پیشنهادهای آرشا (٩٦)
لوت واژه ای پارسی و بچم برهنه و بیآلایش است نمونه های دیگر آن لات، کویر لوت، شارلاتان و. . . است ولی باید دانست که لوتی با لوطی یکی نیست چون لوطی واژ ...
واژه حق از ریشه پیشاهندواروپایی ħhaḱ به معنای هدایت کردن یکراست راندن امر کردن to direct to guide to command شکل دیگر واژه تخارستانی آک است که به شکل ...
مهدی جان دوست گرامی پیشامدانه چون استاد اربی استی اینها را نمیدانی چون در دستگاه واژه سازی اربی همه ی ستاک ( بنواژه ) ( مصدر ) ها و همه ی واژگان بر گ ...
کِتاب واژه ای پارسی از ستاک : کِت ، کَت ، خَط، خَت، خَراشیدن ، خَراط ، سدای خِرت هنگام تراشیدن ، همچنین هم ریشه با آلمانی : schreiben : s - chreib - ...
این واژه برگرفته از واژه پارسی هِدمَک است هدم=هد ( سر، کله ) م ( پسوند نامساز ویژگی ) ک ( پسوند نامساز بستگی ) در کل به چم فرود آوردن سر و سناییدن ( ...
واژه آریایی تور به معنای الف - ساختار - ماهیت creation ب - شکل صورت استایل مدل که عرب آنرا طور مینویسد ( مانند چطور - بدطور ) در زبان چک به شکل tv�ř ...
این واژه کامل ایرانی است لبز = لب ( لپ، دهان ) ز ( پسوند نامساز ) در کل به چم چیزی که از دهان برون میاد یا بر لب جاری میشود
شکل خود واژه ای پارسی است شکل=اشکل=اش ( بیرون، برون ) کل ( کالب، تن ) در کل به چم چهره یا تن و کالب بیرونی است
لغت آریایی *ket� به ماناک کتاب رساله book treatise که شکل دیگر آن چتا - جتا *jot� به ماناک نامه است نشان میدهد واژه کتاب هیچ رپتی ( ربطی ) به واژگان ...
سواد واژه ای کامل ایرانی و پارسی است سواد=سَو ( در پارسی میانه بچم دانش است از دیگر مانندهای آن ساویز یا ساوه یا سوال نیز هست ) اد ( پسوند کار گروهی ...
این واژه هم ماند هفتاد درصد دیگر واژه های زبان عربی ایرانی است : واژه *مت یک واژه اوستایی است ( همتای mate انگلیسی ) که هم درجای پیشوند و هم درجای ...
خالی خود واژه ای پارسی است خالی=خال ( تهی، سوراخ ) ی ( پسوند نامساز بستگی )
چاقو=چاکو چاک ( چاکیدن، چاک دادن ) و ( پسوند نامساز بستگی ، نمونه های دیگرش ترسو، گیو، کاهو ( کاهگونه ) ، بانو ( از بان ( پان ) میاد در نگهبان نمونه ...
این واژه ایرانیست همت = هومت = هو ( خوب، خب ) مت ( اندیشه، فکر ) نمونه های دیگر از هو هومن = بهمن = هو ( خوب، به ) من ( منش، خیم ) هوتن = هو تن ( ...
تَلَفُّظ این واژه از ریشهء پارسی لَف با پسوند - ز و بر پایهء کالبُد تَفَعُّل ساخته شده که همان لَب پارسی است که واکهء ب به ف آلیده ( تبدیل ) شده است. ...
سوال واژه ای کامل ایرانی است سوال=سَو ( دانش ) ال ( پسوند نامساز بستگی ) نمونه های دیگر سواد، ساویز، ساوه و. . .
xaŝen این واژه در اوستایی: اَخشَئِنَ axŝaena و به واتای: زبر، درشت، زمخت بوده است. پس پارسی است و نه اربی خشم از ریشه خش میاد، نمونه های دیگر آن خشم ...
