نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you are too big for your boots: �خیلی مغرور بودن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there is no room for complacency: �موردی برای غرور و خودپسندی نیست
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that is so annoying: واقعا آزار دهنده س ( ضد حاله )
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the engine packed up: موتور از کار افتاد
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
thanks all the same: در هر صورت متشکرم
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the evil eye on: چشم زدن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sth be on sb’s shoulders: مسئول چیزی / کاری بودن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wakey wakey rise and shine: پاشو پاشو، صبح شده
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that can’t be bad: �ای بدک نیست
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the exam was much harder than i had bargained for: سخت تر از انتظار ما بودن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sth rests on sb’s shoulders: مسئول چیزی / کاری بودن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we’re not out of the woods yet: خطر هنوز کامل رفع نشده
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
why are you breathing down my neck all the time: کسی را پاییدن / پا به پای کسی رفتن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the ladder of success is never crowded at the top: بالای نردبان موفقیت هرگز شلوغ نیست
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
weakest dogs bark the loudest: �میمون هرچه زشت تره، اداهاش بیشتره
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
something rests on sb’s shoulders: مسئول چیزی / کاری بودن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this restaurant has fallen off: این رستوران از رونق افتاده/به خوبی ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
why are you jump down on my throat: �حالا چرا عصبانی میشی؟ چرا میزنی؟
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this story went over big with my kids: �تاثیر خوب گذاشتن / موفق بودن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
well behavior and debonair human is really beautiful: �انسان خوش رفتار و متمدن واقعا زیبا ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the master of coin finds the money: �عاقبت، جوینده یابنده است
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
something rests on somebody’s shoulders: مسئول چیزی / کاری بودن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
through and t keep a civil tongue in your head: �حرف دهنت رو بفهم درست صحبت کن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the meal was nothing special: غذا معمولی بود/ جالب نبود
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wishes won’t wash dishes: معنی جمله: با آرزو کردن ظرف ها شسته ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
why did you slam the door: چرا اینقدر در رو محکم بستی؟
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
something be on somebody’s shoulders: مسئول چیزی / کاری بودن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
where there's will there's a way: خواستن توانستن است
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the news spread like wildfire: اخبار / شایعه مثل برق/به سرعت پخش ش ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
why don’t you pop in: �چراسری نمیزنی؟
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sth be on somebody’s shoulders: مسئول چیزی / کاری بودن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what’s bothering you: �چرا ناراحتی؟ / چی شده؟
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the pleasure is all mine: باعث افتخار و خوشحالی بنده است
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that’s a good fun: قصه ی قشنگیه
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take a leaf from someone’s book: �از کسی سر مشق گرفتن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you can not get blood from a turnip: �روغن از دستش نمی چکه
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the account is overdrawn: حساب موجودی نداره ( مقروض به بانک )
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to affect piety: جانماز آب کشیدن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
something important hos come up to me: �کاری برام پیش اومد
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
when good cheer is lacking our friends will be packing: قربون بند کیفتم تا پول داری رفیقتم
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take sth on board: انتقادپذیری ( پذیرفتن ایده )
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we’re living at a close quarters: زندگیشان رو با . . . میچرخونن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sth important hos come up to me: �کاری برام پیش اومد
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take something on board: انتقادپذیری ( پذیرفتن ایده )
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the account's overdrawn: حساب موجودی نداره ( مقروض به بانک )
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
something went to dog: فلان چیز به فنا رفت
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get the bit between the teeth: آستین همت را بالا زدن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the apple of sb’s eye: نور چشمی
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sth went to dog: فلان چیز به فنا رفت
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
who wears pants in your home: چه کسی در خانه ی شما رییس هست؟
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take the bit between the teeth: آستین همت را بالا زدن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the apple of somebody’s eye: نور چشمی
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we all share in ur grief: ما همه در غم شما شریک هستیم
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sorry i was dead to the world: در خواب سنگین/عمیق بودن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the blame falls on me: تقصیر منه
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we are paid peanuts: چندر غاز حقوق می گیریم
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
thankyou for pointing that out: �ممنون که به این نکته اشاره کردید
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sorry i have a lot on my mind: خیلی افکارم مغشوش است
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we had a blast we enjoyed the party: ترکوندیم
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the deal fell through: معامله جوش نخورد
