نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the employee felt shamed in front of his colleagues after the boss criticized his work: کارمند پس از انتقاد رئیس از کارش، د ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his remarks were aimed at fat people: اظهارات او هدفش مردم چاق بودند
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
poverty still exists in the country: هنوز در کشور فقر وجود دارد
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we have lead parallel lives: ما زندگی های مشابه داشته ایم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
programs aimed at relieving unemployment: برنامه هایی که هدفش کاستن بیکاری اس ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
luck is chance: شانس
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she had to exist on a low income: او مجبور بود با یک درآمد کم به حیات ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
draw a pair of parallel lines: یک جفت خط موازی بکشید.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
reforms that are aimed at rejuvenating the economy of the country: اصلاحاتی که هدفش بازتوانمندی اقتصاد ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
clean the fish and remove the backbone: ماهی را تمیز کن و استخوان هایش را د ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
read carefully and do not skip pages: با دقت بخوان و صفحه جا نیانداز.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make somebody feel ashamed: تحقیر کردن خجل کردن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
humans have the ability to create complex tools: انسان ها توانایی ساختن ابزارهای پیچ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
chemicals are used to fix the dye: مواد شیمیایی برای ثابت کردن رنگ است ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she's a lock for promotion this year: امسال شانس زیادی برای ترفیع گرفتن د ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
something's beyond me: اون چیز برام غیر قابل باوره یا فلان ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
restaurant customers who skip on their bills: مشتریان رستوران که بدون پرداخت صورت ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she looked enthusiastic and capable: او مشتاق ( علاقمند ) و توانا ( مستع ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what's a shame: حیف شد
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
investors feared that the scandal had damaged the company's reputation beyond repair: سرمایه گذاران ترسشون این بود که ضرر ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be aimed at somebody: کسی را مخاطب قرار دادن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i decided to skip the afternoon meeting: تصمیم گرفتم به جلسه ی بعدازظهر نروم ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the strange events are capable of rational explanation: حوادث عجیب و غریب می توانند توضیح م ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is a lock for promotion this year: امسال شانس زیادی برای ترفیع گرفتن د ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what is a shame: حیف شد
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
skip this: ( خودمانی ) 1 - بس است !، ول کن، د ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this book is aimed at teenagers: مخاطب این کتاب نوجوانان هستند
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm quite capable of taking care of myself: من کاملا قادر به مراقبت از خودم هست ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is a lock for promotion this year: امسال شانس زیادی برای ترفیع گرفتن د ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i felt so ashamed of myself for making such a mistake: خیلی از خودم خجالت می کشیدم که چنین ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
the beyond: Whatever comes after this life ( چی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i bow my head in shame: سرم و از خجالت انداختم پایین
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
artists create beautiful paintings: هنرمندان نقاشی های زیبا خلق می کنند ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is lack of mind: طرف خله، مغزش کار نمیکنه، عقلشو از ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that plant's died: آن گیاه مرد [خشک شد].
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
indistinct shouting: فریاد مبهم/غیر واضح / نا مشخص
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hey cut the crap: مزخرف نگو ( همون تمومش کن )
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it seems such a shame to eat: حیفه برای خوردن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hair lock: زلف مو
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she wants to create a new app for language learning: او می خواهد یک اپلیکیشن جدید برای ی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he throws the parcel into the skip: او بسته را داخل سطل زباله پرت میکند ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how often do you dye your hair: هر چند وقت یکبار موهاتو رنگ می کنی؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm a crap: عامیانه: حیف نون
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
locking the door: قفل کردن در
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sth is beyond me: اون چیز برام غیر قابل باوره یا فلان ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make someone feel ashamed: تحقیر کردن خجل کردن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the chef created a delicious new dessert for the menu: سرآشپز یک دسر جدید و خوشمزه برای من ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
are you skipping school: از مدرسه جیم زدی؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
anyone who sees my daughter's hair thinks she has dyed it: هرکسی دخترم رو میبینه فکر میکنه موه ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't crap around like this: این جوری وقت خودت را هدر نده!