اِراده واژه اِراده بیگمان پارسی است: اِراده : اِ - راد - ه اِ = پیشوند فشارشی ( تاکید ) راد = راست ، رای ، در واژه ی : رادمَرد : کسی که برای انجام ک ...
Flow ( جریان ) - ژریان žaryān. جریان اربی نیست بلکه اوستایی و از ریشه *jzar به مانای هرکت روانگی شاریدن ( شُریدن ) گرفته شده و یان ( ی آن ) همانست که ...
فساد واژه ای کامل ایرانی است فساد = فس ( بیارزش، تباه ) اد ( پسوند کار گروهی ) از دیگر نمونه ها فسانه است با برای نمونه در گفتار میگوییم فسفس نکن یا ...
کمال واژه ای کامل ایرانی است کمال=کم ( کم، کمیاب ) ال ( پسوند نامساز ) در کل به چم کمیاب بوده ولی چون هرچیز کمیابی ارزشمند است چم ارزشمندی نیز یافته ...
این واژه بیگمان ایرانیست ( عنوان ) - اونوان onvān. در زبان پهلوی واژه *ئون eun برابر با عنصر ( اون سور ) است که این ماده در لغت عنوان نیز به کار رفت ...
ایمان ایمان : ای - مان ای : پیشوند نَفی کُننده ( نفینده ) ( نایش ) ( ناینده ) مانند" ای" در واژه ایراد ( ایراد را بنگرید ) مان : اندیشه ، فکر ، مَن ...
شهریور برابر واژه متمدن در اربیست شهریور = شهر ( تمدن ( از مدن میاد در اربی به مینوی شهر ) ، شاه، همبستگی ) ور ( پسوند دارندگی )
این واژه از واژه ای ایرانی مغ تبار به مینوی باهوش گرفته شده و به زبان ابری ( عبری ) راه یافته و شده مجتبا و هماکنون نیز ابریست نه اربی تنها اربان این ...
جَهان واژه ای پارسی و ستاک و ریشه کارواژهء جَهیدَن است: جَه - آن = جَهان ساختارش مانند : خندان ، گریان ، دَوان ، لرزان. . . مینه : جَهان از جَهِش و ...
درود بر اشکان و دانش او من نیز میخواستم اینچنین دانشی در اینجا بفرستم که دیدم اشکان جان زهمتش را کشیده است سپاس فراوان بازهم
این واژه ی اربی برگرفته از واژه سهیگ در پارسی میانه ( پهله ای ) است همچنین شاید شنیده اید که میگویند سهه یا سهه گذاری که این نیز ریشه واژگان صحة و صح ...
پرتور برابر تک چهره پرتور ریشه اوستایی دارد. و در زبان پهلوی نیز پرتور بوده که با دگرگونی پ پس از برتری تازیان فرتور شده است. واژه پرتور برابر پرتر ...
این واژه هم ماند هفتاد درصد دیگر واژه های زبان عربی ایرانی است : واژه *مت یک واژه اوستایی است ( همتای mate انگلیسی ) که هم درجای پیشوند و هم درجای ...
اشکال :واژه آریایی اشکال به معنای ایراد از واژه سنسکریت skhalita स्खलित به معنای اشتباه ( انگلیسی mistake ) ستانده شده همانطور که در ارمنستان به شکل ...
اشکال خود واژه ای ایرانی است اشکال =اش ( پافشاری، بسیاری، زیادی ) کال ( نارس، نپخته، نارسا، ناکامل ) در کل به چم بسیار ناکامل و کاستیمند است
آمار: دکتر کزازی در مورد واژه ی " آمار" می نویسد : ( ( آمار از واژه ی مر بر آمده است مر در پهلوی در ریخت مر و مار mār به معنی شمار بکار می رفته است. ...
رای: دکتر شفیعی کدکنی در مورد واژه ی " رای " می نویسد : ( ( رای در بیت زیر در ترکیب اول به معنی حکمران است . به زبان هندی و بر پادشاهان هنداطلاق می ش ...
