پاسخهای عارف طاهری (١٨٣)
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
دیروز فرهنگستان زبان و ادب فارسی برای مایکروویو در دو حوزه (حوضه = house ) = خانه و مورد 2 واژه زیر را تصویب کرد 1 - برای علوم رادیویی و .... ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
دوست گرامی شما مگر چشم دوختن را نشنیده ایید؟ مگر چشم دوختن به معنای توجه کردن با چِشم نیست؟ دوختن با داختن یکی نیست ؟ پس چطور پرداختن را توجه کردن مینامند؟ اینکه میگوییم به او پرداختم آی ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
اینکه بارها در پست ها و نوشته هایی که گذاشتم نوشتم زبان ایرانی شاخات خود را از اَ / اِ / اُ ساخته بی دلیل نبوده خِل ( در زبان مازندرانی یعنی ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
جایش اینجا نبود اما فقط خواستم اینرا بخوانید و ببینید چطور ریشه یابی و ریشه شناسی کنیم و ارتباط و پیوند زبان ها چطور ازهم شکل گرفته ( شخصا   ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
درود بر جناب نقدی پیشوند بی در گذشته اَبی بوده که بعدها به بی دگردیس یافت مانند اَنی در اَنیران یا اَ ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
امروز داشتم به این نکته داخت(توجه) میکردم که ما در گذشته پسوند ویچ را داشتیم ( اگر آنرا پسوند بدانیم که خواهم گفت ) اما امروزه ای آن بسیار کم بهره برده میشود . مثلن ایرانویچ / نیما ...
باورِ من این است که " شالوده" ساخته شده از " بُن گذشته: شالود/شالوت" به همراه پسوند " ه" است؛ به دیگر سخن، ما می توانیم کارواژه یِ " شالودَن" را داشته باشیم. به روشنی این کارواژه " سببی(causativ ...
در جواب به جناب مهدی کشاورز 1 - ساروج همان ساروگ بوده و با تبدیل گ به ج به ساروج تبدیل شد خب این از این 2 - در گذشته به دیوار های بلند بارو میگفتند ؛ چرا؟؟؟؟؟ ...
باورِ من این است که " شالوده" ساخته شده از " بُن گذشته: شالود/شالوت" به همراه پسوند " ه" است؛ به دیگر سخن، ما می توانیم کارواژه یِ " شالودَن" را داشته باشیم. به روشنی این کارواژه " سببی(causativ ...
آیا واژه شَل و پَل را شنیده اید؟؟ همگی شنیده ایم که میگویند میزنم شل و پلت میکنم /   ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
چیزی که زبانِ ایرانی و اینجا بگویم فارسی را دارد از زیبایی هایش (زیبش) خارج میکند کاربرد بیش از حد ( قد ) و اندازه واژگانیست که به ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
معادله رو که فرمودند دوستان از ع.د.ل آمده اما برابر لاتین آن function است ( که تابع کمتر در ایران بکار رفته و بیشتر معادله گفته میشود ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
جناب نقدی اگر برایتان شایدپذیر ه( ممکنه) با مثال بنویسید که دقیقا در چه آواجی ( جمله ای ) برایتان سوال شده ک بهتر داخته ( متوجه ) بشم؟
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
شما درست فرمودید اگر منظور از معادله همان function/functional باشد بهترین واژه را دامنبرد/ دمنبرد میدانم و از دامن / دمن و بُرد ساخته شده که اشاره به ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
جناب نقدی گرامی با درود سوال در سوال رخ داده بهتر بود سوال خود را در جای دیگری مینوشتید اما ارز با ارزان و ارزن یکی میباشد و گذشته همند ( مشتری ) با ارج دارد ؛ به دلیل اینکه ارزن ( نوعی خوراکی بسیار ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
درسته در ادبیات گذشته ما از چند به نام تعداد نیز بهره برده شد اما فراموش نکنیم گاها در اشعار برای رسا و زیبا شدن در اصل و بن و واژ ها جوری ساختار ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
چند از چ + اند آمده ( اند یعنی ضریب ؛ برابر and لاتین که برای همراهی و ضریب و شدت بستن بکار میرود => چند = چه اندازه؟ ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
دوست خوبم / نسخت اینکه سپاس گذارم از بابت رنج و زحمات شما ؛ هدف ما به اشتراک گذاشتن پندیش( فکر) میباشد// داشتم به همبر جنابعالی قانع میشدم که واقعا چه ایرادی دارد یک واژه ...
is = ایز / ایس / هیس / هست / است => ist و هست are = اره > آر که اشاره به ...
