نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't pick on the small details let's focus on the big picture: روی جزئیات کوچک پافشاری نکنید، بیای ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is a chaotic sort of a person: او فردی شلخته است
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
car hunting: شکار خودرو یا جستجوی جدی برای خودرو ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
catch me if you can: اگه می تونی منو بگیر ( دستگیر کن )
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it was all a dream: همش الکی بود همه اش یک خواب بود
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the recruiters were able to pick off the best candidates from the large pool of candidates: ثبت نام کنندگان قادر بودند که از می ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his innocent remarks: گفته ها/اظهاراتِ معصومانه ی او
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i admit that i underestimated the power in the bulky fighters frame: اعتراف می کنم که قدرت بدنی آن جنگجو ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't pick on the small details: روی جزئیات کوچک پافشاری نکنید
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they released their first record in 1990: آنها اولین آلبوم خود را در سال ۱۹۹۰ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i tried: تلاش کردم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she's a chaotic sort of a person: او فردی شلخته است
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was chiefing blunts all night: کل شب داشت پشت سر هم ماری می کشید. ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there is a catch here: اینجا پیچیدگی / مشکل وجود داره catc ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dream of something: آرزو و یا رویای چیزی را داشتن. . .
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it doesn't have a catch: دستگیره نداره
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's a chaotic sort of a person: او فردی شلخته است
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the mother had gotten tired of picking up after the children: مادر از جمع و جور کردن ریخت و پاش ه ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i got a parking ticket and i'm going to fight it: من جریمه پارکینگ گرفتم و می خواهم ا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my friend is neat: دوست من باحاله neat = آدم باحال
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i requested the presence of an adjudicator: من درخواست حضور یک داور را کردم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you literally said that i'm a thief: قشنگ گفتی که من یه دزدم literally ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't try to chief me around: نخواه رئیس بازی دربیاری سر من! chie ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
after the long walk i could murder a cup of tea: بعد از اون پیاده روی طولانی، می میر ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a woman of great presence: یک زن با شخصیتی بزرگ
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't pick on the small details let s focus on the big picture: روی جزئیات کوچک پافشاری نکنید، بیای ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
neat scotch: اسکاچ بدون یخ neat در مورد مشروب، ب ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
archaeological records: یافته های باستانی ( باستان شناسی )
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wholly innocent misrepresentation: تدلیس بدون سوء نیت innocent=بدون سو ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i admit that it was my fault: می پذیرم که تقصیر من بود admit=بدون ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i also tried to study in my spare time: سعی کردم مطالعه ای هم در اوقات فراغ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a difficulty that is not obvious: یک مشکل پنهان
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a murder of crows: یک دسته کلاغ ( فقط کلاغ )
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you've got a record: تو سابقه داری یا تو پیشینه داری
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i admit that it was my fault but you were not innocent too: می پذیرم که تقصیر من بود، ولی تو هم ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the kitchen was in chaos: آشپزخانه شلوغ و پلوغ بود آشپزخانه ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he chiefed the expedition through the jungle: اون گروه رو از دل جنگل هدایت کرد. ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there is no evidence to suggest the presence of learning difficulties: هیچ مدرکی/نشانی حاکی از وجود مشکلات ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tried tips: راهکار های مطمئن ، مجرب
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's a neat car: چه ماشین باحالی! معنی های دیگر nea ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she has got her pick of the top universities: او حق انتخاب بین بهترین دانشگاه ها ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dream about sth: خواب دیدن درباره چیزی. . .
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't be so dense: این قدر کند ذهن نباش dense=کند ذهن ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fight the fire: مهار آتش
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
chaos how is he so adorable: خداجون، چطور اون انقدر تو دل بروئه؟ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the catch to have peace in life is to build your relationship: نکته ی رسیدن به آرامش اینه که رابطه ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you've got your pick of any gift on the table: می تونی از هر هدیه ی روی میز انتخاب ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dream about something: خواب دیدن درباره چیزی. . .
