تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
-١٠

این واژه هم ماند هفتاد درصد دیگر واژه های زبان عربی ایرانی است : واژه *مت یک واژه اوستایی است ( همتای mate انگلیسی ) که هم درجای پیشوند و هم درجای ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-١٨

من نمیدونم کی میخاین بفهمید نامهای ایرانی دارای جنس ویژه نیست و میتواند هم برای پسر و هم برای دختر بهره برده شود آرتا نیز هم نام دخترست هم نام پسر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

توهین واژه ای ایرانیست از ریشه توه توهین = توه ( گستاخی، درد، رنج، ) ین ( پسوند ساختن و بستگی ) اندوه = انتوه = ان ( پیشوند بسیاری و پافشاری ) توه ( ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

xaŝen این واژه در اوستایی: اَخشَئِنَ axŝaena و به واتای: زبر، درشت، زمخت بوده است. پس پارسی است و نه اربی خشم از ریشه خش میاد، نمونه های دیگر آن خشم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

ارشاد یک واژه ایرانیست که از ارشیا و خود ارشیا از ارش میاد به مینوی جایگاه اهورایی و بهشت و ارد ارشیا نیز ارشیار بوده است که به مینوی یار بهشتیست در ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

خشک از ریشه خش میاد، نمونه های دیگر خشک=خش ک ( پسوند نامساز، نمونه های دیگرش بزک، انگولک، جفتک، سرخک، متلک، ناخنک، مترسک، پرک، کپک، چشمک، سرک، نرمک، ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

جنازه واژه ای ایرانیست جنازه=جن ( مردن، همخانواده های دیگر إن جنگ، جنایت، جنجال، جنگل و. . . است ) از ( پسوند نامساز ) ( پسوند بستگی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اخم ( خشم، اخم، خشن ) و ( پسوند نامساز بستگی ، نمونه های دیگرش ترسو، گیو، چاکو ( چاقو، از چاکیدن میاد ) ، کاهو ( کاهگونه ) ، بانو ( از بان ( پان ) می ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

هگایت ( هگ=خبر آ یت=رساندن ) شکل اسلی لغت اربیشده ی حکایت است ( حاکی=حکایت کننده ) . پسوند آریایی یت - آیت نشانه فعل سببی است ( مانند جنایت از ریشه ج ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

واژه ایرانی متلب ( مت=فکر لب=خواست ) به معنای فکرکردن برچیزی مساله موضوع است که یکسان نیست با واژه عربی *مطلب که معنای آن همانا �جای طلب� است. واژه م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

خشک از ریشه خش میاد، نمونه های دیگر خشک=خش ک ( پسوند نامساز، نمونه های دیگرش بزک، انگولک، جفتک، سرخک، متلک، ناخنک، مترسک، پرک، کپک، چشمک، سرک، نرمک، ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

این واژه آریایی است: واژه آریایی وهم ( =خیال ) که عرب از روی آن لغتهای توهم و متوهم و اوهام را جعل کرده از ریشه سنسکریت abhima ساخته شده که این ریشه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ملی این و واژه ملت پارسی و به مینه توده و در کُل فراوان و همر یشه با : مور ، مورچه : جانور ریز با شمار فراوان مِسال : مِسل مور و مَلَخ molecul : mol ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کیهان " با لپز ( واگویی ) ( تلفظ ) /keihAn/ اربیده ی واژه ی "گیهان" /geihAn/ است گیهان = گِی ( زنده، نمونه های آنرا در گیاه، گیو، گیان ( جان ) ، گی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

مهدی جان دوست گرامی هادی واژه ای ایرانیست که از ریشه هد به مینوی سر میاد و نمونه های دیگر آن هدف است و کلاهخود ( کلاههود ) که در این واژه برای اینکه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

هگایت ( هگ=خبر آ یت=رساندن ) شکل اسلی لغت اربیشده ی حکایت است ( حاکی=حکایت کننده ) . پسوند آریایی یت - آیت نشانه فعل سببی است ( مانند جنایت از ریشه ج ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