به این گونه از اواج ( کلمه ) ها سرواژ / سرنام میگویند islamic republic of iran = i.r.i ؛ یعنی واژ هایی ک ابتدای هر واژه یا نام آمده ب ...
کلمه فارسی معادل برای " لنز " چی میشه ؟
لنز = عدس.......................
مثلا میگن فلان آلبوم فلان آرتیست فید شد. احساس میکنم یه معنی تو مایه های فراموش شدن یا دیده نشدن باید بده. ولی نمیدونم
واژه جایگزین برای محو یا fade شدن ؛ پرک/ سبک( س+ بک = از بک آمده و بک همان بو یا هوا میباشد => سبک = ازهوا آمده = ارزان ) بک و بو در زبان مازندرانی به معنای بو داشتن است
واژه prisma از pri + sma ساخته شده که pri اشاره به قبل و گذشته دارد و از همینرو گاها در زبان لاتین برای اشاره به اول بودن &nb ...
به جایِ واژه " معادله" چه واژه ای را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار خواهم بود،چنانچه من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.
به ضلع بر گفتیم و همضلع میشود همبَر پس نمیتوانیم در معادل دوباره از همبَر سود ببریم همبار از هم + بار آمده و بار چندین چم ...
درود. خواهشمندم بی آنکه به واژه نامه ها سری بزنید یا که از کس مینوی سزیدن بپرسید، تنها از روی دانسته های پیشین خود پاسخ دهید. سپاس.
افسوسانه برای پرسشهای چند گزینه ای تنها میتوان یکبار پاسخ نوشت و ناچارم هر بار زیر این نوشتار خود ویرایش را بزنم و دوباره در ادام هآن تایپ کنم . سزیدن را با سزاید ...
تاریخ از تاریک آمده و از تار + ایک ساخته شده است ؛ ایک پسوند می باشد و در باریک هم موج ...
باسلام عزیزان؛ من که الان داشتم لغات رو رصد میکردم به فکرم رسید کلمه ممنوع که در ترکی به ان قدغن گفته میشود اما در زبان فارسی معنای خاصی برای ان در نظر نگرفته شده است مثلا بخواهیم بگوییم ورود ممنوع ما باید اینارو بکار ببریم که اصلا معنی نمیدن این معنی ها هم منبعش همین سایت هست{ورود = غیرمجاز، غیرقانونی ممنوعه، منع شده، ناروا، نهی} اگر معنی خاصی دارد بفرمایید تا اگاه شویم.
در زبان های ایرانی به ورود و اجازه ؛ هشتن و هلیدن میگفتند که هشتن را امروزه در هشتانه = آستانه به معنی ورودی و جایگاه ورود داریم ؛ هلیدن   ...
چرا بعضی اعراب به زبان فارسی ، زبان فرانسوی خاورمیانه میگویند ؟
در زبان های ایرانی در گویش واژگان این تفاوت وجود دارد . در زبان های شمالی ( زبان و نه لهجه یا گویش ) برای گویش کلمات مشترک و غیر مشترک از اِ بیشتر استفاده شده یعنی شبا ...
ظاهرا اعراب به گبر های ایرانی کَبَر میگفتند که بعدها کَفَر و کافر گفته شده. آیا موافقید؟
چیزی که پیداست اینه بر وزن مادر؛ برادر ؛ خواهر، پدر؛پسر؛دختر و ..... گبر یا گپر از گپ + ِر یا کپ+ِر آمده حال اگر از گپ آمده باشد میشود حرف و فاصله (gap = سخن یا فاصله (توضیح اینکه حرف در عربی یع ...