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
something is beyond me: اون چیز برام غیر قابل باوره یا فلان ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
something that is certain to happen: چیزی که مطمئناً اتفاق خواهد افتاد، ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to lack something: کمبود چیزی را داشتن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
yell at somebody: سر کسی داد زدن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we need to create more opportunities for young people in this city: ما باید فرصت های بیشتری برای جوانان ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the words died on my lips: واژه ها روی لب هایش خشک شدند.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is lack of mind: طرف خله، مغزش کار نمیکنه، عقلشو از ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i can't stand summer weather: نمی تونم، آب و هوای تابستون رو تحمّ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there is no shame: خجالت نداره که. . .
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the new software helped us create a more efficient workflow: نرم افزار جدید به ما کمک کرد تا یک ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's lack of mind: طرف خله، مغزش کار نمیکنه، عقلشو از ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
angry emotional stand: موضع گیری یا واکنش احساسی و پرخشم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the old customs are dying: سنت های قدیمی دارند از بین می روند.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there's no shame: خجالت نداره که. . .
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you feel crap: حالت خیلی بده!! ( از این کلمه crap ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she loves to create beautiful paintings in her free time: اون دوست داره تو اوقات فراغتش نقاشی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she's lack of mind: طرف خله، مغزش کار نمیکنه، عقلشو از ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
die for something: به خاطر چیزی مردن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she doesnt stand a chance: اون هیچ شانسی نداره.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
did you believe this crap that he said: چرت و پرتی که اون گفت را باور کردی؟ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the government plans to create more jobs for young people: دولت برنامه دارد برای افراد جوان شغ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her background parallels mine: پیشینه او شبیه به من است
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dare somebody to do sth: کسی را شیر کردن یا شجاعت انجام کاری ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his problem was that he lacked a variety of talents: مشکل او این بود که کمبود استعدادهای ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they had an argument about where to go: بحث داشتن راجع به اینکه کجا برن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i stand with the airlines: ( من به ایرلاین ها حق میدم ) از آنه ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
brush heavy: Brush - heavy پوشش گیاهی زیاد
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she created an igloo from blocks og snow: او با بلوک ها یخ و برف یک ایگلو ( ک ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dare someone to do sth: کسی را شیر کردن یا شجاعت انجام کاری ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's a quiet street running parallel to the main road: این یک خیابان آرام است که به موازات ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i don't think that's a very convincing argument: فکر نکنم این استدلال/دلیل خیلی قانع ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as an amateur dancer vincent knew that he lacked the professional touch: وینسنت به عنوان یک رقصنده آماتور می ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i always stand with my brother whether he's right or not: من همیشه پشت/طرف برادرم هستم، چون ح ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the band will create a new album next year: گروه سال آینده یک آلبوم جدید منتشر ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was recording video when my battery died: داشتم ویدیو ضبط میکردم که باطریم تم ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
maple street runs parallel to state street: خیابان افرا به موازات با خیابان ایا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i think you found the world's thinnest argument: توی ( برای اخراج نکردن دختره ) بی ا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i always stand with my brother: من همیشه پشت/طرف برادرم هستم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what is alive in you now: چه حسی داری الان ؟ احساست چیه الان ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the events of the last ten days in some ways parallel those before the 1978 election: حوادث ده روز گذشته از جهاتی با روید ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her only problem is a lack of confidence: تنها مشکل او عدم اعتماد به نفس است.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he ran a mile in four minutes flat: او یک مایل را در ۴ دقیقه فیکس دوید. ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dare somebody to do something: کسی را شیر کردن یا شجاعت انجام کاری ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lack of something: کمبود چیزی، فقدان چیزی
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a crackling fireplace: شومینه ی جلزو ولز کنان.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the highway parallels the river for about 20 miles: این بزرگراه تقریباً 20 مایل با رودخ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a swift decision: یک تصمیم فوری
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
when sth is hidden or covered: در زیر چیزی پنهان شدن یا پوشیده شدن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'll stand with you to the end: تا آخرش باهاتم ( طرفتم )