خشک از ریشه خش میاد، نمونه های دیگر خشک=خش ک ( پسوند نامساز، نمونه های دیگرش بزک، انگولک، جفتک، سرخک، متلک، ناخنک، مترسک، پرک، کپک، چشمک، سرک، نرمک، ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

خشاب از ریشه خش میاد، نمونه های دیگر خشک=خش ک ( پسوند نامساز، نمونه های دیگرش بزک، انگولک، جفتک، سرخک، متلک، ناخنک، مترسک، پرک، کپک، چشمک، سرک، نرمک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

خشتک از ریشه خش میاد، نمونه های دیگر خشک=خش ک ( پسوند نامساز، نمونه های دیگرش بزک، انگولک، جفتک، سرخک، متلک، ناخنک، مترسک، پرک، کپک، چشمک، سرک، نرمک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

خشک از ریشه خش میاد، نمونه های دیگر خشک=خش ک ( پسوند نامساز، نمونه های دیگرش بزک، انگولک، جفتک، سرخک، متلک، ناخنک، مترسک، پرک، کپک، چشمک، سرک، نرمک، ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

خشم از ریشه خش میاد، نمونه های دیگر آن خشم=خش ( خشن، زمخت، اخم ) م ( پسوند نامساز، نمونه های دیگرش زخم، اخم، شخم، تخم، مهم، لخم و. . . است ) خشن=خش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

این واژه شاید آریایی باشد : Accusation ( تهمت ) - تُهمت tohmat. تهمت عربی نیست بلکه آریایی است و از ترکیب توه مت ساخته شده که *توه به مانای آزار آسیب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

Nation یا به پارسی نَهِش Nahesh ( ع: مِلَّت ) هم ریشه با Nature یا به پارسی نَهاد Nahaad ( ع: طَبیعَت ) هر دو از ریشه پروا - هندو - اروپایی *gene - ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

اِتِر اِتِر بیگمان واژه ای ایری ( ایرانی ) است : اِتِر< تِر<تیر<تیره = تاریکی ، سیاهی آتیره : آ - تیره = پاد ِ تاریکی ، ضد ( زِد ) سیاهی از زِد ِ تار ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

غت وهیر←گوهیر←گوهیل که در فرهنگ آیین زروان به شکل *vihēr و به معنای change ( =تغییر ) ثبت شده همریشه است با لغت کوردی - کرمانجی تگهیر t�g�herr ( شکل ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

درود فراوان بر اشکان گرامی و سپاس فراوان از مهرش به میهن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

این واژه را تازیان ( اربان ) از واژه ارشیای ایرانی گرفتند و شایانست بگویم که ارشیا در باستان ارشیار بود و ارش به مینوی بهشت و راه اهوراییست پس واژه ا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

ستار یک واژه ایرانی است. ستار = استار ( انگلیسی زبانها بهتر از ما میگویند ) =اس ( پاد، دربرابر ) تار ( تاریکی، پنهانی، سیاهی ) و بگونه کلی ستار مین ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

خشم از ریشه خش میاد، نمونه های دیگر آن خشم=خش ( خشن، زمخت، اخم ) م ( پسوند نامساز، نمونه های دیگرش زخم، اخم، شخم، تخم، مهم، لخم و. . . است ) خشن=خش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

Wealth، مال Wealth ( مال ) - مال māl. واژه مال عربی نیست بلکه آریایی و ریشه آن در سنسکریت मल् mal به مانای دارایی و دارندگی است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تغییر : واژه ی عربیزه شده ی تغییر از واژه ایرانی ( تگوهیر - تگیر - تغیر ) گرفته شده است. واژه ی معادل انگلیسی تغییر change می باشد . به نظر می رسد و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

ستاره سهیل : ستاره است که چون بر می دمد ، نخست بر یمنیان آشکار می شود ؛ از این روی ، آن را بدین سرزمین باز خوانند و " سهیل یمن" و " سهیل یمانی" می گو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

فقیر که در اسل فغیر بوده واژه ای ایرانیست فغ به مینوی کم بودن است که در واژه های دیگر مانند فغت ( فقط ) و فغان و. . . میبیند ناگفته نماند پسوند ات در ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

