جنازه

/jenAze/

مترادف جنازه: جسد، لاشه، لاش، نعش

معنی انگلیسی:
corpse, funeral, corpus

لغت نامه دهخدا

جنازه. [ ج َ / ج ِ زَ / زِ ] ( از ع ، اِ ) مرده ، و گاه مفتوح شود یا بکسر جیم بمعنی مرده و بفتح جیم بمعنی تخت که مرده را بر وی بردارند یا عکس آن باشد یا بالکسر تخت با مرده و هرکه او را مشایعت کند. ج ، جنائز. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) :
ای دوست بر جنازه دشمن چو بگذری
شادی مکن که بر تو هم این ماجرا بُوَد.
سعدی.
|| بیمار. ( منتهی الارب ). مریض. ( اقرب الموارد ). || خیگ می. || طَعَن َ فلان فی جنازته ؛ ای مات. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

جنازه. [ ج َ / ج ِ زَ / زِ ] ( از ع ، اِ ) جسد مرده. مرده. ( منتهی الارب ).
- جنازه غریبان ؛ چهار ستاره از هفت اورنگ که دو ستاره مقدم از آن چهار فرقدان نام دارند. ( یادداشت مؤلف ). || تابوت حاوی جسد مرده. تختی که میت را بر آن حمل کنند. ( قاموس کتاب مقدس ) ( منتهی الارب ). ج ، جنایز.

فرهنگ فارسی

مرده، تابوت باجسدمرده، نعش، تخت مرده
( اسم ) ۱- جسد مرده مرده نعش . ۲- تابوت حاوی جسد مرده . جمع : جنائز( جنایز ) .
جسد مرده مرده

فرهنگ معین

(جَ یا جِ زِ ) [ ع . جنازة ] (اِ. ) جسد مرده .

فرهنگ عمید

۱. جسد مرده، نعش.
۲. [مجاز] خسته.
۳. [قدیمی] تابوت یا تخته ای که مرده را با آن بردارند.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] جنازه دارای دو معنا می باشد که لغویان به آن پرداخته اند.
در معنای جنازه بین لغویان اختلاف است. برخی گفته‏اند: جنازه ـ به کسر و فتح جیم ـ عبارت است از میت در تابوت. برخی دیگر جنازه به کسر جیم را به معنای تابوت و به فتح آن را به معنای میّت در تابوت گرفته‏اند. برخی نیز جنازه ـ به کسر و فتح جیم ـ را به میّت تعریف کرده‏اند. تعاریف دیگری نیز گفته‏اند.


