پیشنهادهای آرش ایرانپور (٩٤٥)
در پارسی میانه: پارَک / دانگ / ستیر
در شاهنامه: رنگ بوی
تبهکار
تبهکار
پرورنده
پرورنده
تازیانه
عنصر بورون نام خودش را از واژه پارسی بوره گرفته، پس شایسته است که این عنصر را بوره بنامیم.
عنصر بورون نام خودش را از واژه پارسی بوره گرفته، پس شایسته است که این عنصر را بوره بنامیم.
عنصر بورون نام خودش را از واژه پارسی بوره گرفته، پس شایسته است که این عنصر را بوره بنامیم.
عنصر بورون نام خودش را از واژه پارسی بوره گرفته، پس شایسته است که این عنصر را بوره بنامیم.
عنصر زیرکونیوم نام خودش را از واژه زرگون گرفته، پس شایسته است که این عنصر را زرگون بنامیم.
عنصر زیرکونیوم نام خودش را از واژه زرگون گرفته، پس شایسته است که این عنصر را زرگون بنامیم.
عنصر زیرکونیوم نام خودش را از واژه زرگون گرفته، پس شایسته است که این عنصر را زرگون بنامیم.
عنصر زیرکونیوم نام خودش را از واژه زرگون گرفته، پس شایسته است که این عنصر را زرگون بنامیم.
جفتگیری و آمیزش جانوران
دگرش
زرگر
در پارسی میانه: واچیک
در پارسی میانه: شمبلیتک در گویش های پارسی: شملیز
در پارسی میانه: شونبت
پینه جان گونه ای الگوی ریش که به ریخت یک تکه کوچک در میان است
تندرو
بارگُنج
واژه پارسی خامه را به چند معنی کار برده اند: ۱ - قلم ۲ - سرشیر همزده ۳ - ابریشم نتافته ۴ - بخش خمره ای گیاهان گلدار ۵ - هر چه خامی که ناخامش هم باشد
در پارسی میانه: میزش / چَمش / میشَک
در پارسی میانه: هیخر در پارسی نو: پیخال
پارسی میانه: کَهَس پارسی نو: پساب
در پارسی میانه: نهاتک در پارسی نو: نهاده
در پارسی میانه: فرستکی ، اشتکی
در پارسی میانه: گومارتک در پارسی نو: گمارده
فرجام
استخراج
اوگار
آپیک
جزر
ورتا
در پارسی میانه: ویروزاک
برق
در پارسی میانه: خراچ
زودیاری
فکر کردن و سپس انتخاب کردن
توان افزایی
روز از نو
زاییدن
در پارسی میانه: نوکزات در پارسی نو: نوزاد
تاشه
ایجاد کردن