تاریخ
٧ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

باز شو/ باز شونده

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
١

هامه گرایی/ هامه گری/ هامه فریبی

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

روی دادن/ رقم خوردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درک و بینش از راه های گوناگون حواس و شهودسبب به تکانه واداشتن بن خرد در نهاد خاکی تن می شود و سبب روشنی و سپس زایش/زاییدن معنا می شود

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوشرو

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پذیرفتنی / هنجار

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بر این اساس

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نو تن ( یابی ) نوتن/ بازکابدگیری نوپیکر

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هم رایی با همسویی با تاکید بر

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سطحی ( نگر )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ایده�ی والتر بنیامینیِ دِنک بیلْت به به صورت بیشتر به �شمایلِ اندیشه� یا �تصویرِ اندیشه� ترجمه می�شود. از کتاب عکاسی و جریان ها در فرهنگ معاصر یادنگ ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در . . . . کاربردی تر

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

خواهی نخواهی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به درازای

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرو رفتن در تا خوردن پیچیدن در جمع شدن تاب خوردن چین می خورد بسته شدن تافت خوردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستمون درست گفت این واژه همون واژه کهن اریایی ماچ/مچ است است که در زبان فارسی نو به شکل ماچ باقی مانده/ به معنی جفت خوردن/ کنارهم نشستن/ بر هم نشستن/

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بود درونی/ باطن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بافمند: دارای بافت مشخص

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی مورد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بخشیدن. . . . . . . بخشی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رقم خوردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

دوست خود ترک پندارمون گرایش را واژه ای ترکیی می خواند! و اصلا به ریشه این واژه و اینکه اصولا زبان ترکی مانند تباری ترکی یک زبان التصاقی یا پیوندی از ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

یا همان

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دارای

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نگرش به. . . .

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نگاه کرد به. . .

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تصور برداشت ( از ) نگارش

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دانسته/شناخته ها

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گویا

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تصور

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نگاهش در مورد باورش در مورد ژرف نگری در مورد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

و از و . . . و البته که در مورد . . . . هم چنین است که این مهم در مورد . . . هم صدق می کند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی اثر یا پیشامد هم شاید بدهد: به عنوان اثر نمایشگاهی در پرفورمنس آرت

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

داده برابر است با امر واقع یا فکت ناداده: برابر است با امیز ذهنی/خیالی و ناواقع

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی امان

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چندکاره

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اندیشه زا/ چیزی که اندیشه میزاید هم کنشگر است هم واکنشی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

. . . . . ترین

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در پی. . . . . . . . . . . ناشی از. . . . . . . . . . زاده ی . . . . . . . . . آمده از

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

ژرف نگری

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در استانه ی. . . . .

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مورد توجه قرار دادن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خود - آشکار - بودنی�ها : هرآنچه از خود در خود سراغ دارید! چیزهایی که می دانید و گواه وجود شمایند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بازگو کردن بازنمایی کردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی اثر کردن

پیشنهاد
٠

دلالت انگاری

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افسارکشی/ممیزی/بایدنباد در چیزی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سوژه بودگی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ورای. . . فرای. . . . بی نیاز از

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هنجارسازی

پیشنهاد
٠

ارتباط عمومی ارتباط فراگیر ارتباط همگانی/جمعی همرسانی داده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

دستکاری

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فزاینده/فزایندگی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

روبه فرونی رو به رشد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

پوشش دادن/ در برگرفتن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوربین پایش و دیده بانی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

باز فعل باز دویدن. . . بازخواندن. . .

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جمع هنگام ها به صورت کلی می شود: زمان بنابراین معنی زمان می دهد

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در کنار کنار پیش در

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چراکه. . .

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بنا بر پژوهش های منوچهر جمالی سیمرغ همان ایزدبانو اشا/ارتا ( اتش ) یا خداوندگار کرسی است. . . سین بنابراین در این جا می تواند همان اثر/آتش باشد بناب ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عامه، عموم عام همه معرب واژه های ایرانی هامه، هام، همگان هستند که همه از همه یا همه مردم مربوط است واژه هیومن نیز از همین ریشه است

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مفتون از

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مفتون شدن به مفتون. . . شیدای

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پادرمه: پاسدار توده/رمه/مردم

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

برابر کفرآمیز در زبان های ایرانی حرفه آمیز یا ثواب آمیز است. . . یادتون باشه بیشینه واژگان فنی و کاربردی اسلامی حاصل ترجمان متون ایرانی به عربی است. ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

human به معنی جمع مرتو یا آدمی است شکلی از واژه همگان /همه است که همین واژه به شکل عامه معرب شده شکل باقی مانده در زبان نو ایرانی هامه است که برابر ج ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عنوان نمیشود سرنویس چی یک متن؟ اگر بله که می شود زیر نام یا عنوان فرعی عنوان یا نام یا سرنام هم می شود تایتل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

