آزاده - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wiretapper: جاسوس یا ماشینی که مکالمات را بطور ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

resulting digraph: [ریاضیات] گراف جهت دار حاصل

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chromopexy: تثبیت رنگدانه که معمولا به کار کبد ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wireless telephone: تلفن بی سیم

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

resultant stress: [عمران و معماری] تنش منتجه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chromophage: رنگدانه خور

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wiredrawn: مثل سیم، طویل و ظریف

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pigmentophage: رنگدانه خور

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

resultant of vectors: [ریاضیات] برایند بردار ها

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chromophane: رنگدانه ای از شبکیه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chromophile: رنگ پذیر ، رنگ دوست ، هر ساختمان یا ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chromophobia: کروموفوب ، 1 - رنگ پذیری مشکل ، اشک ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chromophobic: repels dye, not easily stained ( bi ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chromophoric: رنگ زا ، رنگین ، رنگدار

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chromophose: احساس ذهنی از رنگ

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chromophytosis: اختلال رنگ پوست در اثر انگلهای گیاه ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chromoplasm: قسمتی از هسته سلول که به آسانی رنگ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wire wove: ( وابسته به ) کاغذ نازک

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wirehaired terrier: سگ تری یر دارای پشم زبر

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wireway: سیم تلگراف و تلفن، سیم هادی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wireless station: [برق و الکترونیک] ایستگاه بیسیم

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wire line: [نفت] کابل فولادی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wireless telegraphy: تلگراف بی سیم

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wired glass: شیشه دارای شبکه سیمی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wire dancer: سیم باز

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

resultful: نتیجه بخش، پر نتیجه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wireless telegraph: radiotelegraph.

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wire cloth: تور سیمی نازک ( برای صافی کردن و غی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

results of operations: [حسابداری] نتایج عملیات

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chromopexic: تثبیت رنگدانه که معمولا به کار کبد ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wire grass: ( گیاه شناسی ) چمن پیازکدار

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

results from: happens as an effect of, comes from ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chromopectic chromopexy: تثبیت رنگدانه که معمولا به کار کبد ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

resulting trust: [حقوق] امانت قانونی، امانت حکمی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

resultant force diagram: [عمران و معماری] ترسیمه نیروی فعال

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wire wrap connection solderless wiapped connection wrapped connection: [برق و الکترونیک] اتصال سیم - پیچ د ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

resultant draft: [نساجی] کشش برآیند - کشش حاصل

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wire ropeway: سیم نقاله

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

resultant characteristic: [عمران و معماری] مشخصه منتجه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wire or line coring or wire line or wire line: [زمین شناسی] مغزه گیری کابلی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

result of operations: [حسابداری] نتایج عملیات

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wire bonding: [برق و الکترونیک] پیوند زنی سیمی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wire bonder: [برق و الکترونیک] سیم چسبان

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wire ribbon: گلابتون، سرمه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wire entanglement: حصار سیم خاردار

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wiredrawer: مفتول ساز، سیمکش

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

resultant of two forces: [ریاضیات] برآیند دو نیرو

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wireless set: device that operates without a wire ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wireless communication: using a channel that is not connect ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

resultant of several equations: [ریاضیات] برایند چند معادله

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

resultant of forces: [ریاضیات] برایند نیرو ها

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

resultant moment: [ریاضیات] برایند آهنگ ها، گشتاور من ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wire cutler: سیم بر

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

resultant of two vectors: [ریاضیات] برآیند دو بردار

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

resultant of two or more vectors: [ریاضیات] برایند دو یا چند بردار

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

troops entertainment group: entertainment group composed of sol ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

troopship: کشتی سرباز بر - کشتی نفربر

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nut pine: انواع کاج هایی که تخم آنها خوراکی ا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nutate: پایین افتادن

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nutrify: خوراک دادن، خوراندن، غذا دادن