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
thoughts are free: �اول اندیشه وانگهی گفتار
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep your ground: تسلیم نشدن عقب ننشستن کوتاه نیامد ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we shall never hear the last of this: حرف در این باره تمامی ندارد / این ق ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stop aging: پیر نشی
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stop playing innocent: خودت رو به موش مردگی نزن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
swear by sth: سر چیزی قسم خوردن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that’s the end: همینو کم داشتیم
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
swear by something: سر چیزی قسم خوردن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this's the end: همینو کم داشتیم
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have faith in sth: سر چیزی قسم خوردن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that’s torn it: همه چی ضایع شد
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have faith in something: سر چیزی قسم خوردن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sweet old days: یاد اون روزا بخیر
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that is torn it: همه چی ضایع شد
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this is not my idea of pleasure: به نظرم این تفریح نشد
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they can do a rush job: کارِت رو فوری انجام میدن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this is not my idea of fun: به نظرم این تفریح نشد
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this is torn it: همه چی ضایع شد
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
swimming is his meat: او عاشق شنا کردن است
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they served coffee of a sort: قهوه دادند آن هم چه قهوه ای / مثلا ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the account is in the red: حساب موجودی نداره ( مقروض به بانک )
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this is not my idea of sth: به نظرم این تفریح نشد
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
swimming is her meat: او عاشق شنا کردن است
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they served coffee of a sorts: قهوه دادند آن هم چه قهوه ای / مثلا ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you can not get blood from a stone: �روغن از دستش نمی چکه
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this is not my idea of something: به نظرم این تفریح نشد
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sling your hook: برو گمشو
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the account's in the red: حساب موجودی نداره ( مقروض به بانک )
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they were really the bee’s knees: کارشون واقعا عالی بود چیزی که از هم ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pair cable: کابل زوجی
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pair of gloves: two matching gloves
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pair oar: قایق پارویی مسابقه ای دو نفره
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pairwise disjoint: دو به دو مجزا
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pairwise mutally exclusive events: حوادث دو به دو ناسازگار
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pairity: زوجیت
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
small flank: سطح جلو بوبین
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
small format: قطع کوچک
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
small farmers: کشاورزان خرد یا کم مایه
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
small film: فیلم باریک
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target signal: علامت هدف
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bollix: خیطی بالا آوردن قاطی پاتی کردن
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
sharet: family name ( hebrew )
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
targetless: lacking a goal
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target spotting: line that connects an observer with ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target rifle: تفنگ مشقی نشانه روی
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target computer: کامپیوتر هدف
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target programm: برنامه هدف
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target routine: روال هدف
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target cost: هزینه هدف هزینه تکوین و تولید یک م ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target fade: محو شدن هدف کاهش لحظه ای در شدت سی ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target acquisition and designation system: system in apache helicopters that l ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target acquistion: اشکار ساز هدف توانایی سیستم آشکار ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target drone: هدف کاذب هواپیمای بدون خلبان کنترل ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target marking: casting illuminating or smoking amm ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target noise: نویز هدف تغییرات آماری در سیگنال پ ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target observation: line that connects an observer with ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target date: تاریخ یا موعد معین
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
target program: برنامه هدف
٥ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hushi: city in rumania
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hushaby: لالا، لالالالایی ( ندا برای آرام ک ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hush puppy: کوفته ی آرد ذرت
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hush ship: کشتی جنگی که در جنگ بزرگ پیشین نهان ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bring an end to it: خود را کشتن
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hushfully: silently noiselessly quietly
٥ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put an end to something: خود را کشتن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lay your head on the block: ریسک کردن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
so much foe that: این هم از این ! / این که از این
