پیشنهادهای آرش ایرانپور (٧١٤)
گیاهانی که در زمین های شور و خشک رشد می کنند
حرا درختی شورزی از خانواده مانگرو است که در کرانه های جنوبی ایران هم رشد می کند.
نام درستش در پارسی نو آذربایگان است، در پارسی میانه آذرپادگان و در پارسی باستان آتورپاتکان، هر سه در واقع یک واژه هستند به معنی جایگاه نگهداری آتش.
در پارسی میانه به معنی سوخته
در پارسی میانه به معنی سوزن
در پارسی میانه: سرماک
خلاصه کردن
خفاش
بخار
تبخیر کردن
تبدیل
برخی به معنای حالت به کار می برند
آبسان آوه
ریخت پیشین: میزدک
ویستام
اعتماد
پایان
شاید ستاک گذشته وزیدن باشد
بیابانیدن در پارسی میانه به ریخت وییابانؽنیتن و به معنی گمراه کردن بوده است. شاید با این منظور که هر کسی راه گم کند سر از بیابان درمی آورد.
سپزگی در پارسی میانه به معنی سخن چینی بوده
اَشتَر در پارسی میانه به معنای تازیانه ( شلاق ) بوده
در پارسی میانه: تازانک - اَشتَر
در پارسی میانه: شروار
مخنث
واژه تازی خنثا از واژه پارسی میانه خنزک گرفته شده که در پارسی میانه می توان آن را خنزه گفت.
در پارسی میانه: ویزوختک در پارسی نو: گزخته
واژه تازی خنثا از واژه پارسی میانه خنزک گرفته شده که در پارسی میانه می توان آن را خنزه گفت.
ستاک گذشته گزاییدن
ستاک گذشته پژوهیدن
قنات در پارسی میانه
آب قنات
کانکی نیکوناپ در پارسی میانه
وَسناد در پارسی میانه
پوست مار در پارسی میانه
زبان های قوی تر نمی توانند زیرمجموعه زبان های ضعیف تر باشند، مگر از دید افراد قبیله پرست که راستی و درستی برایشان مهم نیست
یابنده
یافت کردن
یافت
یافت شدن
واژگان در پارسی میانه به ریخت اپاچکون بوده
حایض
حایض
خون حیض در پارسی میانه
سکس
اندازه در پارسی میانه به ریخت هندازه بوده
انگردیدن در پارسی میانه
هنگرتیک در پارسی میانه
هواسیدن یعنی پاک کردن در زبان پارسی میانه
هوداری
در پارسی میانه به ریخت نیکاسداری بوده