زیرزمینی: به معنای سری و مرموز کار کردن / البته کار مخفیانه و غیرقانونی براندازنه هم است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فروگرایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خردالگو از چیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

نویافته های ژنتیک باستان شناسی کوچ گسترده از شمال ایران به شمال اروپا را تایید می کند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دستمایه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نمایش دادن/نمایش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنای روگرفت یا بازنمایی یا کپی هم می دهد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عشق بازی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

نشان دادن/ پوشش دادن ( مثلا یک فرهنگ ) / تعریف کردن/ بازشناساندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نشان دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دوستمون پر بیراه نمی گیره آرت با واژه ای آریایی است! و در زیان آلمانی هم واژه ی زاخارین داریم که به معنی لوس و پیش پا افتاده است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جن زده/دیوانه mad در انگلیسی در مواقع در زبان اریایی/ایرانی ریشه دارد/

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پذیرش در برابر پس زنی و گذار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ترجمه تصویر گرایی برای این گرایش چندان دقیقی نیست در ترجمه کتاب عکاسی امانیستی ایتالیا به صورت �نقش گرایی" ترجمه شده است که با توجه به کارکرد این گرا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاربس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خود واژه عام/عامه/عامیت از واژه هامه/هام/همه/همگان در زیان های ایرانی آمده/ واژه هیومنیتی یا اومانیستی نیز از همین واژه آمده اند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به آن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای این واژه برگردانی وجود ندارد من به دوستان مترجم �عکاسی افسون نما� رو پیشنهاد می کنم. این واژه همچنین در برگردان کتاب �عکاسی اومانیستی ایتالیا� ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چیزی که که زمانمند است در روندی زمانی تکمیل می شود/ مثلا پروژه ی سریالی یک عکاس که در مدت زمانی عمر کاری وی تکمیل می شوند پس این عبارت معنی پیوستگی ز ...

پیشنهاد
٠

همزمان با دوره ی. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چالش گریز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همزمان با کاری . . . . . . . . . . . . . . . به کار دیگری رسیدن وقت گذاشتن برای کاری در عین شلوغی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نمونه: They thought nothing of love - making امر معاشعه را کاملاً ساده می گرفتند ( چون برایشان عادی و پیش پا افتاده بود پس بی فکر عمل می کردند )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بازساخت بازنمود ( در قالب یک گزارش )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

روزنگار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همین بود که. . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دیوساز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

معرفی شد آشنا شد به/با پذیرفته شد در کنار چیزی قرار گرفت آغاز به کار کرد ( در کنار چیزی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

گیرا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بازشناسایی/بازشناسیدن از آنجا که به معنی داوری و معینی سازی میان چند چیز است پس بجای شناسایی می توان از بازشناسایی/بازشناسیدن بهره برد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رضای گرامی واژه عامیانه از واژه رایایی/ایرانی هامه گر - راستا یا همگانی گرفته شده است که خود واژه اومانیستی و انسان گرا ریشه در همان است! بنابراین تض ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همدستگی" دسته ای که همدل و هم بسته و هم باش یکدیگر در راهی هستند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برشمارش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ساده : ( از منظر پیش پا افتادگی، دم دستی و ناگهانی بودن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گسست اطلاعاتی/دانشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مردم شناسی فرهنگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میزان. . . گستره ی. . . ابعاد. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چنانچه/ برای اینکه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خود خواسته چیزی را پذیرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

بایسته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

متاسفم در مورد دوستان کرد که گویش خودشون رو خارج از دیگر زبان های ایرانی به ویژه پارسی بر می شمارند! دستگاه های یهودی و غربی در کارشون کامل موفق بودن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

این واژه ترجمان دقیقی در متون عکاسی و هنرسنجی ندارد! پیشنهاد کاربردی من بهره گیری از عبارت �عکاسی تودگانی� برای این سبک عکاسی است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

نمیدونم چرا دوستا ن می نویسند پیش! این واژه به عنی پس زمینه/دورنما/نمایی در دوردست است! نه پیش رو! منتهی پیشینه هم معنی میده چون از گذشته می گوید! نا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

هاله

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

پیچیدن ( به خود ) مثه فنر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

رنگمایگان خنثی یا خاکستری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

در پای. . . . در دامنه ی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

پخته شکوهمند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

به دوستان عکاس و مترجمان این حوز پیش نهاد می شود به جای عکاسی منظره و عکاسی چشم انداز که در خیلی از متون کار رو سخت می کنند از این برگردان بهره بگیرن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

فضا متن ( مثلا متن پژوهشی ) مجاری علمی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

پرهوادار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بر می ساخت برساخت برساختن یا از نو ساختن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