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put your head on the block: ریسک کردن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give your mind to sth: تمام فکر و ذکر کسی چیزی بودن / تمام ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
turn your mind to sth: تمام فکر و ذکر کسی چیزی بودن / تمام ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
set your mind to sth: تمام فکر و ذکر کسی چیزی بودن / تمام ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put your mind to sth: تمام فکر و ذکر کسی چیزی بودن / تمام ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put your mind to something: تمام فکر و ذکر کسی چیزی بودن / تمام ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
set your mind to something: تمام فکر و ذکر کسی چیزی بودن / تمام ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
turn your mind to something: تمام فکر و ذکر کسی چیزی بودن / تمام ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give your mind to something: تمام فکر و ذکر کسی چیزی بودن / تمام ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rock your body: �بجنبون
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ruffle sb’s feathers: کسی را برآشفتن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ruffle somebody’s feathers: کسی را برآشفتن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
screw sth up: افتضاح بار آوردن خرابکاری کردن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ram ideas down sb’s throat: �مطلبی یا چیزی را به کله ی کسی فرو ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ram ideas down somebody’s throat: �مطلبی یا چیزی را به کله ی کسی فرو ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
force ideas down somebody's throat: �مطلبی یا چیزی را به کله ی کسی فرو ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
thrust sth down somebody's throat: �مطلبی یا چیزی را به کله ی کسی فرو ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
thrust something down somebody's throat: �مطلبی یا چیزی را به کله ی کسی فرو ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
thrust something down sb's throat: �مطلبی یا چیزی را به کله ی کسی فرو ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
thrust sth down sb's throat: �مطلبی یا چیزی را به کله ی کسی فرو ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
raise sb’s hackles: خشم کسی را برانگیختن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
raise somebody’s hackles: خشم کسی را برانگیختن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make sb’s hackles rise: خشم کسی را برانگیختن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make somebody’s hackles rise: خشم کسی را برانگیختن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she doesn’t even cough without her father’s permission: بدون اجازه پدرش حتی آب نمی خوره
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is hungry for success: آرزومند/مشتاق
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pull the carpet from under sb’s feet: محاوره:پشت کسی را خالی کردن / جمایت ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pull the rug from under sb’s feet: محاوره:پشت کسی را خالی کردن / جمایت ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she has a memory like an elephant: اون خیلی با هوشه
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pull the rug from under somebody’s feet: محاوره:پشت کسی را خالی کردن / جمایت ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she got the job on false pretense: با ادعای دروغ و دوز و کلک
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pull the carpet from under somebody’s feet: محاوره:پشت کسی را خالی کردن / حمایت ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she passed out: از حال رفت غش کرد
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put your back into something: تمام نیروی خود را صرف کاری کردن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she took to dancing like a duck to water: چیزی رو خیلی راحت یاد گرفتن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bring an end to yourself: خود را کشتن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she wears the pants in the house: خانه توسط خانوم اداره میشه
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put an end to yourself: خود را کشتن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she’s fine now but it was touch and go for a while: موقعیت/ بیماری … نامعلوم/نامشخص بود ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put an end to your life: خود را کشتن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bring an end to your life: خود را کشتن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shoe makers son runs barefoot: کوزه گر از کوزه شکسته آب میخوره
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shoe maker's son runs barefoot: کوزه گر از کوزه شکسته آب میخوره
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
since when do i get that important to you: از کی تا حالا اینقدر برات مهم شدم؟
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
٥ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
please give a warm welcome to somebody: یه کف مرتب به افتخار ( یه نفر ) بزن ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
poor by condition rich by ambition: هر میمونی زشت ترست ، بازیش بیشتر اس ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pop it out: بگو دیگه/ بده بیرون
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
practise what you preach: به آنچه به دیگران توصیه میکنی خودت ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
prices crashed in the stock exchange: �قیمت ها در بورس به شدت پایین آمد
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
promise someone the earth or moon: �وعده سرخرمن به کسی دادن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
no haggling: چانه نزنید
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
no waves are made: آب از آب تکون نمی خوره
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nobody blames you i should hope not: نگران نباش کسی بخاطر اشتباهت شماتت ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not a peep out of you: نفست در نیاد
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not pay a blind bit of notice: هیچ توجهی نکردن / گوش کسی بدهکار نب ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nothing more occurs to me: چیز دیگری به نظرم نمی رسد
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
now you know: حالا که فهمیدی ( وقتی کسی میگه من ن ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
occupy the middle ground between: میانه رو بودن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
oh give over: �دست بردار ول کن بیخیال شو
٥ ماه پیش