پاسخهای عارف طاهری (١٨٣)
موز / موزیانه / مور / موریانه / موش / موشیانه / روش / روشیانه ( البته این مدل را نداریم اما میتوانست وجود داشته باشد ) / مول / مولیانه و .... همگی به چیز های ...
مفهوم کلی رباعی زیر را بنویسید. آنان که محیط فضل و آداب شدند در جمع کمال شمع اصحاب شدند ره زین شب تاریک نبردند برون گفتند فسانه ای و در خواب شدند
مصراع اول اشاره به کسانی دارد که در جمع ادیبان نشستند مصراع دوم اشاره به شمع شدن آنان در همان جمع دارد ( جمع کمال همان جمع بزرگان است یا جور بودن همه گان = جمع ما ...
با کمک گرفتن از جمله اکهارت تُله : آگاه شدن از اینکه در این لحظه، هشیار هستی آگاه شدن از ذات ناهویدایی هست که تو ( در واقع) هستی فاصله بین دو فکر ،( سکوتِ بین دو فکر) و آن هشیاری غیر مشروط در تو هست .
آگاه از گاث /گاس / گات / گاد / گوت و .... آمده یعنی قید / مقید بودن که قید و مقید نشانه حضور زمانی / مکانی است همانطور که خداوند = ...
شخصی که غش میکند احتمالا شنیده اید که میگویند یک خیط دورش بکش ، چرا واژه خیط را بکار برده اند ، فرق بین خط و خیط چیست ؟
به کسی که در گذشته میمرده برای ترسیم حالتی که مرده خطی در کناره های پیکر آن میکشیدند که امروزه هم در راستای پلیسهای آگاهی و جنایی جهت بررسی حالات مرگ همچنان ...
شخصی که غش میکند احتمالا شنیده اید که میگویند یک خیط دورش بکش ، چرا واژه خیط را بکار برده اند ، فرق بین خط و خیط چیست ؟
راجبه خیط شدن شنیدم که همان کِنِف شدن آنرا میدانیم ؛ یعنی پاسخ و برگشتی خارج از قانون و الگو شما باید بفرمایید آنرا به چه چیز رپط دادند تا پیوند آنها را برایتان با توجه به توضیحات پیدا کنم
شخصی که غش میکند احتمالا شنیده اید که میگویند یک خیط دورش بکش ، چرا واژه خیط را بکار برده اند ، فرق بین خط و خیط چیست ؟
در زبان های ایرانی برای اشاره به چند مینا از یک کاربن ( فعل ) آنرا به چند الگو نوشتند . یکی از این الگو ها که از ساده ترین الگوها بوده و ...
من دیدگاهم را پیرامونِ واژگانِ " کُپی، کُپی کردن" در زیرواژه یِ " کُپی" برنهاده ام. اکنون پرسش اینجاست که شما چه پیشوند یا پیشوندهایی را برایِ این واژگان می پسندید؟ اگر دیدگاهتان را نیز درباره یِ پیشوندگانِ پیشنهادیِ من بازگویید، خوشنود خواهم شد.
آیا پیمانه برداشتن از چیزی نشانه نمونه برابر نیست ؟؟؟ همان مشت نمونه خربار آیا پیمانه --> پیمان به ظرفیت و گنجایش و حدو حدود اشاره ندارد؟؟؟؟؟ پیمانه که دیگر &n ...
ای هنرها گرفته بر کفِ دست عیبها بر گرفته زیرِ بغل تا چه خواهی خریدن ای مغرور روزِ درماندگی به سیمِ دغل
ای هنرها گرفته بر کف دست = ای کسی که تمامی هنر های خود را معطوف به کار کردی عیب ها برگرفته به زیر بغل = و عیبهایت را نمیبینی و در زیر بغل خود قرار دادی و نه در دستان خود تا به عیبهایت نگا ...
من دیدگاهم را پیرامونِ واژگانِ " کُپی، کُپی کردن" در زیرواژه یِ " کُپی" برنهاده ام. اکنون پرسش اینجاست که شما چه پیشوند یا پیشوندهایی را برایِ این واژگان می پسندید؟ اگر دیدگاهتان را نیز درباره یِ پیشوندگانِ پیشنهادیِ من بازگویید، خوشنود خواهم شد.
