آزاده - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

proud or hight stomach: غرور

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

proud hearted: متکبر

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

proud flesh: ( پزشکی ) گوشت زیادی دور زخم التیام ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

process technology: [ریاضیات] تکنولوژی مرحله ای، تکنولو ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

process symbol: [ریاضیات] نماد فرایند

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

process specification: [ریاضیات] مشخصات فرایند

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

process quality audit: [ریاضیات] ممیزی کیفیت فرایند

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sherman distribution: [آمار] توزیع شرمن

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sherman test statistic: [آمار] آماره آزمون شرمن

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sherman antitrust act: act created by the united states co ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sherman minton: ( 1890 - 1965 ) united states juris ...

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cutoff meander or cutoff or cutoff or meander: [زمین شناسی] چماب میانبر

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

point device or point devise: دقیق، کاملا درست

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

use eloquence: سخنوری کردن

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cutoff frequency critical frequency: [برق و الکترونیک] بسامد قطع

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

point device: بسیار درست، کاملا راست، بی عیب در ظ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

use umbrella: چتر استعمال کردن

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cutoff bias: [برق و الکترونیک] بایاس قطع ولتاژ ب ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

point to point protocol: [کامپیوتر] پروتکل نقطه به نقطه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

usenet: [برق و الکترونیک] شبکه کاربران

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cutoff switch: a device that turns off a machine b ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

point of honour: موضوعی که شرف ادمی وابسته است

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

point style: شیوه معماری که نشان برجسته طاقهای ن ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

point of a spear: پیکان

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

point protector: سر مداد

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

point duty: نگهبانی مامور راهنمایی عبور و مرور ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pointelle: پارچه ی تور مانند

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

point d'appui: ( فرانسه ) نقطه ی اتکا، پایه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pointedness: تیزی، گوشه داری، کنایه داری

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pointe: ( رقص باله ) ایستادن روی شست پاها

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pointsman: سوزن بان

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

point lace: ملیله دوزی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you kill me: تو منو میکشی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cutoff statement: [حسابداری] صورتحساب مقطعی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

point base point radix point: [برق و الکترونیک] نقطه ؛ نقطه مبنا

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

warm up show: performance given in order to prepa ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

use by value: استفاده با ارزش

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

use one's eyes: look, gaze, observe, see

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cutoff ratio: [عمران و معماری] ضریب میانبر

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

point plotting: رسم نقطه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

user supplied: تامین شده توسط کاربر

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

use one's ears: hear, listen, open one's ears

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

warming relations: making a relationship more friendly

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cutoff limit: [زمین شناسی] محدوده عیار حد، عیار ح ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

one flew over the cuckoo's nest: novel by ken kesey; 1975 film based ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

use one's brains: think, use one's intelligence

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

useless paper: کاغذ باطله

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

point of interrogation: نشان پرسش

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

warming pan: آتشدان ( که سابقا با آن رختخواب را ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cutoff channel: [زمین شناسی] کانال میانبر یک قطع شد ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

point bar: [زمین شناسی] سد شنی، سد شنی رودپیچی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

use factor: [ریاضیات] ضریب استفاده

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

use your best judgement: درست داوری کنید

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cutoff wavelength: [برق و الکترونیک] طول موج قطع

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pointdovice: بسیار درست

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

user manual: [برق و الکترونیک] کتاب راهنمای کارب ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

use depreciation: [ریاضیات] استهلاک ناشی از استفاده

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cutoff atlenuator: [برق و الکترونیک] تضعیف کننده قطبی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pointer chasing: تعقیب اشاره گرها

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

use perfume: عطر زدن

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cutoff spur: [زمین شناسی] مهمیز میانبر بازمانده

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pointer chain: زنجیر اشاره گرها

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

user program: برنامه کاربر

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

useability: serviceableness, utilization, degre ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in orders to make it easiter: برای آسان تر کردن آن

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

out of employment: بیکار

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inofficial: غیررسمی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in orders that it may beeasier: برای اینکه آسان تر شود

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

use force: do something with excessive strengt ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

warmups: act or process of warming up

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inorder traversal: [ریاضیات] پیمایش میان ترتیب

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a very long story: داستانش خیلی طولانیه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this's the point: نکته اینه. . .

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

use violence: use force, take by means of strengt ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

usepa: عبارت کامل: United States Environme ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

warm up time: [کامپیوتر] زمان آماده شدن

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

point contact transistor: [برق و الکترونیک] ترانزیستور اتصال

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

use one's legs: walk, move oneself by the legs

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

warm up band: group which appears in a concert be ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

user terminal: پایانه کاربر

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's odd: عجیبه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

frigg: ( اسطوره ی نورس ) فریگ ( همسر اودین ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

out of plumb: غیر عمود، کج

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

out on holiday: on vacation, left on a trip

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

useful inflow or effective inflow or effective inflow: [زمین شناسی] بده مفید، جریان ورودی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inofficious: فاقد انصاف و بی غرضی، اعتراض پذیر

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

out of true: ناجور

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fatling: ( گوساله یا بره یا خوک بچه که برای ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nonfatal dose: portion that is not large enough to ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in orders to please him: برای خوشایند

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

up against a stone wall: in trouble, in a difficult situatio ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adopted the idea: approved the plan, appropriated the ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

out of door: خارج از منزل، فضای ازاد، در هوای از ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in off: ورزش : به کیسه انداختن گوى بیلیارد ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

useful beam: [برق و الکترونیک] باریکه مفید آن بخ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

out of use: از کار افتاده

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in order that i may go: برای اینکه بروم

