پیشنهادهای Amir hakimi (١٣٥)
حواشی پیرامون
در حالت پابوسی
دلایل واهی/بی اساس/ناشناخته
گمنام
همراهیِ . . . با . . . .
حالت کرنشگر ( در حال کرنش ) در حال ستایش یا سجده
به خوبی پوشش یافتن به خوبی رسانه ای شدن تحت پوشش قرار گرفتن منتشر شدن
ناشناسا: مثلا در مورد آثار هنرمندانی که که چاپشان بی ذکر نام و به رسمیت شناسی نق شان چاپ می شود بنابراین این آثار ناشناسا هستند
آثار نظری بدون عنوان نام هنر مند
کوچک
گاهی تنها با کافی است به ترجمه مندقت کنید heir work combined a need to express solidarity with the poor and document their condition as well as a nos ...
برای نمونه
پاسداشت/ستایش
پس از چندی
سرپوش علمی/آکادمیک/پژوهشیک به معنی مخفری کاری و کتمان چیزی در ساحت دانش
خودگرا
ناشی از . . .
هنرنمایی
عملی نشدن شکست خوردن متوقف شدن به جایی نرسیدن
سازگار بودن
می آمد به/ نیز می آمد / چه در پوشش در کنش. برای نمونه: این سبک. . . . . . به نگاه او نیز می آمد
همسو بود با اینهمانی داشت با
چون تو / همچون تو/ بسان تو
did not do so with the X. . . . اثر نداشت بر. . . X X. . . . آنرا پس زد
بسته به متن به گمان بهترن ترگمان این است: خود ایمن سازی/خود ایمن ساز
بی پرده نمایی ( گستاخانه )
new meaning دیگر در اینجا جدا از معنای نو می توان معنای دیگر هم معنی کرد
همچنین/افزون بر این/وانگهی هم معنی می دهد
جان دادن به نیرو دادن به
بسته به متن معنی: گفت نوشت بیان داشت گزارش داد
در جمله این عبارت به صورت" نیز" ترجمه شده This type which featured “primitive” scenes among others, treads an uncertain ideological path: این ریختا ...
می تواند بسته به متن در راستای معنای گنجاندن به صورت "پوشش دادن رسانه ای" مثلا نیز معن دهد این مجله کارهای . . . . . . را پوشش می داد
was given a voice in some avant - garde periodicals and by the art gallery در اینجا by معنی در می دهد - - - - - - - و در گالری هنر
به چم دانسته و درک هم هست برای نمونه نگاه فلسفی= دانش یا باور فلسفی
شبه افکنی در باره ی چیزی کاشت تردید در دل در مورد چیزی به چالش کشی چیزی