نمیدونم در پستهای قبلیم چقدر راجبه این کُپ / کاپ / کاپی = cap / cup گپ زدم کاپ یا فنجان و جام و cap = ظرفیت اشاره به اندازه دارد بنابراین کپی گرفتن و کاپی ...
ریشه واژه (پنامیدن یا پنافتن) در زبان فارسی چیست؟و به چه معناست؟ تکواژهای (پنامیدن یا پنافتن)؟؟
شتافت --> شتاختن = ش + تاختن پنافت --> پناختن با دگرش پ به ب داریم = بنافتن که واژه پناخ &nb ...
گاهی می اندیشم که چرا در فرهنگستان فارسی جایی برای من نیست واژه قریب از گریب آمده که آنرا در گریب ...
برای واژه ی " عصرانه " چه برابر و جایگزین " پارسی " پیشنهاد می کنید ؟ با اینکه این جایگزینی و برابر سازی کار و وظیفه ی فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی هست مشتاقم تا با شما دوستان در این باره هم اندیشی کنم نکته:واژه ی پیشنهادی حتما پارسی باشد ! از پیشنهاد برابر های عربی ، انگلیسی فرانسوی و... خودداری فرمایید ... با سپاس فراوان .
واژه پسین برای عصر زیبا نیست یعنی به بعد و گذر از چیزی اشاره شده اما نگفته پس از چی؟؟؟؟ اگر بخواهیم واژه شناسی دقیق از عصر داشته باش ...
آیا پسند مانند جهند ، توَند و رهَند است. و مثلا همان طور که می توان از رهند ، به رهش رسید می توان از پسند نیز به پَسش رسید؟ البته می دانم از پسندیتن می آید.
واژه پسند رو سرچ کن به جوابت میرسی
اصل کلمه از متر ( سنجیده و متعادل، حساب شده) و پث (درد و احساس) می آید. پیموده حسی، خودلی و خو هیجشی چطور اند؟
بله داریم ؛ جولان و واژه دیگری به نام جولا که همآوا با ژول یعنی قدرت و هیجان و همچنین اشاره به جول یعنی گودی و عمق و قدرت دارد
«زبان پهلوی» نام دیگر کدام یک از مراحل زبان فارسی است؟
زبان پهلوی پیوندی با زبان فارسی ندارد ( چه باستان / چه میانه / و اگر بخواهم خیلی ریز شوم حتی &nbs ...
واژه اسفار از هر مدلی آمده باشد در شناسایی کاربن (فعل) آن که سفر باشد میتوان به این نکته رسید سفر که به معنا ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
دفتر همانطور که دوستان گفتند از دیپ و دب / دبیر / دپ آمده و برابر لاتین آن deep است یعنی عمق دار و حک شده ؛ کاری که در نوشتن انجام میشود حک واژه است خود نوشتن نیز از نو + اشتن ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
آنچه دیگرا ن میگویند سنا = نور ، روشنایی ثنا = حمد و سپاس و نیایش و ... یسنا را برخی یشنا هم گفتند و گفتند از یشت آمده خب یشت چیست و با چه واژه ای همریشه است؟؟؟ واژه های کهن چون یسنا / یشت / یل / یلی ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
jacket یا جاکت / ژاکت از دو بخش ساخته شده = جا/ژا + کت بخش دوم آن که پیداست به کت اشاره دارد یعنی مفاهمی چون بزرگی / دستور / پوشاندن = برابر لاتین با ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
با توجه به اینکه برخی واج ها همچون ه / ح / ع / ی و در موارد بسیار کم از واج ض برای 3 حرفی کردن و فعل شدن از زبان ایرانی به ع ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
پیشتر صحبت کرده بودم که واج ث برابر لاتین با th دارد یعنی هر جا ث دیدید بدانید این واژه ایرانیست خب امروز میریم سراغ واژه یابی مبعث / بعثت / بعث در زبان عربی ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
اکنون / کنون و ..... از چه ساخته شدند؟؟؟ و چرا معنای حالا را میدهند؟؟؟ برای حالا برخی واژه های ایدر / ایدون را نیز پشنه ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
پنجره / پنچر / چریدن / چراییدن / پنداشتن / پند / فن (fan) / جر دادن / جار زدن و ... از امیز پن + جره = پنجره ساخته شد پن = هوا و در برخی جاها ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
حکمت از ح. ک. م آمده و شاخات آن تحکیم / محکم / محکوم / احکام و . . . میباشد. میناشناسی حکمت ؛ از آنجا ک ه شاخات آنرا بیان کردم میتوان در مثال ساده ای بهتر آنرا واشناسی کرد. بدین وسیله در این ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
