آزاده - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

temperature gradient: میزان تغییر حرارت بر حسب ارتفاع

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

temperature contorl: کنترل دما کنترلی که دمای اجاق، کوره ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

temperature compensation: جبران حرارتی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

temperature coefficient: ضریب حرارتی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

temperatre coefficient of frequency: ضریب دمایی بسامد نرخ تغییرات بسامد ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

temperate virus: ویروس ملایم : به ویروسی گفته میشود ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

temperature dependent resistor: مقاومت وابسته به دما مقاومت غیر خطی ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

temperature correction: تصحیح دمایی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

temperature compensating capacitor: خازن جبران ساز دمایی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

temperature compensated reference element: عنصر مرجع جبران شده دمایی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

temperature compensated crystal oscillator: نوسان ساز بلوری جبران شده ی دمایی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

temperature coefficient of linear expansion: ضریب دمایی انبساط خطی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overtop: فائق امدن بر، برتری جستن بر

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overbid: ( از دیگری ) پیشنهاد بهتری دادن، قی ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll be right there: خیلی زود می رسم

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sorry i’m running late: ببخشید، دیر میرسم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

could you give me an example: می تونید مثال بزنید؟

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’m not so sure about tha: خیلی مطمئن نیستم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that’s not what i had in mind: منظور من این نبود.

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don’t think that’s quite right: فکر نمی کنم این صحیح باشه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’m afraid i have to disagree: متأسفانه باید مخالفت کنم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let’s agree to disagree: بیا به این نتیجه برسیم که نظراتمون ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’ll have to get back to you on that: باید برگردم بهتون در موردش

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let me check and get back to you: بذارید بررسی کنم و بعد بهتون بگم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can you give me more information: می تونید بیشتر توضیح بدید؟

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that’s a difficult question: این سوال سخته

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’m not sure but i think: مطمئن نیستم، ولی فکر می کنم…

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let me think about it: بذارید یه دقیقه بهش فکر کنم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’m sorry i don’t know the answer: ببخشید، جواب رو نمی دونم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can you please repeat the question: لطفاً سوال رو دوباره بگید

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’m sorry for your loss: برای از دست دادن شما متأسفم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let’s catch up soon: بیاید زودتر به روز بشیم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

would you like to come over for dinner: می خوای برای شام بیای خونه؟

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’m sorry i can’t make it: متأسفانه نمی تونم بیام

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how about we grab a drink sometime: چطوره یه بار بریم برای نوشیدنی؟

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have to cancel our plans: مجبورم برنامه هایمونو لغو کنم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what time should we meet: ساعت چنده که باید دور هم جمع شیم؟

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let’s get together soon: بیاید زودتر دور هم باشیم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’ll be there in a few minutes: چند دقیقه دیگه می رسم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i totally agree with you: کاملا با شما موافقم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that’s a good point: نکته خوبی بود

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how much does this cost: قیمت این چقدره؟

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can i help you with anything: می تونم در چیزی بهتون کمک کنم؟

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

excuse me do you have the time: ببخشید، ساعت چنده؟

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

could you speak up please: لطفاً بلند تر صحبت کنید

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

could you explain that in simpler terms: می تونید با اصطلاحات ساده تر توضیح ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’m sorry i don’t understand: ببخشید، متوجه نشدم.

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it’s been ages: دقیقا کاربردی مشابه با long time no ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what a pleasant surprise: این عبارت نشان می دهد که با وجود ای ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can’t believe it’s you: نشانگر آن است که باور نمی کنید که ب ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

where have you been hiding yourself: این پرسش کاربردی مشابه با long time ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

look who it is: وقتی که فردی به جایی می رسد و شما ا ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quacking in my boots: به معنی زهرترک شدن یا ترسیدن است.

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hear something straight from the horse’s mouth: اصل قضیه یا اتفاق را باید از کسی که ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

none of your beeswax: none of your business

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not your circus: none of your business

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not your monkeys: none of your business

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's none of your business: به تو چه به تو مربوط نیست

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how have you been keeping: شیوه ای برای احوال پرسی و پرسیدن حا ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we meet again at last: این جمله مناسب وقتی است که دو نفر ق ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

haven’t crossed paths in a while: این جمله به معنای “خیلی وقته به هم ...