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i want my own house even if it's a shack: من خونه خودم را میخواهم ، حتی اگر ی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dare someone to do something: کسی را شیر کردن یا شجاعت انجام کاری ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her account of the incident closely parallels what others have reported: روایت وی از این حادثه با آنچه دیگرا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
your daily diet should not lack fruits and vegetables: رژیم روزانه شما نباید فاقد میوه و س ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
swift runners: دونده های فرز و تندرو
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she has vowed to stand by her husband during his trial: او عهد کرده است که در طول محاکمه ی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the mist is still stands: مه هنوز وجود داره مه هنوز پابرجاست
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
turn one flat of a hex nut: مهره شش گوش را یک دور بچرخانید. fl ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they were swift to deny accusations: آنها به سرعت اتهامات را رد کردند
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you think you can cheat and get away with it: فکر می کنی می توانی تقلب کنی و قسر ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't ghost me: منو قال نذار.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lack of sleep had made him irritable: کمبود خواب او را کج خلق کرده بود.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the professional russian gymnast swung round on the parallel bars: ژیمناست حرفه ای روسی روی میله های پ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
your car has a flat tire: لاستیک ماشینت پنچر شده.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he stood with her and they faced the threat together: طرفش را گرفت ( طرفش ماند ) و با هم ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
swift action: اقدام فوری یا عاجل
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
playing truth or dare: جرات حقیقت بازی کردن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you can buy almost everything from a newspaper stand in iran: در ایران میتوانید از یک دکه روزنامه ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the black experience in america has been without parallel in the experience of other peoples: تجربه سیاهان در آمریکا در تجربه سای ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how dare he tell me what to do: چطور به خودش اجازه میده که. . . چط ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you can prepare a healthy meal in ten minutes flat: شما می توانید یک وعده غذایی سالم را ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a swift current carried him downstream: یک جریان تند او را به پایین دست رود ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the reason for the wilting of the plants is the lack of rain: دلیل پژمردگی گیاهان کمبود باران است ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't ghost me you disappear: منو قال نذار. یکهو غیبت می زنه.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the button on my shirt is loose: دکمه روی پیراهنم شل است.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there’s an incredible parallel between the talking blues of 50 years ago and today’s rap music: یک شباهت باورنکردنی بین بلوز پرطرفد ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to ghost on somebody: قطعِ کامل و ناگهانیِ یک ارتباط ( مع ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the police took swift action against the rioters: پلیس بی درنگ علیه آشوبگران اقدام کر ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what is your stand on this issue: موضع تو در این مورد چیست؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how dare you use my car without asking: چجور به خودت اجازه میدی که بدون اجا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this soda is completely flat: این نوشابه گاز نداره.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
can you ring these up: آیا میتونید اینها رو حساب کنید rin ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
some streets lack trees: بعضی خیابان ها درخت کم دارن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we couldn't afford our current: ما نمیتونیم از عهده مخارج فعلی مون ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cambridge lies near the 52nd parallel: کمبریج در نزدیکی 52مین مدار فرضی دا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to ghost on someone: قطعِ کامل و ناگهانیِ یک ارتباط ( مع ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i've been leaving a trail of broken hearts in my wake: من ردی از قلب های شکسته از خود به ج ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he rang up the wrong amount: او رقم آنها را اشتباه حساب کرد ring ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my family can't stand listening to loud music: خانواده من تحمل گوش دادن به موزیک ب ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
loose connective tiss: loose پزشکی :سست ، بافت پیوندی سست
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the gazelle is one of the swiftest of animals: غزال یکی از فرزترین حیوانات است.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i dive to my own taste: من به سلیقه دلخواه خودم
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the losing team: تیم بازنده
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you look like you're at your own wake: تو به نظر می رسی مانند اینکه در مرا ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he has a loose tooth: او یک دندان لق دارد
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
thank you for your swift reply: از پاسخ سریع شما متشکرم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i can't stand his lies anymore: من دیگر نمی توانم دروغ های او را تح ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i ring that up for you: من صورت حسابتون رو فاکتور می کنم. ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lack of taste: بد سلیقه
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she lives in a large flat in new york: او در آپارتمان بزرگی در نیویورک زند ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't you dare try and justify what you're doing: دیگه نبینم سعی کنی و کارت رو توجیه ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a losing proposition: پیشنهاد بد فرجام