بنگ را برخی ریشه گیاه شاهدانه دانستند و گفتند گیج و مست و خواب کننده است و همچنین نوشتند که در اوستایی banaga و در هند باستان bhanga و در پهلوی mang = منگ نو ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
زار و زور نشان دهنده اینست که زور از زار آمده ؛ برخی باور دارند بازار= با + زار = با + سار = با جنب و جوش و جاری و ساری می باشد ؛ هر چند اگر ب ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
زیگزاگ = به اریب راه رفتنی که همراه با تکرار در برگشت به نقطه اول باشد زیگزاک میگوییم اما این واژه از کجا آمده؟؟؟ واژه زیگ+ زاگ همانطور که پیدا ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
ریشه شناسی table = میز table / tableau / طبل هر سه از کاربن ( فعل ) تپ = tab به معنای ضربه و برامده ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
حلزون شکلیست هندسی و مارپیچ اما در مناطق شمالی به این جانور لِسِک یا راب میگویند لِسِک همان لیز / لیزک است و اشاره به سرسری بودن ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
آسفالت = آس + فالت آس را ریشه یابی کرده بودم که برابر easy / آسی شدن / آس + مان / آستر و .... میباشد و در همه اینها به سادگی و صافی اشاره شده است همی ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
الکترو+مغناطیس = الکترون + مغناطیس بدین چم که مگنت و جذب کننده الکترون هاست الکترونیک = وابسته به الکترون مغناطیس از مگنت(magnet) و mag آمده ( مگ ) مگ از &n ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
شنبه = ش + انبه = ش + هم = زِ+هم = یکهم یکشنبه = یک + ش + انبه = یک + ش + هم = یکهم دوشنبه = دو + ش + انبه = دو + ش + هم = دوهُم = دووم = دوم سه شنبه = سه + ش + انبه = سه + ش + هم = سوه ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
دیروز در حال این بودم که چراغ به چه مینا میباشد؟؟؟ چرا اصلا به اون وسیله چراغ گفتند؟؟؟ و ..... همچنین دیروز پستی رو میدیدم که به گپذشته چراغ اشاره شده بود که چراک نوشته میشده واژه چراغ/چراک از ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
واژه خاویار که امروزه بسیار صحبت میشود که خایه وار یا همان تخم وار بوده براستی چرا اینطور معنا میدهد؟؟؟ از چه آمده؟؟ خاویار که ...
elect / elec از الک آمده یعنی ریز ؛ همچنین در زبان مازندرانی به خردسالان سِلِک میگویند که از س+ اِلِک (همان اَلَک فارسی) آمده و خود نشان می ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
فانکو آدینات١٩:٥٣ - ١ ٤٠٣/٠١/٢٦ سپهر: این نام در پارسی باستان: سپیثره spişra؛ اوستایی: سپرِزی sperezi؛ سنسکریت: sphar ( گسترده و کمانی ) پارتی و مانوی: �spir؛ پهلوی: spihr با همان معنی سن ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
کیمه ---> خیمه کعبه ---> جعبه گرگان --> جرجان نمونه هایی از دگرش واج ک به ج سوال کعبه چیست و چه بوده که به شکل کعبه نوشته شد؟؟؟؟ کعبه با cube لاتین یکی میبا ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
پری ---> اشاره به بالا و برتر بودن و برابر UP لاتین که بعدها اف / افر ( افراسیاب / افسرده / افسانه و .. ) همگی به بیشتر و بالا تر بودن اشاره دارند پریب--> فریب ---> ف ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
واژه فرس در عربی به چم و مینای اسب است اما چرا بدین ریخت مینا میدهد؟ در گذشته واژه هایی چون کاسپین (caspian) / اصفهان (اسپهان ) ( سپاهان ) ( سپاه ) و پارس ( پَرس / فَرس / پُرس ...
درود. ریشه، پیشینه و معنی نام آناشید چیست؟
واژه مادر به لاتین = mother گاها به سازندگی اشاره شده است همچون made که از آن برامد. ما در زبان مازندرانی = پهلوی به &n ...