نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to go mad: به سرش زده
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to rate a promotion: استحقاق ترفیع داشتن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you are some piece of work: می دونستی کارت حرف نداره.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
slow someone down: حرکت کسی را کُند کردن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what kind of music do you like: چه جور موسیقی دوست داری؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
let's study the issue in the next chapter: بیایید/ شاید بهتر باشد/ شاید بی منا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's a mean guy: اون آدم بدجنسیه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my cut is 70 percent yours is 30 percent: سهم من ۷۰٪ است و سهم تو ۳۰٪.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a first rate teacher: یک معلم درجه یک
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
slow sb down: حرکت کسی را کُند کردن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm getting off at the next stop: من ایستگاه بعدی پیاده میشوم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is a nasty piece of work: اون یک عوضی به تمام معناست.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't chase my car: ماشین منو تعقیب نکن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
acquiring mad skills will help you in this way: یادگیری مهارت های گسیخته و متنوع در ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if anyone should call please take a message: اگر احیانا کسی تماس گرفت لطفا پیامش ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's kind of cold in here don't you think: یه جورایی تو اینجا سرده، فکر نمی کن ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we'll go for a walk if you feel like it: اگه دوست داری میریم پیاده روی
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
whith the advantage of knowing the title in advance: با این مزیت که عنوان را از قبل میدا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you are coming to your senses: تو به خودت میای کنایه ایه تو این جم ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mission ready: آماده ماموریت، آماده پرواز
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the crew radioed yokota air base to alert them: خدمه با پایگاه هوایی Yokota تماس را ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bear in mind that this exam is only a practice: به خاطر داشته باش که این امتحان فقط ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she sensed her father's sadness: اون ناراحتی پدرش رو حس کرد
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i like the first cut on that album: من آهنگ اول اون آلبوم رو دوست دارم. ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hide something from someone: چیزی را از کسی پنهان کردن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she was mat at me: او از من عصبانی شد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she's a nasty piece of work: اون یک عوضی به تمام معناست.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what should we do: به نظرت چه کار کنیم؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
kind of i am about to leave: یه جورایی. دارم میرم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she was new in the job still feeling her way: اون خانم تو این کار تازه وارد بود و ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i need to pack my suitcase for the trip: باید چمدانم را برای سفر ببندم.
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ready to die: آماده برای مرگ
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you're coming to your senses: تو به خودت میای کنایه ایه تو این جم ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
no common sense is not in your arsenal: نه عقل سالم یا عقل توو اون توپ خونت ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the room was packed with people: اتاق پر از جمعیت بود.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cops radio: بیسیم پلیس
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hide something from somebody: چیزی را از کسی پنهان کردن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm sorry for being late: متاسفم برای دیر کردنم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'll let you know right away: فورا به شما اطلاع میدم، خبر میدهم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
kind of i'm about to leave: یه جورایی. دارم میرم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she was afraid to make him angry: می ترسید او را عصبانی کند.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you should tell him the truth: بهتره حقیقت رو بهش بگی.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if you want to be respected by others the great thing is to respect yourself: اگه می خوای مورد احترام دیگران باشی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stop shouting you're giving me a headache: داد نزن، دارم سردرد میگیرم!
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am class: I'm good Class= good/great
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she felt honour bound to attend as she had promised to: این خانم وظیفه اخلاقی خودش میدونست ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hide something from sb: چیزی را از کسی پنهان کردن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it was late at night: آخر شب بود.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i bought a pack of cards: من یک بسته کارت خریدم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to let somebody know something: کسی را با خبر کردن به کسی چیزی را ا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that new restaurant is kind of expensive: اون رستوران جدید تا حدودی گرونه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
should i turn the heating on: می خوای شوفاژ رو روشن کنم؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she got angry me: او از من عصبانی شد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stop that noise: اون صدا رو قطع کن !
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to his great surprise: در نهایت تعجب او
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm class: I'm good Class= good/great
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she was afraid of making him angry: متأسف بود از اینکه او را عصبانی کرد ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ready missile: موشک حاضر به پرتاب روی سکوی اتش
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i didn't mean to cut you: قصدم این نبود که حضور شما رو نادیده ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i can't bear waiting any longer: دیگر نمی توانم صبر کنم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's a great deal: این یک معامله عالیست.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a dark secret: راز پنهان / راز مرموز
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that new restaurant is kind of expensive but the food is great: اون رستوران جدید تا حدودی گرونه، ول ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was sick this month: من این ماه مریض/بیمار بودم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i think you should: به نظر من بهتره این کار رو بکنی.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am afraid he is not here: معذرت می خوام اینجا نیست
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we were in the same class at school: ما در مدرسه در یک کلاس بودیم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he felt honour bound to help her: اون آقا وظیفه اخلاقی خودش میدونست ک ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wild conspiracy theories: تئوری های توطئه بی پایه و اساس wild ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
parents bear responsibility for their children: والدین مسئولیت فرزندانشان را بر عهد ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ready made dress: لباس از پیش دوخته شده
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mission complete over and out: ماموریت کامل شد. تمام و قطع.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the music was so sick: اهنگ خیلی خفن/عالی بود!
