نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is all up with her: آب از سرش گذشته
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s along story: این قصه سر دراز داره
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is along story: این قصه سر دراز داره
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s apples and oranges: هر کسی بجای خودش
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is apples and oranges: هر کسی بجای خودش
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it will be a feather in your cap: هر گلی زدی به سره خودت زدی
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m telling this for your own good: به نفع… خودت بودن
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it would be wise of you to do sth: به نفع شماست که
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s not my taste: باب میلم نیست
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m telling this for your own safety: به نفع… خودت بودن
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is not my taste: باب میلم نیست
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s a matter of sink or swim: مسئله ی مرگ و زندگی است
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s not rocket science: مگه میخوایم موشک هوا کنیم! ( کار شا ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is a matter of sink or swim: مسئله ی مرگ و زندگی است
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m up to here with you: �به اینجام رسوندی
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is not rocket science: مگه میخوایم موشک هوا کنیم! ( کار شا ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s a real turn up for the book: �این رو باید تو تاریخ ها نوشت / عجب ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s your concern: مشکل خودته
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m your man: میتونی رو من حساب کنی
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is a real turn up for the book: این رو باید تو تاریخ ها نوشت / عجب ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’ve had enough of your nonsense: �باندازه ی کافی از دستت کشیدم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is your concern: مشکل خودته
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s all a fiddle: همه اش کلک است
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
jog sb’s memory: چیزی را یاد کسی آوردن / خاطره ای را ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is all a fiddle: همه اش کلک است
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’ve had your coat cleaned: نوی نو شدن / مثل روز اول شدن
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
jump with sb’s humor: با خلق و خوی کسی کنار نیامدن
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s all laid on: همه چیز آمادست روبه راهه
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is as good as new now: نوی نو شدن / مثل روز اول شدن
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is all laid on: همه چیز آمادست روبه راهه
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s all over and done: کار تمام است
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is all over and done: کار تمام است
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’ve washed my hands of you: �ازت دست شستم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s all up with him: آب از سرش گذشته
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if i get my hands on him: اگه دستم بهش برسه
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’ll figure it out: پیداش میکنم بالاخره میفهممش
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is uppermost in my mind: مد نظرم است
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is impressive: قابل تحسینه
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am gonna level with you: می خوام باهاتون روراست باشم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it matters little: چندان اهمیتی ندارد
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’ll go and eat dog food: حاضرم به هر ذلتی تن در بدهم ولی این ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s just over my head: چیزی به عقلم نمیرسه
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m in a good shape: در شرایط خوبی هستم ( اقتصادی )
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it was a relief: �دلم خنک شد
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is just over my head: چیزی به عقلم نمیرسه
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’ll show you: نشونت میدم ثابت میکنم که
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m in tip top shape today: من امروز توپ توپم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it was double dutch to me: �کاملا برایم غیر قابل فهم بود اصلا ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m not a mind reader: علم غیب که ندارم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’ll teach you: حالا بهت نشون میدم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is no skin off my nose: به من چه! به هیج کجای من بر نمیخورد
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m not your beck and call: من غلام حلقه به گوشت نیستم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it was so gross: خیلی خفن بود
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’ll warrant you: اطمینان می دهم شک ندارم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s no use crying over spilled milk: آب رفته به جوی باز نمی گرده
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m as busy as a bee: خیلی سرم شلوغه
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is no use crying over spilled milk: آب رفته به جوی باز نمی گرده
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m on cloud nine these days: من این روزها سر حالم خوشحالم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it was stifling in there: اونجا خیلی خفه بود
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m a hard liner: تندرو ( از نظر سیاسی )
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s no use crying over spilt milk: پشیمانی سودی نداره
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m starving: بدجوری گشنمه
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was glad to get out: خوشحال شدم که بیرون آمدم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is no use crying over spilt milk: پشیمانی سودی نداره
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it wasn’t so bad as last time: به بدی دفعه پیش نبود
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m still finding my feet: تازه دارم به ان عادت میکنم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s none of your business: اصلا به توربطی نداره
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s chickenfeed: �پول ناقابلی است