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nutritively: چنانکه قوت دهدیا غذائیت داشته باشد، ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nutmeat: مغز هسته، مغز تخمه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nutant: خم، پایین افتاده، سرازیر اویخته، زی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nutgall: گال فندقی ( غده ی کوچک که به صورت آ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nutpick: ( آلت کوچک و تیز و قاشقک مانندی که ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nut brown: رنگ قهوهای فندقی، رنگ شاه بلوطی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nutty taste: طعم آجیلی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nutritional table: chart of the amounts of calories vi ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nutrasweet: artificial sweetener, aspartame, sy ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nuthin: not one thing; no part of;

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nutation field: [برق و الکترونیک] میدان رقصان

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nutating feed: [برق و الکترونیک] تغذیه رقصان آنتن ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nut and union: [مهندسی گاز] مهره ماسوره

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nutator: [برق و الکترونیک] رقصاننده

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nutritional drink: [صنایع غذایی] نوشابه مغذی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nutarian: گردو خور، آجیل خور

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nuttree: درخت گردو، درخت فندق

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nutritiveness: مغذی بودن، خاصیت غذایی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

smartass or smart ass: ( امریکا - خودمانی ) آدم پر مدعا

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

canyon bench: [زمین شناسی] نیمکت صخره ای

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

canyon passage: تنگنا

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

canyoning: sport that involves travelling down ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

canyon shape factor: [عمران و معماری] ضریب گودی نیمرخ

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

canyon fill: [زمین شناسی] نهشته کانالی مواد غیر ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cany: نی زار

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bucket training wall: [عمران و معماری] دیوار هادی جام

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bucket type energy dissipator: [عمران و معماری] آرام کننده جامی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bucket weel excavator: [زمین شناسی] حفار بیل چرخشی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bucket wheel excavator: [معدن] حفار بارکننده بیل چرخشی ( تر ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bucketwheel: [عمران و معماری] چرخ پروانه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bucket lip: [عمران و معماری] لبه جام

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bucket fill factor: [معدن] ضریب پر شدن جام ( ترابری )

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bucket conveyor: [ریاضیات] نقاله ی سطلی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bucket auger: [آب و خاک] اگر سطلی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bucketing: illegal practice by a broker of car ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bucket type stilling basin: [عمران و معماری] حوضچه آرامش جامی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bucket or wheel excavator: [زمین شناسی] دستگاه حفاری جام چرخی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bucket or type energy dissipator: [زمین شناسی] آرام کننده جامی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bucket factor: [زمین شناسی] ضریب صندوقه شرایط عملی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bucket brigade device: [برق و الکترونیک] قطعه ی ردیف پیمان ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bucket sort: جور کردن دلوی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bucket charging: بارگیرى با سطل

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bucket seat: صندلی سطلی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bullyrag: ترساندن، دست انداختن، تهدید کردن

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bully tree: ( گیاه شناسی ) سیب ستاره

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bully beef: گوشت گاوی که در حلبی ریخته نگهدارند

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bull yard: [علوم دامی] گردشگاه گاو نر

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

taken all at a time: [ریاضیات] تمام اشیاء در یک زمان انت ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

taken r at a time: [ریاضیات] r به r در یک زمان

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

orphanize: یتیم کردن

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

orphan asylum: پرورشگاه یتیمان، یتیم خانه، دارالای ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

orphanhood: یتیمی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bucket lip wall: [عمران و معماری] آستانه جام

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bucket or wheel loader: [زمین شناسی] لودر جام چرخی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bucket pump: [عمران و معماری] تلمبه سطلی - تلمبه ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bucket radius: [آب و خاک] شعاع جام

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bucket steam trap: [مهندسی گاز] تلمبه بخار سطلی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bucket step: فیکس کردن پا برای استراحت, پاگرد

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bucket take off angle: [آب و خاک] زاویه جریان خروجی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bucket teeth: [عمران و معماری] دندانه جام

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

doubtfully: از روی تردید، با تردید، بطور مشکوک، ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

doubted him: disbelieved him, did not believe hi ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

doubtfut debts: [ریاضیات] مطالبات مشکوک الوصول

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wanted clerks: دبیر یا نویسنده لازم است

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wanted nothing: did not want anything, did not ask ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wanted him dead: desired that he should die