واژه هان یا هین گویش دیگر سان san به معنای دارا - مالک ( بودن ) lord از ریشه هندواروپایی senh به معنای gain یافتن، تسخیر، کسب است که امروزه آنرا خان ...
مواد پاد نگر بیشتر مردم واژه ای کامل ایرانی است مواد=مو ( جنبش ( درخت مو که رونده است، موش، ماسه، موج، ماسی ( ماهی ) ، ماشه ) ) اد ( پسوند کار گروهی ...
درستش اسپهان است اسپهان =اسپه ( سپاه، سپه ) ان ( پسوند جایگاه ) همانگونه که میدانیم بسیاری از واژگان، کنون الف آغازین خود را از دست داده اند. مانند ...
این واژه هم ماند هفتاد درصد دیگر واژه های زبان عربی ایرانی است : واژه *مت یک واژه اوستایی است ( همتای mate انگلیسی ) که هم درجای پیشوند و هم درجای ...
این واژه ریشه ای ایرانی دارد: لغت ئسبasab که عرب آنرا عصب مینویسد به معنای برانگیخته شونده هیجانی شونده است که در سنسکریت به شکلआसव Asava به معنای بر ...
تَحت واژه ای پارسی ست که اَرَبیده گشته است و همریشه با : تَحت < تَه ( که " ت" به آن اَفزوده شده ) بهتر است که این اینطور نوشته شود : تَهت
طَرَف این واژه همان " تَرا " در پارسی به مینه ی " آن سو" و پسوند " اَف" است. بُنابراین : طَرَف = تَرَف یا تَراف از این پسوند نمونه های دیگر نیز هست ...
واژه ی ملل که جَمِ ملت است یک لغت دروغین و جعل شده است ولی ریشه ی پارسی دارد، زیرا واژه ی ملت در سنسکریت به شکل milati / - te { mil } मिलति /و به مان ...
این واژه آریایی است: واژه موشک از ریشه *mukti मुक्ति وमुक्त mukta به معنای پرتاب شدن آزاد - رها کردن و فرستادن و پسوند آک ساخته شده که روی هم معنای پ ...
گاو در زبان پارسی به چم گاو ماده بوده و به گاو نر، ورزا میگفتند گاو = گیاو =گِی ( زنده، نمونه های دیگرش گیاه، گیان ( جان ) ، گیوش ( گوش ) ، گیو، گیها ...
ضبط : واژه ی ضبط در لغتنامه سغدی به شکل چبت čbt به معنای دزدیدن ( انگلیسی to steal ) ثبت شده است. از واژه چبت سغدی در فارسی واژه ی زپت به معنای ربودن ...
درود بر همه ی ایراندوستان افزون بر ترادیسیدن، پسنهاد دوست گرامیمان فرتاش جان که بسیار زیبا و دلپذیر بود برپایه سخن دوست گرامیم علی باقری میشود از ریش ...
نام پیامبر اسلام از واژگان کهن ایرانی است : مَهمَد : مَه - مَد مَه = بزرگ مَد = اندیشه ، فکر ، پندار همان گونه که نام سه اسل دین زرتشتیت به پهلوی : ...
خرد در زبان پارسی میانه اخرات و اخراد و اهراد بوده و در زبان اوستایی اخراتو که جداسازیشان اینگونه است: اخ ( پیشوند استواری و وجود و هستی ) رات ( راد، ...
کیهان " با لپز ( واگویی ) ( تلفظ ) /keihAn/ اربیده ی واژه ی "گیهان" /geihAn/ است گیهان = گِی ( زنده، نمونه های آنرا در گیاه، گیو، گیان ( جان ) ، گی ...
این واژه را عرب از ملکوتا سریانی گرفته و خود سریانی ها آن را از آریایی ها در زمان زیر دست و زیر فرمان بودنشان گرفتند: واژه آریایی *لِک lek ( در پهلوی ...