جهت واژه ای ایرانیست که از جهش و جهیدن میاد و پسوند ات نیز از پسوند های باستانی زبان اوستاییست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

همچنین بهاره جان شما هم بیگمان چیز زیادی از زبانهای ایرانی نمیدانید آرشاویر خودش نام پیوندیست آرشاویر = آرشا ( توانا، پاک، سپنتا ( مقدس ) ویر ( مغز ( ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه ختاب ( خت آب ) که عرب آنرا خطاب مینویسد به معنای گفته یا برزبان آورده است که در آن پسوند آب به معنای رویداد رخداد گشتن شدن در واژگانی مانند بینا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

حرکت این واژه اربیده واژهء پارسی : اَردا یا اَرتا است و همریشه با واژه ء اروپایی art است ، مانند : start : st - art st= ایست ، ایستادن ، هالت ایستاده ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

جاریاربیده ( معرب ) شاری است این واژه بخش دوم واژه آبشار است و در گویش شیرازی آن را شور shoor به چم جاری شدن و لبریز شدن به کار میبرند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

این واژه هم ماند هفتاد درصد دیگر واژه های زبان عربی ایرانی است : واژه *مت یک واژه اوستایی است ( همتای mate انگلیسی ) که هم درجای پیشوند و هم درجای ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

نامی ایرانیست دارای جنس ( نر/ماده ) نیست از ریشه نیک = خوب، درست، راست، راد نیکو =نکو = نیک و ( پسوند نامساز ) نیکا = نیک ا ( پسوند نامساز ) نیکی = ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

پسوند " ات" آریایی و اوستاییست و در سانسکریت هم داریم مانند خوبیت و . . . در این واژه هم ، این پسوند عربی نیست و چیزی که میماند " قدر" است که با واژه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

این واژه درحقیقت پارسى است و تازیان ( اربان ) آن را از واژه ارشیا Arshia ( پهلوى: عرش ، عرش الهى ) برداشته اند، همتاهاى پارسى آن اینها هستند : گَرُزم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

این واژه را عرب از ملکوتا سریانی گرفته و خود سریانی ها آن را از آریایی ها در زمان زیر دست و زیر فرمان بودنشان گرفتند: واژه آریایی *لِک lek ( در پهلوی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

واژه ایرانی متلب ( مت=فکر لب=خواست ) به معنای فکرکردن برچیزی مساله موضوع است که یکسان نیست با واژه عربی *مطلب که معنای آن همانا �جای طلب� است. واژه م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

کفر واژه ای پارسی است که از کیفر میاید و همچنین برخی زبانشناسان میگویند واژه کفر اربیده واژه گبر است که هر دو نگر دانشور و درست است. ایرانی بخودت بیا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

میر در پارسی به مینوی مرگ است مانند مرگ و میر واژه امیر پارسی است =امیر=ا ( پیشوند نایش ( منفی ) ) میر ( مرگ ) =نامیرا میرزا=امیرزا=امیر ( نامیرا ) ز ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

این واژه را عرب از ملکوتا سریانی گرفته و خود سریانی ها آن را از آریایی ها در زمان زیر دست و زیر فرمان بودنشان گرفتند: واژه آریایی *لِک lek ( در پهلوی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-١٦

نام پیامبر اسلام از واژگان کهن ایرانی است : مَهمَد : مَه - مَد مَه = بزرگ مَد = اندیشه ، فکر ، پندار همان گونه که نام سه اسل دین زرتشتیت به پهلوی : ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

خرد در زبان پارسی میانه اخرات و اخراد و اهراد بوده و در زبان اوستایی اخراتو که جداسازیشان اینگونه است: اخ ( پیشوند استواری و وجود و هستی ) رات ( راد، ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

کیهان " با لپز ( واگویی ) ( تلفظ ) /keihAn/ اربیده ی واژه ی "گیهان" /geihAn/ است گیهان = گِی ( زنده، نمونه های آنرا در گیاه، گیو، گیان ( جان ) ، گی ...