٣ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hyperfunction: پرکارى

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hypercatalectic: دارای جای زائد مخصوصا در اخر

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hypercard: نوعی محیط برنامه نویسی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hyperopic: دوربین

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hyperfocal distance: فاصله ی فراکانونی، نزدیک ترین فاصله ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bating: بجز، باستثناء

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

battle star: ستاره ی افتخار

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cottony: پنبه ای، کرکی، نرم پنبه سان، نرم و ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cottonseed: پنبه دانه، تخم پنبه

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bateau: نوعی قایق سبک وزن

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cote: کلبه، مرغدان، اغل، کبوتر خانه

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

batiste: باتیست نوعی پارچه لطیف

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cotter: رعیت

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bathymetric: مربوط باندازه گیری عمق، مربوط به در ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what’s bring you here: چه عجب از این طرفا؟ شما کجا اینجا ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll come back right now: همین الان برمیگردم

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cotillon: نوعی رقص دو نفری

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bathyscaph: ژرفناپیما ( دستگاهی که با آن به ژرف ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cotta: ( جامه ی کشیشان ) جبه ی کوتاه

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cotton yarn: نخ پنبه

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bathometer: عمق سنج، ژرفاسنج

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cotter pin: ( مکانیک ) زبانه ی دو سر پرچ

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

batrachotoxin: وزغ زهر ( آلکالوئید استروئید c13h42 ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cotton belt: کمربند پنبه

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bathsheba: ( انجیل ) بنتشیبا ( مادر حضرت سلیما ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cottontail: پنبه دم ( انواع خرگوش های بومی امری ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

batrachian: دوزیست

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bataan: دماغه ی باتان ( در کشور فیلیپین و م ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cotillion: رقص تند و شاد ( که طی آن رقصنده ها ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

battledore: چوگان پهن، رخت کوب

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cottager: روستایی، کلبه نشین

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cotton seed oil: روغن پنبه دانه

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cottonweed: علف پنبه ( انواع گیاهان وحشی که نما ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cotton stainer: پنبه رنگی ساز ( انواع حشرات نیم بال ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cothurnus: یکجور نیم چکمه

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cotton gum: علف پنبه

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cotoneaster: شیرخشت ( انواع گیاهان جنس شیرخشت از ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cottier: روستایی ایرلندی که کلبه ای اجاره کر ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cotton picking: ( امریکا - خودمانی ) بد، بی ارزش، ل ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cotton flannel: پارچه ی حوله ای ( که یک سوی آن پرز ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cotton batting: لایه های نرم پنبه پنبه ی زده

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

how do you do or how d' ye do: ( عامیانه ) مخمصه، درگیری، هچل ( ho ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cotenant: شریک ( در ملک ) ، هم اجاره نشین

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cotidal: دارای هم زمانی در طغیان اب

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

batfish: خفاش ماهی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cotyledonous: لپه دار

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cottian alps: کوه های کاتیان ( بخشی از کوه زنجیره ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cottage pudding: کیک پوشیده از شیره ی غلیظ

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cotenancy: هم اجاره نشینی , اجاره اشتراکی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cotswold hills: تپه های کاتزولد در جنوب غربی ناحیه ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cotswold: گوسفند کاتزولد ( که پشم نرم و بلند ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cottonseed meal: کنجار ( کنجاله ی ) تخم پنبه

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fucker face: هنگامی این عبارت را می توانید به کا ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oh it's enough for fuck sakes: بس کن دیگه لا مذهب

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't use f words: فحش نده / حرف رکیک نزن

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scratch someone’s back: هوای کسی رو داشتن

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you into smoke: اهل دود یا سیگار هستی؟

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

excuse myself to say why: لطفا اجازه بدید بگم چرا

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't know what comes over me: من نمی دونم چم میشه. چه اتفاقی برا ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have several irons in the fire: یک سر دارم و هزار سودا

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm entranced with joy: از خوشی غش کردم.