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is a neat car: چه ماشین باحالی! معنی های دیگر nea ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is the neatest person i've ever met because his desk is always clean: او تمیزترین شخصی است که تا به حال د ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you can't swallow the promise of financial allocation that you made yesterday: شما نمی توانید قول بودجه مالی که دی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i still find the job exciting: هنوز هم شغل برای من هیجان انگیز است ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they were politically innocent: آنها از نظر سیاسی بی خبر بودند inno ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
by what fight do researchers assume: با چه استدلالی محققان تصور می کنند ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be led to: سوق داده شدن هدایت شدن القا شدن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the best amazon deals to catch: بهترین پیشنهادات امازون برای شکار ک ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he likes to spend all his time playing in the yard: او دوست دارد تمام وقتش را صرف بازی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this printer is driving me crazy: پرینتر داره دیوانم میکنه. ( کار نمی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you've got your pick of any other fine horses: از باقی اسب های خوب می تونی انتخاب ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i listened to some really neat spanish songs yesterday: دیروز چند تا آهنگ اسپانیایی خیلی قش ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that is a neat car: چه ماشین باحالی! معنی های دیگر nea ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
benevolent autocracy: خودکامگی خیرخواهانه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
needle time: زمان محدودی که یک کانال رادیویی به ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he swallow his pride: او غرورش را زیر پا میگذارد
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you have got a record: تو سابقه داری یا تو پیشینه داری
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have some exciting news: اخبار مهیجی دارم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
chaos rings: حلقه های هرج و مرج
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sorry about that you ve got your pick of any other fine horses: متاسفم. از باقی اسب های خوب می تونی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that's a neat car: چه ماشین باحالی! معنی های دیگر nea ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this work benefits all humans and animals: این کار به نفع همه انسان ها و حیوان ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this printer's driving me crazy: پرینتر داره دیوانم میکنه. ( کار نمی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
even your genes say that you need to be led: حتی ژن های شما می گویند که باید هدا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the teacher picked out a few areas the students need to improve on: معلم به قسمت هایی که دانش آموزان با ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there's a needle on the floor: روی زمین یک سوزن است
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do they really think we are stupid enough to swallow that: آیا آنها فکر می کنند که ما اینقدر ا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i dream of buying a new house: من رویای خرید یک خانه جدید را دارم ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i've got some very exciting news for you: برات چند تا خبر خیلی هیجان انگیز دا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
record heat: گرمای بی سابقه record= بی سابقه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her desk is always so neat and organized: میزش همیشه خیلی مرتب و منظمه.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is a neat idea: چه ایده باحالی! معنی های دیگر neat ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
for someone's benefit: به خاطر کمک به کسی، برای راهنمایی ک ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
commercial led: commercial - led تجارت محور
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i dream about you every night: هر شب خواب تو را می بینم Dream abou ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
grab your pick from the shelf: از قفسه هر کدومو می خوای بردار.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there is a needle on the floor: روی زمین یک سوزن است
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i found his story a bit hard to swallow: داستانش را به سختی باور کردم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
record temperatures: دماهای بی سابقه record=بی سابقه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i must admit i'm a little surprise: باید اعتراف کنم که کمی متعجب شدم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
thank you for catching that: ممنون که حواست بود ( و تذکر دادی ) ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i had to sit an exam the next day: من مجبور بودم روز بعدش در امتحان شر ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go on a binge: دچار زیاده روی شدن در یک فعالیت
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's a neat idea: چه ایده باحالی! معنی های دیگر neat ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there is a needle on the floor please pick it up: روی زمین یک سوزن است لطفا آن را برد ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
for somebody's benefit: به خاطر کمک به کسی، برای راهنمایی ک ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bank records: تراکنش های بانکی صورت حساب بانکی
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i must admit that you are right: باید اعتراف کنم که حق با تو هستش ad ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his solution was crazy: راهکارش عجیب بود. راهکارش شگفت انگ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cultural chaos: آشفتگی فرهنگی