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i like to wear loose clothing: من دوست دارم لباس های گشاد بپوشم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
where do i stand: کجام یا کجا قرار میگیرم؟ ( چه نمره ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be on the loose: ول شدن ( مجرم یا حیوانی خطرناک ) از ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the parallels with another very famous case are plain to see: بموازات با مورد بسیار مشهور دیگری ق ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
somebody tapped me on the shoulder: یه نفر بر شانه ام زد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do you know where you stand: میدونی جایگاهت چیه؟
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there is a killer on the loose: یه قاتل داره همینجور برا خودش ول می ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
someone tapped me on the shoulder: یه نفر بر شانه ام زد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
turn off the tap: شیر آب را ببندید
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she has a loose tooth: او یک دندان لق دارد
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
after being caught he decided to sing and cooperate with the police: بعد از دستگیری، تصمیم گرفت اعتراف ک ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was fond of poking his head through john's doorway to ask for a paper: دوست داشت سرش را از در دفترِ جان بی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ship wake: آب شیارِ کَشتی رشته موج عقب کِشتی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
remember me to your father please: لطفا از قول من به پدرت سلام برسون
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it stands to reason that: منطقیه که واضحه که منطقی است که این ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there's a killer on the loose: یه قاتل داره همینجور برا خودش ول می ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i can't remember his name: من نمیتوانم اسم او را به خاطر بیاور ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm trying to lose weight so i'm skipping lunch today: چون می خواهم لاغر شوم امروز از خورد ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
loose schedule: برنامه زمانی انعطاف پذیر
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tap somebody on the shoulder: بر شانه کسی زدن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if you don't want to go to jail you better start singing: اگر نمی خواهی زندان بروی، بهتر است ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
so turn it up and let the music get you loose: پس صدای موزیک رو ببر بالا و بزار که ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
turn on the tap: شیر آب را باز کنید
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it must be remembered: البته باید به خاطر داشت، باید خاطرن ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i skipped class and went to the park instead: از رفتن به کلاس صرف نظر کردم و به پ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
let the beat just get you loose: بذار ضرب موسیقی دیوونه ات کنه.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he suspected that his phone had been tapped: وی مشکوک به شنود گوشی اش شد.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tightening the loose: حلقه طناب را تنگ کردن ( در مضیقه و ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not rigidly organized: انعطاف پذیر
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i can't remember: نمیتوانم به یاد بیاورم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the suspect sang like a canary and revealed all the details of the crime: متهم مثل یک قناری لو داد و تمام جزئ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
poke my heart: تاثیر بر احساسات / منقلب شدن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
are you seeing anyone at the moment: الان کسی رو میبینی؟ گاهی seeing به ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my stomach's growling: شکمم داره غور غور میکنی / خیلی گشنم ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the movie was a total flop at the box office: فیلم تو گیشه افتضاح بود. flop ( اس ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
growl all you want: هر چقدر میخوای غر بزن.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you must not skip class unexcused absence will lower your grade: نباید از کلاس صرف نظر کنی ، غیبت غی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the team was humming along: تیم یکنواخت پیش می رفت hum= صدای پی ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tap or bottled: آب شرب از شیر آب ( عامیانه ) یا آّ ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tap someone on the shoulder: بر شانه کسی زدن
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
passengers pay for individual bus journeys by tapping their bank cards on a reader when they get on: مسافرین حین سوارشدن به اتوبوس، کارت ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
working in a library as i do i have all this information on tap: کار کردن تو کتابخونه باعث شده که اط ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i woke up with a headache: من با سردرد ( از خواب ) بیدار شدم.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his plan flopped after just one week: برنامه ش فقط بعد از یه هفته شکست خو ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
can you flip the burgers on the grill: می تونی برگرها رو روی کباب پز برگرد ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they're getting too dark: خیلی دارن تیره می شن.
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
and the flip: و بلعکس
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they flip sneakers online for double the price: کفش ها رو آنلاین می خرن و دو برابر ...
١ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she flipped that house in two months: اون خونه رو تو دو ماه خرید و فروخت ...
١ هفته پیش