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he came top of the class: او نفر اول کلاس شد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i kind of forgot to do my homework last night: دیشب یه جورایی یادم رفت تکلیفمو انج ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the dark forces of the universe: نیروهای خبیث / شیطانی در دنیا
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm afraid he is not here: معذرت می خوام اینجا نیست
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lay off me will: ولم کن باشه؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it was pure energy: انرژی ناب بود.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ready for connection to the mains: آماده جهت اتصال به شبکه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm sorry i didn't mean to cut you: اوه ببخشید. قصدم این نبود که حضور ش ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a pack of wolves howled at the moon: یک دسته گرگ به سمت ماه زوزه کشید.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hide sth from sb: چیزی را از کسی پنهان کردن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it was built in the late nineteenth century: این در اواخر قرن نوزدهم ساخته شد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the fat man who just left: اون چاقه که الان رفت؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
come with me to pack your things: با من بیا تا وسایلت را جمع کنیم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lay off me will you it's nothing to do with me: ولم کن باشه؟ اون ربطی به من نداره.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hy do you waste money on clothes you don't need: چرا پول رو برای لباس هایی که لازم ن ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
should i apologize to him: به نظرت ازش معذرت بخوام؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i think jody's in her late twenties: من فکر می کنم جودی در اواخر بیست ( ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
three for them and fourteen for the fat man: سه تا مال ایناس، چهارده تا مال اون ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep your identity ready to hand: هویت ( کارت شناسایی ) خود را آماده ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he could hardly bear the pain: او به سختی می توانست درد را تحمل کن ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the dark days of the war: روزهای حزن انگیز و بدون امید
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is a great deal: این یک معامله عالیست.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the evidence against him could in due course be tested in military court: شواهد علیه او می تواند در زمان مناس ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
is that really true: واقعا درسته؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
is this contained yet: هنوز مهار نشده؟ هنوز تحت کنترل در ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you shouldn't have said that: بهتر بود اون حرف رو نمی زدی/نباید ا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i got up late: من دیر بیدار شدم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the party was kind of awkward at first but then it got better: مهمونی اولش یه جورایی ناجور بود، ول ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am sick of arguing with him: من از بحث کردن باهاش خسته شدم!
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she works hard in class: او در کلاس بسیار کوشا است.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you look like a million dollars: خیلی خوب به نظر میرسی
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
are you all packed for your trip: همه چیزو بسته بندی کردی؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i wish he'd lay off me: ای کاش ولم میکرد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
japan is high in technology: ژاپن از لحاظ تکنولوژی در مرتبه بالا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wild eyes: چشمان برافروخته
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the peak of the everest mountain is not as high as the damavand's: نوک قله اورست در ارتفاع یکسانی از د ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the class of 2008: دانش آموزان سال 2008
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a dark depression: افسردگی توام با نا امیدی و غم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's kind of boring to me: یه جورایی برام خسته کننده ست.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wow you look like a million dollars: وای، خیلی خوب به نظر میرسی
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this computer isn't working as it should: این کامپیوتر درست/اون جور که باید ک ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
reduce the amount of fat in your diet: مقدار ( مصرف ) چربی رو تو رژیمت کم ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give me a call when you're ready: هر وقت آماده بودی با من تماس بگیر.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i got my cut: من سهم خودم رو برداشتم cut=سهم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
are you home yet: هنوز خونه نرسیده ای؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a layoff affecting more than 500 workers: اخراجی که بیش از ۵۰۰ کارگر را تحت ت ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a great crowd had gathered: جمعیت زیادی جمع شده بود.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he wiped the marks off the window: او علامتها را از شیشه ( پنجره ) پاک ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bear the pain: درد را تحمل کردن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
people are not afraid anymore: مردم دیگه واهمه ای ندارند. مردم دی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is kind of boring to me: یه جورایی برام خسته کننده ست.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm sick of arguing with him: من از بحث کردن باهاش خسته شدم!
