آزاده - جزئیات مدال‌ها

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mask programming: [برق و الکترونیک] برنامه ریزی پوششی ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mask register: ثبات نقابی

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mask shot: [سینما] نمای نقاب دار

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mask odor: [پلیمر] بوی پوشاننده

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mask one's intentions: hide one's purposes

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

birthroot: ( گیاه شناسی ) زاد ریشه ( انواع گیا ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

level land: زمین هموار، جلگه

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

common collector: [برق و الکترونیک] کلکتور مشترک

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

common ratio: [ریاضیات] نسبت مشترک، قدر نسبت

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

common difference: [ریاضیات] تفاضل مشترک، قدر نسبت

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

common school: free public school ( usa )

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

common measure: [ریاضیات] اندازه ی مشترک

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

commonable: public jointly used ( often referr ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

common pleas: ( امریکا ) دادگاه اصلح ( که در حوزه ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

common divisor: ( ریاضی ) مقسوم علیه مشترک

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

commonwealth day: عید کشورهای مشترک المنافع بریتانیا ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

common situs picketing: ( امریکا - در مورد اعتصاب کارگران س ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

common logarithm: ( ریاضی ) لگاریتم معمولی

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

common touch: استعداد ایجاد حس همدردی و تعاون در ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

suer: شاکی

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

suety: پیه مانند

٣ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

treaty port: بندر آزاد برای کشورهای مورد معاهده ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

potato beetle: سوسک سیب زمینی ( که آفت است )

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

potatoes and point: سیب زمینی یا نان ش برای خوردن و بقی ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

potatory: قابل شرب

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

potato box: دهان

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

potato crustless pie: casserole made from potatoes that d ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

potato filling: potato mixture used to fill pastrie ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

potato quiche: savory custard pie containing potat ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

potato starch: [نساجی] نشاسته سیب زمینی

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

potatoes boiled in their jackets: potatoes cooked in hot water while ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

handsome lad: good looking young man

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

everything's sunshine: همه چی گل و بلبله

٣ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

clear channel: [برق و الکترونیک] کانال پاک نوعی کا ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

getaway: فرار ( از جایی ) ( به ویژه پس از ار ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

curiosa: ( لاتین ) شگرفه ها ( به ویژه کتاب ه ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

curio stone: [زمین شناسی] سنگ تحفه سنگی بی نظیری ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tired of writing: خسته از نوشتن

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tired him out: made him tired exhausted him,

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

freeze order: [حقوق] دستور انسداد

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

freeze of national product: halt to growth of a national produc ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

freeze new building: stop new construction

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

freeze burn: [صنایع غذایی] سرما سوختگی : وقتی مو ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

freeze over: رویه بستن، یخ بستن

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

one and half pass: یک و نیم گذری

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

curiousness: کنجکاوی غرابت interest

٣ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

limited integrator: انتگرال محدود

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

limited monarchy: سلطنت مشروطه

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

limited train: قطاری که یک عده محدودی مسافر می پذی ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

limits of computer power: [کامپیوتر] محدویت های قدرت کامپیوتر

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

freakishness: بوالهوسی

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slat elevator: [ریاضیات] بالابر تخت

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slated for surgery: scheduled for a medical operation

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

surgery under anaesthesia: operation that is performed while t ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slatey: تکه تکه

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slatelike: شبیه سنگ لوح

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slate black: رنگ ارغوانی مایل به سیاه

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slate blue: رنگ ابی مایل به خاکستری

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sluttish: هرزه

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sluttishness: شلختگی

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slutsky effect: [آمار] اثر اسلوتسکی

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slutsky frechet theorem: [آمار] قضیه اسلوتسکی

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

my cat: گربه من

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cut off transistor: ترانزیستور قطع

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cut off from civilization: separated from the modern world

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

limitless: نا محدود، بی حد و حصر

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

limited company: شرکت با مسئولیت محدود

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

limitary: محدود، منحصر، دارای قدرت محدود

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

limited liability: partial legal responsibility

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

limitrophe: مجاور، واقع در مرز، مجاور مرزی

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

limitedly: in a limited way

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

limitable: محدودیت پذیر

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

limitarian: کسیکه معتقد است بخش محدودی از مردم ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

limit check: مقابله حدود

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a true act of goodwill always sparks another: یک عمل خیرخواهانه ی واقعی، همیشه با ...

٣ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

talcous: طلق مانند

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

talc or steatite or steatite or soapstone: [زمین شناسی] تالک یاSteatit - فرمول ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

talcose or cous: طلقی

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

talc slate: [زمین شناسی] اسلیت تالکی - یک نوع ت ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

talcum: پودر صورت و پوست

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

talcose: طلق دار، طلق مانند

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

talcky: طلق مانند

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

banterer: person who banters with pleasantry

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

letter opener: ( نوعی چاقو برای بازکردن پاکت ) پاک ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

testamentary: وصیتی وابسته به وصیت نامه وصیت شده

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tastily: بطور خوش مزه

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tasting: مزمزه

٣ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intersection entrance: [عمران و معماری] ورودی تقاطع

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intersection flow chart: [عمران و معماری] نموار حرکات تقاطع

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intersection load factor: [عمران و معماری] ضریب بار تقاطع

