پیشنهادهای آرش ایرانپور (٥٨٣)
آرتا ( نیک و پاک ) ویل ( شهر و آبادی )
به احتمال زیاد نامش اسپهک بوده
سرا
به معنی بیمار شدن است در پارسی میانه به ریخت ویمارؽنیدن بوده
پژوهیدن به معنی تحقیق کردن است و پژوستن ستاک گذشته آن است. پژوهنده یعنی محقق پژوهش یعنی تحقیق
در پارسی میانه ویزوستن بوده
تفاوت نیوشیدن و شنویدن: شنویدن و شنودن فقط به معنی شنیدن هستند ولی نیوشیدن یعنی گوش دادن و فرمان بردن نیوشا یعنی حرف گوش کن
مِچیدن به معنی پلک زدن است
گواهیدن به معنی گواهی دادن است این کارواژه در پارسی میانه به ریخت گوگاییدن بوده است
گوبراک همان است که به غلط قبراق گفته می شود. گوبراسیدن یک کارواژه از پارسی میانه به معنای بیدار کردن است.
این واژه به ظاهر ترکی از واژه پارسی میانه گوبراک گرفته شده گوبراسیدن در پارسی میانه به معنی بیدار کردن است
این کارواژه در پارسی میانه به ریخت گَرامیگؽنیدن بوده
این کارواژه در پارسی میانه به ریخت کُخشیدن بوده
فروغیدن به معنی روشنایی دادن است این کارواژه از فروگیهیستن در پارسی میانه آمده
در پارسی میانه به معنی پیش رفتن است ستاک گذشته آن هم می شود فرنفتن
فرگنیدن در پارسی میانه به معنی متلاشی شدن است ستاک گذشته آن هم می شود فرگستن
این کارواژه در پارسی میانه به ریخت شنازیدن بوده
در پارسی میانه به معنی شرمسار شدن است
شادیدن مصدر جعلی نیست برگرفته از شادیهیستن در پارسی میانه است
ستاک گذشته ریسیدن می شود رِشتن نه ریشتن ریشتن ستاک گذشته ریشیدن است به معنی زخمی کردن
در پارسی میانه به معنی دروغ گفتن است ستاک گذشته آن هم می شود دروختن
پشنگیدن
پِشِنگه در گویش بانشی به معنای قطره های آب پاشیده شده
تهیه
در پارسی میانه به ریخت پسازیدن و پساختن بوده
پرستیدن به معنی مراقبت کردن است ایرانیان به واقع آتش پرست بودند یعنی از آتش مراقبت می کردند. به کار بردن واژه پرستش به جای عبادت یک غلط مصطلح است. ...
ستاک کنون پروستن
بُرزیدن
یاد کردن
یک واژه آرامی به معنی پوست است، واژه جلد در زبان تازی هم ریشه در آن دارد.
احتمال بسیار دارد که کارواژه هزواریدن با کارواژه زواریدن مرتبط باشد که به معنی لاغر شدن است. چون در هزوارش از تعداد وات ها کاسته می شود و هر چه واژه ...
هزوارش گونه ای ساده سازی در نوشتار واژگان بیگانه بوده به طور مثال واژه آرامی Kalba به معنی سگ را KLB می نوشتند، البته با خط ویژه خود
اَزدانیدن برگرفته از کارواژه اَزدؽنیتن در پارسی میانه
ستاک کنون آراستن می شود آراییدن نه آریدن
بخشیدن با بخشاییدن تفاوت دارد و ربطی به هم ندارند، پس نباید به جای هم استفاده شوند. بخشاییدن به معنی عفو کردن است در زبان تازی ستاک گذشته آن هم می ش ...
خالص شدن برگرفته از کارواژه اَبیزگیهیستن در پارسی میانه
تازه ترین کاوش های باستان شناسی انشان را شهرستان بیضا در استان پارس می دانند. منطقی نیست که انشان به عنوان دومین مرکز ئیلام کنار شوش باشد.
نمی دانم چرا برخی ها همه چیز در ذهنشان واژگون می شود! واژه تازی فارِس به معنی سوارکار ریشه در واژه پارس خودمان دارد ولی این اندیشه غلط را نباید داشت ...
یونانی ها به ورکانه می کفتند هیرکانیا
این نام پسرانه است
احتمال بسیار دارد که نامی ایرانی باشد، به دو دلیل: ۱ - در تاریخ هیچ غیرایرانی با این نام شناخته نشده است. ۲ - شاد از واژه های بنیادین پارسی است.
هیچ کدام از این معنای کهن وازه مم در زبان پارسی نیست، پژوهش بیشتری نیاز است.
تفاوت واکاویدن و کاویدن در این است که کاویدن جستجو میان ناشناخته هاست ولی واکاویدن جستجو میان شناخته شده هاست، در واقع چیزی که واکاویده می شود پیشتر ...
واکافت
در زبان پارسی برای خوردن مایعات سه کارواژه وجود دارد: ۱ - نوشیدن: برای چیزی به کار می رود که خوشمزه باشد ۲ - آشامیدن: برای چیز ساده مانند آب ۳ - گسار ...
در زبان پارسی برای خوردن مایعات سه کارواژه وجود دارد: ۱ - نوشیدن: برای چیزی به کار می رود که خوشمزه باشد ۲ - آشامیدن: برای چیز ساده مانند آب ۳ - گسار ...
در زبان پارسی برای خوردن مایعات سه کارواژه وجود دارد: ۱ - نوشیدن: برای چیزی به کار می رود که خوشمزه باشد ۲ - آشامیدن: برای چیز ساده مانند آب ۳ - گسار ...
واشناسیدن ( ستاک کنون ) واشناختن ( ستاک گذشته )
همان وازدن است ولی در زمان کنون
مخفف اوباریدن