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have a history class at 9 o'clock: من ساعت 9 کلاس تاریخ دارم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
their hard work eventually bore fruit: زحماتشان بالاخره به ثمر نشست.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have you seen it yet: هنوز ندیده ایش؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i wish he’d lay off me: ای کاش ولم میکرد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
well you get what you pay for: خوبه, تو دریافت می کنی نتیجه ی کار ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she's worked here all her life: یه عمره داری تو این خراب شده کار می ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she wiped the memory from her mind: او خاطره را از ذهنش پاک کرد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a matter of great importance: یک موضوع بسیار مهم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you've got an hour to get ready: تو یک ساعت وقت داری تا حاضر شوی.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
some employees at the company are getting layoff notices: برخی از کارمندان شرکت اخطار تعدیل ن ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they had a merry christmas: آنها کریسمس شادی داشتند.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he passed the written test: او در آزمون کتبی قبول شد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is sick: این یک رفتار بیمارگونه است.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
late in march: اواخر ماه مارس
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
is this seat available: آیا این صندلی خالیه؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you'll pay for that: تو نتیجه ی کار خوبت رو می بینی =جبر ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i haven't finished college yet: هنوز دانشگام رو تموم نکرده ام
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my great great grandfather: پدر پدر پدربزرگم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the students were pleased about the easy chemistry test: دانشجویان از امتحان آسان شیمی راضی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was in a merry mood: او در حال و هوای شادی بود.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
excess body fat: چربی بدن اضافه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it happened late last year: اواخر سال گذشته اتفاق افتاد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
available to work at weekends: حاضر به کار در آخر هفته ها availabl ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i think you'd better lay off fatty foods for a while: فکر کنم بهتره یه مدت غذاهای چربو کن ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am sick of you: دیگه حوصلمو سر بردی!! حالم بهم میخ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she still bears a grudge against him for what he did: او هنوز بابت کاری که کرده ازش کینه ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her darkest fears: ترسناک ترین ترس هایش
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you fight for your cut: تو برای سهمت میجنگی cut=سهم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
different classes of fish: گونه های مختلف ماهی
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not really it's kind of boring to me: نه زیاد، یه جورایی برام خسته کننده ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the price of oil reached a new high this week: قیمت نفت این هفته به یک بیشینه جدید ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there's no need to make me look small in front of all these people: لزومی ندارد منو جلوی این همه آدم اح ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
check with me: با من مشورت کن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my great aunt: عمه/خاله پدر/مادرم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she gets paid twice a month: او دو بار در ماه حقوق می گیرد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that is sick: اون عالیه! sick ( علیرغم اینکه همه ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
could i have this key cut: می شه از روی این کلید برام بسازید؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this next match will really test them: این مسابقه ی بعدی واقعا آنها را محک ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i totally messed up the chemistry exam: کاملا گند زدم به امتحان شیمی ام
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i felt really small when i realized how much time he'd spent on it: من شرمنده شدم وقتی که فهمیدم چقدر ز ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he bears a striking resemblance to his father: او شباهت چشمگیری به پدرش دارد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if should you need anything please dont hesitate to contact me: اگر به چیزی نیاز داشتی، لطفا برای ت ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we're going at eight so you've got an hour to get ready: ما ساعت هشت می رویم، بنابراین تو یک ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an eight week lay off with a broken leg: هشت هفته بیکاری با یک پای شکسته
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he gave the table a wipe: او میز را نظافت کرد / او میز را پاک ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
and still afraid of a corpse: هنوز از مُرده می ترسه!
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
high sound: صدای زیر ( صدایی که بم نیست )
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
foster is playing again after a six week layoff due to injury: فاستر پس از یک وقفه 6 هفته ای ( 6 ه ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i had to lay off running for several months: باید دوییدن رو چند ماه کنار بذارم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he really pissed me off by ignoring my calls: او واقعاً مرا عصبانی کرد که تماس ها ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there's a good film on late: دیروقت فیلم خوبی ( در تلویزیون ) نش ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the working class: قشر کارگر
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the training was pretty tough: آموزش تا حدی دشوار و مشکل بود.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to wipe the sleep from eyes: چشم را مالیدن تا خواب از سر بپرد
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
when will the book be ready for publication: چه زمانی کتاب برای منتشر شدن آماده ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
chacking into the room: ورود به اتاق
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am available now: الان خدمت تان هستم. بفرمایید ، الا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
let's have a merry time: بیایید اوقات شادی داشته باشیم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was kind of surprised when she showed up: وقتی اون پیداش شد یه جورایی تعجب کر ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i tried to stay calm and i ignor him: من سعی کردم ارام باشم و ان مرد را ن ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this ham has too much fat on it: این گوشت خوک چربی زیادی رویش دارد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am sorry to bother you yet again: ببخشید که باز دوباره مزاحمتون میشم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that cashier asked me to sign the check: آن صندوق داره از من خواست که چک را ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
right we're ready to go: بسیار خوب، ما آماده ایم که برویم [آ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wipe the table: میز رو دستمال بکش
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they reached a compromise: آنها به یک توافق و سازش رسیدند.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her great grandson: نوه ی دخترش یا نوه ی پسرش [نتیجه اش ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he didn't cast any spells: او هیچ طلسمی را بکار نبرد
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do you mind my smoking here: اذیت میشی اینجا سیگار بکشم؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i cut tomorrow's meeting: من قرار فردا را پیچوندم. cut=پیچون ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm sorry to bother you yet again: ببخشید که باز دوباره مزاحمتون میشم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you should cut down on fats and carbohydrates: شما باید چربی و کربوهیدرات مصرفی خو ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my company pays well: شرکت من [شرکتی که من در آن کار می ک ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she's only been here a couple of weeks but she is already making her presence felt: اون خانم فقط یکی دوهفته اینجا بود و ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bear a resemblance to: شباهت داشتن به
١ هفته پیش