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wanted terrorist: terrorist who is sought by the law ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

doubtful accounts: [حسابداری] مطالبات مشکوک الوصول

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

not ahunderd mails flom: نه چندان دور از، نزدیک

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

not a lettle: زیاد، بسیار

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

not a hang: هیچ، ابدا

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

not a whit: هیچ، ابدا

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

not a dicky bird: ( slang ) nothing at all, absolutel ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

not a man to be trusted: person who cannot be trusted, someo ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

not a mite: هیچ

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

not a bad idea: pretty good idea

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

not a breath was heard: there was absolutely no sound, it w ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

not a child anymore: growing up, can no longer act like ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

not a penny to his name: he is dirt poor, he has no money wh ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

not a penny to one's name: lacks money, has absolutely no mone ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

not a sail in sight: there is not a ship to be seen on t ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

not a shirt to one's back: lack possessions, has nothing, owns ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

not adapted: not accomodated to, not conformed t ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

not and gate: [کامپیوتر] دریچه نا ؛ دریچه نقیض

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

not at his best: less that he is capable of, not is ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

not a little: کم نه، خیلی، بسیار

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

not a: نه حتی یک ( عدد و غیره )

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

not a patch on: چه دخلی دارد، به هیچ طرف مقایسه نیس ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

not a snap: به هیچ وجه، اصلا، ابدا، نه حتی یک ذ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

not amiss: بمورد، بموقع، درخور مقتضی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

not anywhere near: نه در این نزدیکی ها، دور

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

not a scrap is left: ذره ای باقی نمانده است

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

not a word of it was right: یک کلمه آن هم درست بود

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gravity water: [عمران و معماری] آب ثقلی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gravity water supply: [آب و خاک] تامین آب ثقلی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gravity force: [عمران و معماری] نیروی ثقل

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

that's a bargain: that's a real good deal!

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gravity ground water: [آب و خاک] آب زیر زمینی ثقلی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

that's a different opera: that's another class entirely, that ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gravity irrigation: [خاک شناسی] آبیاری ثقلی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gravity load: [عمران و معماری] بار ثقل

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

that's water under the bridge: غصه ی کار شده را نباید خورد

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gravity main: [زمین شناسی] لوله آبرسان ثقلی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gravity method: [معدن] روش گرانی سنجی ( ژئوفیزیک )

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gravity platform: [نفت] سکوی وزنی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gravity potential: [آب و خاک] کارمایه ثقل

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gravity screens: [ریاضیات] حایل های ثقلی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gravity spring: [عمران و معماری] چشمه وزنی - چشمه ث ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gravity storage tank: [نفت] مخزن ذخیره ی گران پایه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gravity structure: [نفت] سازه ی ثقلی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gravity tectonic: [زمین شناسی] تکتونیک ثقلی، تکتونیک ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gravity toggle: [عمران و معماری] قلاب اتصالی وزنی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gravity ventilation: [عمران و معماری] تهویه ثقلی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gravity vertical: [زمین شناسی] عمود ثقلی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gravity standard: [زمین شناسی] استاندارد گرانش

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gravity separation: [نفت] تفکیک ثقلی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gravity ground water or ground water or ground water: [زمین شناسی] آب زیرزمینی ثقلی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gravity waters or gravity water or gravity water: [زمین شناسی] آب ثقلی آب گرانشی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gravity water tank: [زمین شناسی] منبع ثقلی آبرسانی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gravity acceleration: [عمران و معماری] شتاب ثقل

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gravity weir: [زمین شناسی] بند ثقلی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gravity arch dam: [عمران و معماری] سد قوسی وزنی - سد ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gravity wheel conveyor: [ریاضیات] نقاله ی چرخی وزنی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gravity differentiation: [زمین شناسی] جدایش ثقلی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

casting out nines: مقابله نه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

casting out: [نساجی] کاستن

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gravity flow: [نفت] جریان ثقلی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

casting die: [نساجی] قالب اکسترود

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gravity center: [زمین شناسی] مرکز ثقل

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

casting solvent: [پلیمر] حلال قالبریزی

٦ ماه پیش

مدال‌های آزاده