utter darkness: تاریکی مطلق
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you must return the item in its original condition: باید کالا را در شرایط اولیه آن بازگ ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
who's ready to rock: کی امادست بترکونیم؟! rock گاهی اوقا ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hot fudge: سس شکلات
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the jeans had frayed edges: لبه های شلوار راه راه شده بود.
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he had to fudge a reply because he didn't know the right answer: او مجبور شد جوابی سرهم بندی کند چون ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
production capacity could expand by up to 30 percent thus bringing down prices: ظرفیت تولید می تواند تا 30 درصد افز ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he had to fudge an excuse for his absence: او مجبور شد برای غیبت خود بهانه ای ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stray finds are more commonly discovered than whole new sites: کشف اشیا جداافتاده ( تک و توک ) معم ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a bunch of idiots: یک مشت احمق / دار و دسته احمق ها
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the local pantry helps families in need: مرکز خیریه محلی به خانواده های نیاز ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the lemon juice gives the sauce a sharp acidic taste: آب لیمو به سس یک طعم تند و اسیدی می ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the city's utter destruction: ویرانی کامل شهر
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they promised to improve the working conditions for all employees: آن ها قول دادند که شرایط کاری را بر ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't utter a sound: جیکت در نیاد.
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i don't think he will be able to manage the shop himself: من فکر نمی کنم که او بتواند خودش مغ ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i can't utter his name: نمیتونم اسمش رو بگم
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i wanna rock: من میخوام بترکونم
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
life ain't the same without you: زندگی بدون تو همانند قبل نیست.
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his foreign policy vision had remained the same: دیدگاه سیاست خارجۀ او همچنان ثابت م ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a knob of butter: یک مقدار کمی کره به اندازه یک قاشق ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i uttered an exclamation: فریاد زدم.
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i wish every thing was the same: دلم می خواست همه چی همانطور مثل قبل ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if you detect hostility and strength of dominance in an animal it no longer would seem cute to you: اگر خصومت و قدرت تسلط را در یک حیوا ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she uttered a sharp cry of pain: از درد دادش دراومد utter=صدای کسی د ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
everything will be the same: همه چیز همین جوری می مانه! هیچی تغی ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i detected the flaws in her reasoning: به کاستی های استدلال او پی بردم.
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this is a how to guide for beginners: این یه راهنمای آموزشی برای مبتدی ها ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
utter waste of time: وقت هدر دادن مطلق
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
of the same size: هم اندازه
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what happen if i break the rules: چه اتفاقی می افته اگر من قوانین را ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what if you couldn't pay my money back: اومدیم ُ نتونستی پولم را پس بدی! wh ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she detected some errors in the report: او برخی از خطاها را در گزارش پیدا ک ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this instrument detects and registers the slightest change in temperature: این ابزار کوچک ترین تغییر درجه ی حر ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do i detect a whiff of perfume: بوی عطری رو حس میکنم؟ به مشامم میر ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how can life be the same without him: زندگی بدون او چه جوری میشه ( مثله ق ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what if you get lost: اگه گم شدی چی؟؟ What if=اگه. . . . ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she easily detected the real killer: او قاتل حقیقی را به آسانی شناسایی ک ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she brought up her children in just the same way her mother did: او بچه هایش را همان طور که مادرش ( ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she was wearing exactly the same dress as i was: او دقیقا لباسی یکسان با آن که من پو ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her channel is full of how to videos on makeup: کانالش پر از ویدیوهای آموزشی آرایشه ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we are the same: ما همه مثل هم هستیم.
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a how to guide about: A how - to guide about یک راهنمای ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a how to class in cake decorating: یک کلاس عملی در تزیین کیک how - to ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
of the same color: هم رنگ
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her words scorched his pride: حرف هایش غرورش را سوزاند. scorch ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the desert sun scorched the ground: آفتاب بیابان زمین را سوزاند. scorc ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the hot iron scorched his shirt: اتو داغ پیراهنش را سوزاند. scorch ...
٥ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you are making a hundred dollar: شما 100 دلار در امد دارید
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i brought my dad a fresh a cup of tea: من برای پدرم یک فنجان چای تازه اورد ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there were scorch marks on the table: روی میز آثار سوختگی دیده می شد. sc ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the food contained an additive to help it stay fresh: غذا ها شامل یک افزاینده اند که کمک ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we got up the next day feeling fresh: روز بعد با احساس شادابی از خواب برخ ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
good english gives students an edge abroad: انگلیسی خوب به دانشجوها خارج از کشو ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mom hold your horses we'll leave in five minutes: مامان، یه لحظه صبر کن! پنج دقیقه دی ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this skill gives you an edge at work: این مهارت به تو در کار مزیت می دهد.