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it doesn’t add up: �داستان و … : جور درنیامدن / معنی ن ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m fit to drop: دارم از حال میرم از خستگی نا ندارم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’d like to stand up for what i believe: دوست دارم سر حرفم بایستم و ار اعتقا ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rear ender: تصادف ماشین :از پشت به ماشین دیگه ز ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is chickenfeed: �پول ناقابلی است
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i must put my thinking cap on it: باید در موردش فکر کنم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it doesn’t matter when you go: هر وقت بروید رفته اید / مهم نیست کی ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m ready to drop: دارم از حال میرم از خستگی نا ندارم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s difficult to digest: درکش خیلی سخته
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i had a wonderful opportunity but i muffed it: فرصت بسیار خوبى داشتم ولى خیطى بالا ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i need sth like a hole in the head: هیچ نیازی به چیزی نداشتن
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’ll beat myself up about it 4ever: تا ابد بخاطرش خودمو سرکوفت
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m full of beans for today: �امروز پر انرژی و سرحالم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is better to light a candle than to curse the darkness: بهتر است که یک شمع روشن کنی بجای ای ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is difficult to digest: درکش خیلی سخته
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i need sb like a hole in the head: هیچ نیازی به کسی نداشتن
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am full of beans for today: �امروز پر انرژی و سرحالم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’ll beat myself up about it for ever: تا ابد بخاطرش خودمو سرکوفت
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is good fishing in troubled waters: از آب گل آلود ماهی گرفتن
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s for grown ups: این مال بزرگترهاست
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i never get bored when i talk to my grandmother she is good company: از صحبت کردن با مادربزرگم خسته نمیش ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’ll burn down there: اونجا رو به آتش میکشم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m wiped: �خیلی خسته بودن
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is like talking to a brick wall: مثل اینکه دارم با شما حرف میزنم انگ ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’ll do it if it is the last thing do: اگر سرم هم برود این کار را می کنم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is for grown ups: این مال بزرگترهاست
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m gonna level with you: می خوام باهاتون روراست باشم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if my mind serves me right: �اگر ذهنم یاری کنه
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m absolutely sick to death of it: حالم از این بهم می خوره
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i haven’t the faintest idea: روحم خبردار نیست
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i didn’t have shoes and always i was complaining but one day i saw a man who didn’t has foot: من کفش نداشتم و مدام شکایت می کردم. ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she has a big mouth: او دهن لق است
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his memory lives on: �یاد و خاطره …. باقی ماندن
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was pleased to see the back of her: آخیش رفت / از شرش خلاص شدیم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m all ear: سراپا گوشم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s beyond my wit: عقلم قد نمی دهد
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i don’t blame you: سرزنشت نمی کنم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i just happened to be there: بر حسب اتفاق منم اونجا بودم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stick some things in your mind: بعضی چیز ها را به خاطر بسپار
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is a time server: اون نون رو به نرخ روز می خوره
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his name lives on: �یاد و خاطره …. باقی ماندن
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was under the impression that: �چنین تصور میکردم که
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m at his throat: می خواهم سر به تنش نباشد
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is beyond my wit: عقلم قد نمی دهد
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i know it from a to z: من از تمام ماجرا باخبر هستم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i don’t give a rat’s ass about it: من به ان اهمیتی نمی دهم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if you keep dragging your feet you’ll miss the train: اگه لفتش بدی، قطارو از دست میدی
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is a time server: اون نون رو به نرخ روز می خوره
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his cake is dough: دستش نمک نداره
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i get into hot water: �تو مخمصه افتادم گرفتار شدم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i wish the best for you: بهترینها رو برای شما آرزو می کنم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m done with you: �مرا با تو کاری نیست دگر
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i laughed my guts out: �از خنده روده بر شدم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s beyond your dignity: دور از شان شماست
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is cold fish: ادم بد عنقیه
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m fed up with you: �سیر شدم ازت�
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i wish you many years of happiness: سالهای شاد بسیاری را برای شما آرزو ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i give you full marks for that: نمرت بیسته / مرحبا / آفرین
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i love you don’t ever doubt my sincerity: من عاشقتم، به عشق و علاقه من شک نکن
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is beyond your dignity: دور از شان شماست
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i’m feeling puny: انگاری سرما خوردم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i won’t keep you then: بیشتر از این معطلت نمیکنم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i got into a rear ender on the way to work: تصادف ماشین :از پشت به ماشین دیگه ز ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don’t ever doubt my sincerity: به عشق و علاقه من شک نکن
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her promises failed to materialize: وعده هایش جامه ی عمل نپوشید