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that is a neat idea: چه ایده باحالی! معنی های دیگر neat ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
for sb's benefit: به خاطر کمک به کسی برای راهنمایی ک ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i need to pick out a new shirt for the party tonight: من باید لباس جدیدی برای مهمانی امشب ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's smart in math but kind of dense when it comes to emotions: توی ریاضی باهوشه، ولی در مسائل احسا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
chaos control: کنترل آشوب کنترل هرج و مرج
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a service disrupted by continual breakdowns: سرویس بوسیله خرابی های مدام قطع می ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shit is crazy right now: الان اوضاع خیلی خرابه بازار مواد مخ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
come early and get your pick of the deserts: زود بیا تا بتونی دسر مورد علاقه ات ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you can only dream about it: مگر اینکه تو خواب ببینی
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i keep a record of the wreckage of my life: من یه نسخه از خرابکاری ها و تباهی ه ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
can you pick out the red car in the parking lot: می تونی ماشین قرمز رو در پارکینگ تش ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the bully kids at school often pick on the new students: بچه قلدرها معمولا دانش آموزهای جدید ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
police recovered a stolen video: پلیس یک ویدیوی دزدیده شده را پیدا ک ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get your pick of the best seats before the show starts: قبل از شروع نمایش، بهترین صندلی ها ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sit the exam: گذراندن آزمون
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he keeps his car very neat: اون ماشینش رو خیلی تمیز نگه می داره ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
just sit still: فقط بدون حرکت بنشین!
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
their first record would go gold: اولین آلبوم آنها فروش خوبی داشت و ت ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sometimes its good to keep a record of every rial you spend: بعضی وقت ها خوب است که هر ریالی را ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not surprisingly this excuse was too much for them to swallow: تعجبی ندارد که این بهانه بیش از حد ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the murderer was never caught: قاتل هیچوقت گرفته نشد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the roof was leaking and i had to use a bucket to catch the drips: سقف داشت چکه می کرد و من مجبور شدم ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's crazy: خیلی باحاله بخصوص در آمریکا به فرض ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he binged on junk food: او در خوردن هله هوله زیاده روی کرد ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
please try to keep your handwriting neat: لطفاً سعی کن دستخطت رو مرتب نگه دار ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the boss totally trusts me and he'll swallow any old story i cook up: رئیس کاملاً به من اعتماد دارد و او ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he binged on ice cream: او در بستنی زیاده روی کرد binge= زی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that's a neat idea: چه ایده باحالی! معنی های دیگر neat ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
your job is: وظیفه شما . . . . job به معنای وظ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's obvious she likes you: واضحه که ازت خوشش میاد!
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm trying to see if there are any obvious parallels between the two cases: من سعی می کنم ببینم آیا هیچ شباهت آ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is folding clothes: او در حال تا کردن لباس است.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the fleas are having their dermatology conference next week: پوستی ها هفته ی بعد کنفرانس درماتول ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is putting clothes into the wardrobe: او در حال گذاشتن لباس در کمد است.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there are definite parallels between the two situations: شباهت های مشخصی بین این دو حالت وجو ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't worry it's just a rash go see a flea: نگران نباش، فقط یه جوشه—برو پیش یه ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is vacuuming the floor: او در حال جاروبرقی کشیدن است.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is mopping the floor: او در حال تی کشیدن زمین است.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am so flat: گاهی یک اصطلاح آمیانه هم نیز هست م ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is sweeping the floor: او در حال جارو زدن است.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am flat: گاهی یک اصطلاح آمیانه هم نیز هست م ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is wiping the dishes: او در حال خشک کردن ظروف ( شسته شده ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm flat: گاهی یک اصطلاح آمیانه هم نیز هست م ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she us dusting the shelves: او در حال گردگیری قفسه ها است.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
with no electrical power left in it: ( باتری ) تمام شده ، خالی ، بدون بر ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't you dare do sth: ( گفتاری ) دیگه نبینم. . .
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't you dare do something: ( گفتاری ) دیگه نبینم. . .