منظور از "گبران" در بیتی از حاتف چیه ؟ گر فاش شود عیوب پنهانی ما ای وای به خجلت و پریشانی ما ما غره به دینداری و شاد از اسلام گبران متنفر از مسلمانی ما
کفش از کپش امده و انرا در کاپشن لاتین نیز داریم . کپ یا کاپ همانیست که بعد ها به پاشنه پا ( به دلیل U شکل بودن ان ) و جام یا کاپ ( CUP ) گفته شد که باز هم از برای U شکل بودن ان است . همچنین در گپر که ...
ای رو هم استثنا برای شما گذاشتم تا گستردگی زبان هارو در دنیا بیشتر بیابید کفش از کپش امده و انرا در کاپشن لاتین میبینیم . کپ یا کاپ همانیست که بعد ها به پاشنه پا ( به دل ...
این عبارت یک ضرب المثل فارسی است.
ریشه یابی قنداق برای درک بهتر مثال زیر را میزنیم و سپس به سراغ ریشه یابی میرویم بچه قنداقی را همه ما شنیدیم ؛ یعنی بچه ای که در قنداق است حال قنداق چیست ؟ قُنداق از قُند امده و با ...
روشن سازی بیشتر در باره با ایز = is چیز = چ + ایز چ ( سوالی و ناشناس ) + ایز => سوال شده = چیزی ک برایمان سوال است خیس = خی + ایس یا ایز = ابکی و اب ایز شده ( خی در خیار و خیکی ( نوعی پنیری که خیس میدهند ) ( تشکر دارم از اون دوستی که اینرا بمن اموخت تا به نتیجه بهتری برسم / خزه = خیس + ایزه = خیس داده شده
بله درست است . انگ یا هنگ یعنی جمع شدن ؛ به اتفاق رسیدن و .... برایتان مثال های بیشماری میزنم آهنگ = آ + هنگ ] آ در زبان های ایرانی در ابتدای واژه برای تایید و تاکید کثرت بوده برای آهنگ م ...
ظاهرا اعراب به گبر های ایرانی کَبَر میگفتند که بعدها کَفَر و کافر گفته شده. آیا موافقید؟
به نام خداوند جان و خرد بنده بعنوان زبان شناس با سالها جستار و پژو در پهنه زبان شناسی یافته ای خود را بازگو میکنم امیدوارم سودمند باشد .آمین برای یافت ...
برای درک بهتر چنگ شمارو با واژگان زیر آشنا میکنم. در زبان ایرانی ( و نه تنها فارسی ) واژگانی که به اَنگ میرسند ویژگی جمع یا تجمیع را پیدا میکنند ...
هر دو دوستمون درست گفتند تا و تو داشتن یعنی چندی (نمونه ؛ تا ) و تب داشتن 1 -تا در زبان امروزی در یکتا ؛ چند تا و ... ...
for this reason بنابراین / بدین پایه / بدین اساس / بدین صورت زمانی که شما فرضیاتی دارید و با آن فرضیات میخواهید نتیجه گیری کنید از این گفتار بهره میبرند / گاها برای نشان دادن نمونه مثال جهت انجام کارهای مشابه نیز میباشد ( بدین صورت )
باورِ من این است که " شالوده" ساخته شده از " بُن گذشته: شالود/شالوت" به همراه پسوند " ه" است؛ به دیگر سخن، ما می توانیم کارواژه یِ " شالودَن" را داشته باشیم. به روشنی این کارواژه " سببی(causativ ...
بزار برایتان ساده بگوییم زمانی که آماد را داریم آیا آماییدن درست است یا آمودن؟ این کار اشتباهیست که برای هر چه به پسوندی چسبیده دنبال فعل سازی باشیم آماد از آماییدن نیامده بلکه از آمدن آمده و آم &nbs ...
کلمه ی " لابراتوار (Laboratorio)" از چه زبانی وارد زبان فارسی شده ؟
واژه لابراتور همچون ترمیناتور ریخت و دیسی تازه از گونه فاعلی در زبان لاتین هستند برای نمونه بجای اینکه در برخی از جاها ...
واژه ex برابر هست و است ایرانی می باشد که در لاتین به ریخت ex و در زبان ای ...
آلامد از آل + آمد ساخته شده آل = بالا / برتر و ...... که در اله ( فرشته) ؛ ال + اله ( فرشته برتر و بزرگ = خدای بزرگ) / وا ...