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have be dead against: i have be dead against
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don’t give a rat ass don’t give a rat ass: اهمیت ندادن حتی اندازه سر سوزن
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i can’t place you: شما رو به جا نمیارم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a knuckle sandwich: با مشت به صورت کسی زدن
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she’s living in fool’s paradise: الکی خوشه
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i can’t stand it: نمیتونم تحملش کنم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have extra mouth to feed: یه شکم دیگه رو هم باید سیر کنم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
high five or up top: بزن قدش
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have sympathy for him: دلم براش میسوزه
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i caught your red handed: مُچتو گرفتم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
up top: بزن قدش
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was hopping mad: کُفرش در اومده بود
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i think that boy second to the last was mulatto: گمونم پسره یکی مونده به آخری دورگه ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have sympathy for her: دلم براش میسوزه
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was about to die: داشتم می مُردم نزدیک بود بمیرم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i couldn’t care less: ابدا اهمیت نمیدهم به من چه
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he will be up and about: سلامت خود را بازیافتن / حال کسی خوب ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i haven’t got a bean: آه در بساط ندارم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was at my wits’ end: عقلم به جایی نمیرسید
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his latest movie looks set to break new: کار نویی کردن / ابتکار کردن
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i cross my fingers for you: برات آرزوی موفقیت می کنم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he won the lottery and he is really sitting pretty: در بهترین شرایط قرار داشتن
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was pleased to see the back of him: آخیش رفت / از شرش خلاص شدیم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was already living on borrowed time: عمری دوباره از خدا گرفته
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am of a quiet few friend: من بیشتر از اونچه که فکر میکنی دوست ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i saw the police coming and legged it down the road: دررفتن / فرار کردن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
boxy acoustic: اکوستیک بسته
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was always the odd one out at school: با دیگران فرق داشتن
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am on my beam ends till friday: در مضیقه / بی پول
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
box out: ( بیس بال ) راه حریف را سد کردن
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i set you up: گولت زدم
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am out of my depth: عقلم قد نمیدهد سر در نمی اورم
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
box supper: گردهمایی اعضای کلیسا که طی آن خوراک ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i sick of your idea: حالم از نظراتت بهم می خوره
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am what i am whats it got to do with you: همینم که هستم، به تو چه؟
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
box turtle: لاک پشت لولادار
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
help yourselves: از خودتون پذیرائی کنید
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was apple polishing: داشت چاپلوسی میکرد
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am what i am what's it got to do with you: همینم که هستم، به تو چه؟
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
boxing gloves: دستکش مشت بازی، دستکش بکس
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
never say die never give up hope: هرگز ناامید نشو
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i talked police officer out of getting a ticket: �مخ پلیس رو زدم که جریمم نکنه
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he strains every nerve: او نهایت تلاش و کوشش خودش رو انجام ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how dare you question my decision: چطو جرات میکنی رو حرف من حرف بزنی؟
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how the hell are you: چطور مطوری؟ ( گویش خیابانی )
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is good company: آدم خوش مشربی است
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he thinks his life is coming apart at the seams: در حال از هم پاشیدن
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is good company: آدم خوش مشربی است
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
humans are able to mistakes: انسانها جایزالخطا هستند
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i pity you if: وای به حالت اگه
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hung up on someone: به کسی دل بستن
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he took a long time to come round: مدت زیادی طول کشید تا به هوش آمد
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i salute you: درود بر شما
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i ain't got no use for it: به درد من نمی خوره مورد استفاده من ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is barely on speaking terms with his father: زیاد با پدرش خوب/جور نیست
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
boxwood: چوب شمشاد
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is giving me a hard time: �روزگار منو سیاه کرده
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is gone up in the world a bit since i knew him at college: پیشرفت/ترقی کردن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
box calf: چرم گوساله که روی آن طرح چهارخانه ن ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is loaded: خیلی پولداره
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
boxman: عضو هیئت تعیین کننده محل افتادن توپ
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is not my cup of coffee: اون در حد من نیست
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fine couldn’t be better: بهتر از این نمیشه
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he’s not the man for that: این کاره نیست
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she’s not the man for that: این کاره نیست
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he has a mental block: ذهنش درگیر است فکرش اصلا کار نمی کن ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bird box: جعبه پرنده قفس
٣ ماه پیش