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm up to my ears in entanglement: تا خرخره توی گرفتاری ام.

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i please to exasperate you: دلم میخواد اون قدر اذیتت کنم تا خست ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it appeals to me you keep your temper: برام جالبه که این قدر خونسرد هستی! ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a disaster: فاجعه هس. مایه خجالت و شرمندگیه.

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come on shake a leg: زود باش! یالا! یه تکونی به خودت بده ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there is measure in all things: هر چیزی حدی داره.

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're a complete idiot: تو یه احمق به تمام معنا هستی.

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get this straight to your head: اینو خوب تو گوشت فرو کن. اینو خوب ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're crowding me: داری رو اعصابم راه میری!

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oh leave me fucking alone: ولمون کن بابا! بی خیال ما شو

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

discreet fun: پنهانی عشق و حال کردن

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give me a hi5 man: بزن قدش پسر!

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he will cut you smoothy: سرتو با پنبه می بره

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get the hell out of my face: از جلوی چشمام گم شو بیرون

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that’s lit: دمت گرم، عالیه! این یک عبارت رایج ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't get my monkey up: حرف دهنتو بفهم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there is no room for doubt: جای هیچ شکی نیست وقتی کاری آن قدر ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

watch your big mouth: به تو ربطی نداره

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’ll text you: بهت خبر می دم وقتی در حال حاضر پاس ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop bullshitting: بتمرگ کصشعر بسه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i think it is beating the air only: این فقط آب در هاون کوبیدنه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it’s not worth it: ارزششو نداره وقتی با موقعیتی مواجه ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm your fan: من عاشق سینه چاکتم طرفدارتم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this is a no brainer: بدیهیه وقتی بدون حتی ذره ای فکر کر ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are driving me nuts: داری دیوونم می کنی این یعنی کسی شم ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he is junkie: اون هروئینیه / شیره ایه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thank you anyway: به هر حال ممنون فرض کنید کسی برای ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thank you in advance: پیشاپیش ازت ممنونم می خواهید از دو ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i didn’t catch the last word: ببخشید آخرشو نفهمیدم

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sorry i wasn’t listening: ببخشید حواسم نبود وقتی در هنگام صح ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it is very kind of you: لطف کردید! اگر کسی دری را برای شما ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’ll be with you in a minute: الان میام پیش تون برای یک جلسه دیر ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’d better be going: دیگه باید برم اگر باید به جاده بزن ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thank heavens it’s friday: این عبارت رایج زمانی استفاده می شود ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come on you can do it: بیخیال! تو می تونی! این یک عبارت ر ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

genetic pan: کفه پیدایشی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

genetic potential: توان ژنتیکی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

genetic variance: واریانس ژنتیکی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

phylo: پیشوند: تبار، نژاد

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

phylogenetic zone: [زمین شناسی] زون شاخه زادی، زون خطی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

breaking ball: ( بیس بال ) پرتاب قوس دار توپ

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

genetic information: اطلاعات وراثتی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

genetic linkage: اتصال ژنتیکی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

genetic model: مدل زایشی ( زمین شناسی اقتصادی )

٣ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lone electron: الکترون تنها الکترون تنها در تراز ا ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lone person: یکه و تنها

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

oncological: وابسته به غده شناسی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lonesomeness: دلتنگی، تنهایی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ontario: استان انتاریو

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

loneliness n: تنهایی، تکی، تجرد احساس تنهایی، دل ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

on tiptoe: روی نوک پا، روی سرپنجه، در حال پاور ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

onrush: حمله، پیش روی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

onionskin: پوست پیاز، کاغذ نازک زرورق

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

golden nematode: ( جانور شناسی ) کرم نواری طلایی

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

golden warbler: چکاوک طلایی ( مرغ کوچک زرد رنگی است ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

golden delicious: نوعی سیب طلایی رنگ و خوش طعم که ابت ...

٣ ماه پیش

مدال‌های آزاده