دانشنامه عمومی

در تعریف پزشکی و حقوقی، جنازه یا جسد به پیکر مرده انسان گفته می شود. [ ۱] [ ۲]
با توجه به مراحل تجزیه و فساد بدن انسان می توان با مشاهدهٔ جسد تشخیص داد که چند وقت از مرگ فرد گذشته است.
نخستین گام در متلاشی شدن بدن، ترشح آنزیم توسط سلول ها است. به این مرحله خود - گوارشی می گویند به این معنی که سلول ها توسط آنزیمی که از خودشان ترشح می شود تلاش در نابودی خود می کنند. ترشح این آنزیم ها یک رفتار هدفمند نیست و به این معنی نیست که سلول های مرده در حال مدیریت رفتار خود اند بلکه فرایندی است که در اثر توقف فعالیت های عادی سلول روی می دهد. پس از این، مایعی در میان لایه های سلول تولید می شود و باعث می شود که پوست بدن به سمت کنده شدن برود. در طول این مرحله حشره های دوبالان ( در صورت وجود ) شروع به تخم گذاری در سوراخ های موجود در بدن مانند چشم، سوراخ بینی، دهان، گوشها، زخم های باز و دیگر مناطق بدن می کنند. نوزاد این دوبالان پس از به دنیا آمدن به زیر پوست می رود و شروع به خوردن بدن می کند.
گام دوم، باد کردن بدن است، در این گام باکتری ها شروع به متلاشی کردن بافت ها و در نتیجه آزاد کردن گاز می کنند. این گاز در روده ها انباشته می شود و به دلیل پیچیدگی رودهٔ باریک در محل زندانی می شود. بادکردگی بدن بیشتر در ناحیهٔ شکم و گاهی در ناحیهٔ دهان و اندام های تناسلی دیده می شود. زبان هم ممکن است باد کند که این در هفتهٔ دوم پس از مرگ رخ می دهد. باد کردن بدن تا جایی ادامه می دهد که گاز موجود فضای باز برای فرار کردن پیدا کند.
گام سوم، تعفن است که آخرین و طولانی ترین گام در تلاشی بدن است. در این گام ساختارهای بزرگ بدن شکسته می شود و بافت ها، نرم و مایع می شود و پروتئین ها از بین می رود. اندام های گوارشی، مغز و شش ها، نخستین اندام هایی است که از بین می رود. در شرایط معمولی پس از سه هفته از آغاز تجزیه، اندام های بدن دیگر نباید قابل شناسایی باشند. ماهیچه ها می توانند توسط گوشت خواران و حتی باکتری ها خورده شود. کم کم با گذشت چند سال، آنچه از بدن باقی می ماند تنها استخوان های او است.
محققان معتقدند بدن انسان در هنگام متلاشی شدن بوی خاصی پخش می کند که با بوی بدن جانداران دیگر متفاوت است بنابراین می توان از آن برای کشف محل اجساد انسان ها به ویژه در زمان بروز بلایای طبیعی مانند زلزله استفاده کرد. در آخرین تحقیق انجام شده، بقایایی از جسد ۲۶ حیوان و ۶ انسان در ظرف های مخصوصی گذاشته شد و روند متلاشی شدن آن ها به مدت ۶ ماه مورد مطالعه قرار گرفت. در طول این مدت گازهای متصاعد شده از بافت های در حال فساد این اجساد به طور منظم جمع آوری و تجزیه شدند. پژوهشگران فهمیدند که از روی این گازها می توان اجساد انسان ها را از اجساد سایر حیوانات تشخیص داد؛ اجساد انسان ها و خوک ها هشت 'استر' مجزای قابل تشخیص از بقیه حیوانات از خود منتشر می کند اما بدن حیوانات پنج نوع استر متفاوت نیز تولید می کند که از طریق آن ها می توان جسد انسان را شناسایی کرد. [ ۳]
عکس جنازهعکس جنازهعکس جنازه
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

نعش

پیشنهاد کاربران

جنازه واژه ای است معرب که از واژه آرامی �گنزا� و به معنای دفینه گرفته شده است و آنهم از واژه �گنز� در فارسی میانه و به معنای گنج گرفته شده است .
در اصل ریشه کنز و جنز در عربی این واژه فارسی می باشد.
جنازه تقسیم بر دو بخش جن یا همون جان و آزه یا همون آز میشه, معنیش میشه جان آز یا کسی که در حسرت جان هستش. . . همچنان واژه جن ده میشه جان ده, این واژه رو برای زنان روسپی به کار میبرند, یعنی زنی که جان دهنده هستش. در طول زمانهای طولانی, گویش جان به جن تغییر پیدا کرده.
واژه جنازه
معادل ابجد 66
تعداد حروف 5
تلفظ jenāze
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: جنازَة، جمع: جنائز]
مختصات ( جَ یا جِ زِ ) [ ع . جنازة ] ( اِ. )
آواشناسی jenAze
الگوی تکیه WWS
...
[مشاهده متن کامل]

شمارگان هجا 3
منبع واژگان مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی عمید
واژه جنازه صد درصد عربی است بعضی دوستان اشتباه کردند و آن پارسی دانستند در پارسی پیکر می شود

واژه جنازه کاملا پارسی است چون در عربی می شود جثة این واژه یعنی جنازه صد درصد پارسی است.
جسم غیر زنده
جنازه واژه ای ایرانیست
جنازه=جن ( مردن، همخانواده های دیگر إن جنگ، جنایت، جنجال، جنگل و. . . است ) از ( پسوند نامساز ) ( پسوند بستگی )

چنانکه مشاهده می شود واژه جنازه از عربی نوشته شده٫ دهخدا و معین. ولی بدرستی این واژه دارای ریشه فارسی می باشد. دراصل جنازه از واژه گنج یا گنز و کنز مشتق شده. یهودیان دوران قدیم در مصر نوشته های خودرا برای
...
[مشاهده متن کامل]
حفاظت در زیر خاک مدفون می کرده اند که انرا گنیزه مینامیدند شاید واژه را از پارسی قدیم گرفته باشند . چون اعراب فاقد گ بودند گنیزه را جنازه خواندند. با احترام

جسد ـ کالبد
بدن بی جان ـ مرده
تن بی روح ـ مرده

بپرس