الکترومغناطیسی


معنی انگلیسی:
electromagnetic

فرهنگستان زبان و ادب

{electromagnetic} [شیمی، فیزیک] مربوط به پدیده هایی که در آنها الکتریسیته و مغناطیس به هم وابسته اند

پیشنهاد کاربران

از تحقیقاتم نتیجه گرفتم که
کلمه Elect یعنی :
برگزیده و یا عصاره و جوهر ( بر، سر، گزین )
معنای واژه Tronیعنی :
تَراز یا افزار تعامل و سامان و مایه
معادل پارسی "Electron"
میتونه "بَرتَراز" باشه
...
[مشاهده متن کامل]

کلمه مغناطیسی Magnetic
از نام سرزمین Magnesia آمده
واژه "Magnes"
هم به معنی "سنگ" است و
هم از ریشه Magna به معنی :
بزرگ و درشت ( =سنگین، دشوار )
و همچنین پسوند "es - " بار مونث دارد ،
که مفهوم کلمه Magnes میشود :
صخره مونث یا خَرسَنگه است
واژه مغناطیسی Magnetic
صرفا به معنای آهنربایی نبوده
و به هرگونه جامدات دارای گرانش
منسوب میشود ، با این حساب
معادل پارسی "جامد" که میشود " دِج "
را هم میتوان با مفاهیم گرانشی
شامل کلمات :
گرایش و گِرَوِش و خیزش
استفاده کرد و هم میتوان
با مفاهیم مونث شامل :
ماده و جفت و تا
متصل کرد که درنهایت
میتوان از ترکیبات
" گرادِج " و " مادِج " استفاده کرد
به نظرم بهترین معادل ترجمه برای
الکترومغناطیسی Electromagnetic
میتونه " بَرتَراز مادِجی " باشه !
از این پارسی تر نمیشه !

بپرس