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adopted him: took him as one's own child

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inoffensively: بی انکه زننده باشد

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

used his influence: used his connections, attempted to ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

out of joint: 1 - ( استخوان ) دررفته 2 - درهم و ب ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in order that he may go: برای اینکه برود

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wouldn't: would not، نبایستی، نمی خواست، نمی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

out of square: غیرعمود، مایل ( عامیانه ) ناجور

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inoffensiveness: بی ازاری

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fatigue duty: بیگاری سربازان، خدمت غیرنظامی سرباز

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fat cell: cell containing fat

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adopted her: took her as one's own child

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fatwa: authoritative religious decree of i ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it matter: مهم است

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fatal attack: deadly or lethal assault, mortal at ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fat farm: ( امریکا ـ عامیانه ) آسایشگاهی که ب ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fatah: palestinian organization constituti ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nonfatty: combined form of fatty.

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nonfattening: combined form of fattening.

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nonfatal: غیر مهلک

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fatalistically: in a fatalistic manner, from a fata ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fatal exception error: [کامپیوتر]اخطار مرگ بار

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fatal dose: lethal quantity, deadly quantity ( ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fatal disease: [بهداشت] بیماری کشنده

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fatal defect: [حقوق] نقص یا عیب مبطل عقد

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fatal day: decisive day, fateful day

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fatal blunder: lethal error, deadly mistake, disas ...

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

namby: بی مزه، بی روح، ساختگی و بی مغز

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

could be glimpsed from afar: visible from a distance, can be vie ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

name server: [برق و الکترونیک] کارگزار نام

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

god's messenger: فرستاده خدا، رسول خدا، پیغمبر

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

name of dyestuff: [نساجی] نام رنگینه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

namco limited: japanese company established in 195 ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

name of addressee: name of a person to whom mail is se ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

god defend: خدا نکند

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

godiva: ( افسانه انگلیسی - زن اشرافی قرن یا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nameless vices: فجایع نگفتنی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

godfrey: اسم خاص مذکر

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

godwit: نوک دراز ابی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

godward: رو بخدا

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

godless: بی خدا

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

namable: نام بردنی، قابل ذکر

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

naminum: وثیقه قانون فقه : گرو

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

godroon: اشکال محدب حاشیه بشقاب و ظروف قدیمی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

named here under: نام برده در زیر، نامبرده زیرین

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nameplate data: [برق و الکترونیک] اطلاعات روی پلاک

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

how let: ( قدیمی ) جغد

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

god's acre: گورستان، محوطه کلیسا، قبرستان

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

namelessly: in an anonymous manner, anonymously ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

how ill this taper burns: این شمع چه بد میسوزد

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

namad: [نساجی] نمد

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

goddard: روبرت گدارد ( فیزیکدان آمریکایی )

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

upmost: مافوق، بالاترین درجه، بالاترین، عال ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

name selvedge: [نساجی] حاشیه نوشته دار

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

godet: مرغک

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

namelessness: state of being nameless; state of h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

god granted her wish: خدا حاجت او را براورد

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

uprear: بالا بردن، افراشتن، بلند کردن، برپا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

name resolution: conversion of the names of internet ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

goddaughter: دختر خوانده ی روحانی، دخترتعمیدی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

name placement: [زمین شناسی] افزودن برچسب به عوارض ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

populated area: area in which people live

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

name day: روز عید شخص مقدس ( که نام او را روی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

godwin: ماری ولستون کرافت گادوین ( 1759 - 9 ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

namazlik: [نساجی] نمازلیک - اصطلاح ترکی برای ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

namesake faction: group that is named after its leade ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

godlessness: بی دینی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

namasmarana: [یوگا] بیاد داشتن نامهای خداوند از ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

popery: ( خصومت آمیز ) عقاید کلیسای کاتولیک ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

how much bread have u got: مایه تیله چقد داری

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

godard: family name; jean luc godard ( born ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

namer: one who gives a name, one who label ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

namansilite: [زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pop top: ( قوطی آبجو و پپسی و غیره که با بلن ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

he's got it: he has sex appeal, he has charm, he ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

poplitaeal: وابسته به پس زانو، وابسته به حفره پ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

popular front: ائتلاف احزاب دست چپی و میانه رو در ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

uprise: سر و صدا و اشوب کردن، برخاستن، طغیا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nameable: شایسته نام بردن، نامبردنی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

namibian: native or resident of namibia of or ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

godunov: بوریس گودونف ( تزار روسیه )

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

name jacquarette: [نساجی] دستگاه ژاکارد لاتین کناره

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

poppy head: تزیین به شکل گل شقایق، آذین شقایقی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pop fly: in baseball, a high fly ball in or ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

godwin austen: کوه گادوین آستن ( در شمال کشمیر که ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nambulite: [زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

popish: پاپی، شبیه کاتولیک، وابسته بکاتولیک ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

popple: خروش اب، تلاطم آب، قلیان کردن، قل ق ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

godthaab: شهر گات هاپ ( پایتخت گرینلند )

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

godavari: رود گوداواری ( که از کوه های گات در ...

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

doomy: suggestive of doom; ominous, forebo ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

what a ready welcome i found: چه استقبالی از من کردند!

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

what a good riddance: چه خوب ازدستش رها شدیم

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

what a nice man he is: چه ادم خوبی است !

٦ ماه پیش

مدال‌های آزاده