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
were headed back to school: به مدرسه بازگشتند
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's far too wet he avoids all sorts of decisions: او خیلی بی عرضه است، از انواع تصمیم ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i know you're excited but hold your horses before you buy it: می دونم هیجان زده ای، ولی قبل از خر ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
where are you headed to today: امروز کجا میری؟
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do you realize me: مرا درک می کنی؟ realize=درک کردن ک ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it gave him an edge in the competition: باعث شد در مسابقه برتری پیدا کند.
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold your horses we haven't finished the last question yet: صبر کن! هنوز سوال آخر رو جواب ندادی ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's far too wet: او خیلی بی عرضه است wet=بی عرضه
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i had a bowl of fresh bread: دیشب یک نان تازه را کامل خوردم
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
scorching lecture: سخنرانی داغ
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give something an edge: به چیزی برتری یا مزیت دادن.
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the buildings were scorched by the fire: ساختمانها توسط آتش ( بصورت سطحی ) س ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the fresh morning air was invigorating: هوای بامدادی بسیار ارامش بخش بود
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
grass scorched by the sun: چمن توسط خورشید خشک شده بود.
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the pounding waves destroyed part of the pier: امواج کوبنده بخشی از اسکله را نابود ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the drainage system helps prevent flooding: سیستم تخلیه به جلوگیری از سیلاب کمک ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
prized student: شاگرد ممتاز دانش آموز برگزیده
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a fine looking woman: یک خانم زیبا
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pounding waves: امواج کوبنده
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
morning walkers might have the edge when it comes to fat loss: پیاده روی صبحگاهی ( در مقایسه با پی ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the drain was clogged so the water didn't go down: کف شور گرفته بود و آب تخلیه نمی شد.
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
no thanks i'm fine: نه ممنون. من لازم ندارم.
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sexually assault: تجاوز جنسی assault معنی تجاوز ( ب ع ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there was an edge to his words that made everyone nervous: تو حرفاش یه حالت تند و عصبی بود که ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the pounding rain kept us indoors all day: باران شدید و کوبنده تمام روز ما را ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a miracle cure: درمانی معجزه گر یک درمان معجزه آسا
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you go on without me i'll be fine: شما بدون من بروید. من چیزیم نمی شود ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pounding rain: باران شدید و کوبنده
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that smells really good: خوب به نظر میرسه smell در اینجا به ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
work magic: شعبده بازی کردن
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her voice had an edge i hadn't heard before: صداش یه تیزی داشت که قبلاً نشنیده ب ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
headed west: پیش به سوی غرب
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
just hold your horses bill let's think about this for a moment: دندون رو جیگر بزار بیا یه لحظه در م ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the smell of cigarettes on his jacket told me he was a smoker: بوی سیگار روی کت او به من گفت که او ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
could be headed to federal prison: ممکنه به زندان فدرال منتقل بشه
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was left to cope on my own: به من مسئولیت داده شد تا خودم تنهای ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pounding on the door: کوبیدن به در
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she was fined for speeding: او به خاطر سرعت غیرمجاز جریمه شد.
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do me a favor and leave: بهم یه لطفی بکن و برو
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
please drain the water from the pasta: لطفاً آب را از ماکارونی خالی کن.
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the group will study how the region coped with the loss of thousands of jobs: - اون گروه بدقت بررسی خواهند کرد تا ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
after running i felt my pounding heart in my chest: بعد از دویدن، تپش شدید قلبم را در س ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a parking fine: جریمه پارک غیرقانونی
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they decided to undrain the pond for maintenance: آنها تصمیم گرفتند برکه را برای تعمی ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i can cope with it myself: خودم از پسش برمیام
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i took aspirin for my pounding headache: برای سردرد ضربان دارم آسپرین خوردم.
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you're doing fine: داری خوب انجام می دهی.
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
after the long hike i felt completely drained: پس از پیاده روی طولانی، کاملاً خسته ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep going like that: همینطور ادامه بده
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
these problems have a political edge to them as well: این مسایل بعضی وجوه/جنبه های سیاسی ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pounding headache: سردرد ضربان دار
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she struggled to cope with the loss of her job: او با مشکلات رفتاری ناشی از از دست ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a kitchen drainer is helpful for drying dishes: یک آبکش آشپزخانه برای خشک کردن ظروف ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
things were going fine until you showed up: اوضاع داشت خوب پیش می رفت تا اینکه ...
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he has the edge over the others: اون بهتر از بقیه است
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make believe friend: Make - believe friend دوست خیالی
٥ روز پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
some members are not favored over others: برخی از اعضا نسبت به دیگران برتری ن ...
٥ روز پیش