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't me mad: منو عصبانی نکن

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

along of: در نتیجه، برای

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intersection method: [ریاضیات] روش مقطعی

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

along the dip plane: [نفت] در امتداد صفحه ی شیب

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intersection of family: [ریاضیات] مقطع خانواده

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

along the strike: [نفت] در امتداد طبقه

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intersection of planes: [ریاضیات] تقاطع صفحات

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lines of current flow: [نفت] خطوط جریان

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intersection of relations: [ریاضیات] مقطع روابط

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lines of a graph: [ریاضیات] یال های یک گراف

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intersection of subgruops: [ریاضیات] مقطع دو زیرگروه

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lines of force: [ریاضیات] خطوط قوا

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intersection of two lines: [ریاضیات] تقاطع دو خط

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lines of intersection: [ریاضیات] فصل های مشترک

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intersection of two surface: [ریاضیات] مقطع دو رویه

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intersection of sets: ( ریاضی ) مقطع مجموعه ها

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intersection sign: [عمران و معماری] تابلوی تقاطع

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intersection of events: [آمار] اشتراک پیشامدها

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intersection theorem: [عمران و معماری] قضیه تقاطع

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intersection delay: [عمران و معماری] تاخیر تقاطع

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intersection design: [عمران و معماری] طراحی تقاطع

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

alongside of: در کنار، پهلوی، مجاور

٣ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

live like a prince: live extravagantly

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unbolted: ( چفت در ) باز

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do not curse: نفرین نکن

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't curse: نفرین نکن

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

live like a lord: live a rich lifestyle

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

come off one’s high horse: از خر شیطون پایین اومدن

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mooney: دیوانه

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

missed its mark: did not hit the target

٣ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lift the curtain: آشکار کردن

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

liftruck: لیفتراک

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

liftman: متصدی اسانسور

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lift is full of troubles: زندگی سراسر سختی است

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lift van: صندوقچه محکم

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lift one's eyes: به بالا نگاه کردن

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lift attendant: متصدی آسانسور

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lift the veil of corporate personality: کشف هویت صاحبان اصلی شرکت[حقوق]

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lifting pin or lewis or lewis: [زمین شناسی] پیچ مخروطی

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lift a promissory note: [حقوق] پرداخت وجه سفته

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lift bridge: [عمران و معماری] پل متحرک بالارو

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lift check valve: [مهندسی گاز] نوعی شیریکطرفه

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lift in the air: raise into the air

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lift joint: [زمین شناسی] دریچه بالارو

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lift off hinge: لولای فشنگی

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lift one's hand: put one's hand in the air

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lift slab: [زمین شناسی] سطح واریز افقی

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lift slab construction: [زمین شناسی] اجرای بروش دال بالا رو ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lift the bar: [حقوق] رفع کردن ممنوعیت طرح دعوی

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lift the closure: stop a boycott or prohibition

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lift time: [ریاضیات] عمر، عمر میانگین، عمر متو ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

worthy adversary: comparable competitor

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

worthy of his status: deserving of his position

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

limpet mount: [سینما] پایه بادکشی - مکنده

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

limpness: نرمی، انحنا پذیری

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

busby: یکجور کلاه پوستی

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

limpopo: رود لیم پوپو ( که در افریقای جنوبی ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

buskin: ( تئاتر یونان و روم باستان ) چکمه ی ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

limpkin: بوتیمار قهوه ای رنگ پرنده ای که فقط ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bushiness: بته مانند بودن انبوهی

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

limpsy or limpsey: ( محلی ) بی حال ( در اثر خستگی یا ب ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bushman: آدم جنگلی، آدم دشتی، خانه بدوش در ا ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

limpsey: سست و شل

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

busman: راننده اتوبوس، متصدی اتوبوس

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

limpidity or limpidness: زلالی، صافی، روشنی

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

business agent: نماینده ی اتحادیه های کارگری ( که ش ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

business envelope: پاکت اندازه ی معمولی پاکت بازرگانی ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bushranger: ساکن جنگل

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bustier: پیراهن زیر تنگ و کرست مانند زنانه ک ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lift up one's voice: بلند بلند حرف زدن

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lift a hand: make an effort

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lift oneself by the bootstraps: با کوشش خود ( و بدون کمک دیگران ) م ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

liftboy: elevator operator

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flirtatiously: in an affectionately teasing manner

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lifted his gaze: lifted his eyes

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flirtingly: in a flirting manner

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lifting a finger: moving a finger

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

worthy of praise: سزاوار تمجید

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lifting beam: [زمین شناسی] روش دال آماده، تیرآویز ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

worthy of remark: قابل ملاحظه، برجسته

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lifting cap: [نفت] سرک بلند کنی

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

worthy to become a king: شایسته شاه شدن

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lifting device: [عمران و معماری] ابزار بلند کردن

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

goo: ( آمریکا - خودمانی ) چیز چسبناک

٣ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lord of misrule: ( سابقا - انگلیس ) سرپرست مراسم جشن ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lord of hosts: خداوند، پروردگار، ایزد، یزدان

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gives herself easily: commits herself without difficulty

٣ هفته پیش

مدال‌های آزاده