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hey you bastard don't you dare try and justify what you're doing: هی تو حرومزاده، دیگه نبینم سعی کنی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's clean: سابقه کیفری یا جریمه رانندگی یا خطا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a similar picture is emerging in the somewhere: نمونهٔ مشابهی در . . . درحال وقوع ا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
brandowners are not entirely opposed to parallel trade: صاحبان برند کاملا با تجارت ثانویه م ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she's clean: سابقه کیفری یا جریمه رانندگی یا خطا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
these activities should be specific enough to allow you to clearly picture doing them: این فعالیتها باید به اندازه کافی مش ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
parallel communication: ارتباط موازی ( ارسال چندین بیت ( ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is clean: سابقه کیفری یا جریمه رانندگی یا خطا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
parallel cut: برش موازی
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the government is on a tightrope over the new reforms: دولت روی طناب باریکی درباره ی اصلاح ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is clean: سابقه کیفری یا جریمه رانندگی یا خطا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a parallel example: یک مثال مشابه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she’s walking a tightrope between honesty and diplomacy: داره روی طناب باریکی بین صداقت و دی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the acrobat walked the tightrope without a safety net: بندباز بدون تور ایمنی روی طناب باری ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the 40th parallel: چهلمین مدار فرضی
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is hanging clothes: او در حال آویزان کردن لباس روی رخت ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
these beautiful african churches have no parallel in europe: این کلیساهای زیبای آفریقایی هیچ مان ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is ironing clothes: او در حال اتو کردن لباس است.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i had clean forgotten that: من کاملا فراموش کرده بودم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the liberal climate that existed during his presidency: جو لیبرالی که در مدت دوره ریاست جمه ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be aimed at: هدفش. . . . است ( بود )
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hills road is parallel to mill road: جاده هیلز هم راستا با جاده میل است.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it was a tough but clean game: بازی سخت ولی تمیزی بود. صفت clean ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i spent all day cooking and cleaning: من تمام روز را آشپزی کردم و گرد گیر ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
animals existing in the distant past: حیواناتی {که} در گذشته دور زندگی می ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the two roads are parallel: این دو جاده موازی هستند.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
aimed to: هدفش. . . . است ( بود )
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have you cleaned your teeth: آیا دندان هایت را تمیز کرده ای [شست ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the wood was marked with parallel dark bands: چوب با نوارهای تیره متوازی ( یکسان ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the existence of life on mars is still unproven: وجود زندگی روی مریخ هنوز ثابت نشده ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a clean driver's license: یک گواهینامه رانندگی بدون جریمه صف ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the best picture award: جایزه بهترین فیلم سینمایی
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
clean forget: پاک فراموش کرده بودم پاک یادم رفته ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
parallel experiments are being conducted in europe and the united states: آزمایش های مشابه در اروپا و ایالات ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do aliens really exist: آیا واقعاً موجودات فضایی وجود دارند ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
skip that: ( خودمانی ) 1 - بس است !، ول کن، ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i understand now that you were telling the truth and i am ashamed that i didn't belive you: حالا میفهمم ک داشتی حقیقت را میگفتی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm capable of doing that: من قادر به انجامش هستم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's a lock for promotion this year: امسال شانس زیادی برای ترفیع گرفتن د ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be beyond somebody to be too difficult for someone to understand: به اصطلاح میگیم تو مخیله ی من نمیگ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i aim to study medicine: من هدفم است که انگلیسی مطالعه کنم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am capable of doing that: من قادر به انجامش هستم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i understand now that you were telling the truth and i'm ashamed that i didn't belive you: حالا میفهمم ک داشتی حقیقت را میگفتی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in a parallel situation: در شرایط مشابه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lock eyes with someone: چشم تو چشم شدن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is a capable woman: او یک زن توانا است.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she felt ashamed of lying to her parents: او از دروغ گفتن به والدینش شرمنده ب ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we aim to finish by friday: ما هدفمان است که تمام کنیم تا جمعه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
parallel experiments are being conducted in rome paris and london: آزمایشاتی همزمان در رم، پاریس و لند ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lock eyes with somebody: چشم تو چشم شدن
١ هفته پیش