این واژه در تمان زمان های ایرانی مشترک است، محلی نیست! هموند به معنی عضو هموندان: اعضا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

شباهت های آشکار تشابهات ظاهری یکسانگیِ های موضوعی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

گزارش نشده تر دیده نشده تر بی سر و صدا خاموش مانده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

شمار بالا شمار زیاد ( از چیزی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پشتوانه ی باوری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیشتوانه اندیشگانی پشتیبانی فکری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جدا از سبک میتواند معنی سبک یا سیاق هم بدهد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در پرده در پشت پرده در خفا پنهانی ضمنی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

نادیده گیری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

توجه جداگانه توجه ی ویژه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ترجمانی بر این در واژه نامه های عکاسی ندیدم و به باورم ترجمان درست این عبارت، نوار پیش نمایش است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ترجمانی بر این در واژه نامه های عکاسی ندیدم و به باورم ترجمان درست این عبارت، نوار پیش نمایش است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

کارکرد. . . چگونگی. . . روندی که. . . . روندی. . . . . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

آشنایی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

فراهم آورد مطرح کرد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

واپس ماندگی

پیشنهاد
٠

فرهنگ فراگیر ملی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

یادآور شد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

که در آنجا کندرانجا کندر آنجا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

کندر کندر آنجا که در آنجا که

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تودگانی تودگانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

. . . . . . . . . . . مگر. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . چون یک . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . تنها چون . . . . . ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

خودبزرگ انگارانه خود ستایانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیم بند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

فشارهای اجتماعی نیروهای اجتماعی جریانات اجتماعی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

folkloric در این جمله به معنای ساده یا عمومی یا غیر رسمی است he is standing there, looking folkloric

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

دفتر بخش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

برداشت دریافت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

قرارگاه دیدبانی پاسگاه نگهبانی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

وا پس مانده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جاسوسی خبررسانی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

داشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

رندانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

به عنوان فعل هم کاربرد دارد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بازتاب نمایش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

از اونجا که بار جنسیتی داره نه تنها منشی بنابراین بهتره virility نرینگی ترجمه بشه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

از پشت سر ار پشت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تک نگاریک اختصاصی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

گونه شناسی اجتماعی گونه شناختیِ اجتماعی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

رده شناختی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناتوانان بدی/جسمی

پیشنهاد

حواشی پیرامون

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در حالت پابوسی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

دلایل واهی/بی اساس/ناشناخته

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

گمنام

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

همراهیِ . . . با . . . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

حالت کرنشگر ( در حال کرنش ) در حال ستایش یا سجده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به خوبی پوشش یافتن به خوبی رسانه ای شدن تحت پوشش قرار گرفتن منتشر شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناشناسا: مثلا در مورد آثار هنرمندانی که که چاپشان بی ذکر نام و به رسمیت شناسی نق شان چاپ می شود بنابراین این آثار ناشناسا هستند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

آثار نظری بدون عنوان نام هنر مند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

کوچک

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

گاهی تنها با کافی است به ترجمه مندقت کنید heir work combined a need to express solidarity with the poor and document their condition as well as a nos ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

برای نمونه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

پاسداشت/ستایش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

پس از چندی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرپوش علمی/آکادمیک/پژوهشیک به معنی مخفری کاری و کتمان چیزی در ساحت دانش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

خودگرا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

ناشی از . . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

هنرنمایی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

عملی نشدن شکست خوردن متوقف شدن به جایی نرسیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

سازگار بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

می آمد به/ نیز می آمد / چه در پوشش در کنش. برای نمونه: این سبک. . . . . . به نگاه او نیز می آمد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

همسو بود با اینهمانی داشت با

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

چون تو / همچون تو/ بسان تو

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

did not do so with the X. . . . اثر نداشت بر. . . X X. . . . آنرا پس زد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بسته به متن به گمان بهترن ترگمان این است: خود ایمن سازی/خود ایمن ساز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بی پرده نمایی ( گستاخانه )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

new meaning دیگر در اینجا جدا از معنای نو می توان معنای دیگر هم معنی کرد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

همچنین/افزون بر این/وانگهی هم معنی می دهد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جان دادن به نیرو دادن به

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

بسته به متن معنی: گفت نوشت بیان داشت گزارش داد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در جمله این عبارت به صورت" نیز" ترجمه شده This type which featured “primitive” scenes among others, treads an uncertain ideological path: این ریختا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

می تواند بسته به متن در راستای معنای گنجاندن به صورت "پوشش دادن رسانه ای" مثلا نیز معن دهد این مجله کارهای . . . . . . را پوشش می داد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

was given a voice in some avant - garde periodicals and by the art gallery در اینجا by معنی در می دهد - - - - - - - و در گالری هنر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

به چم دانسته و درک هم هست برای نمونه نگاه فلسفی= دانش یا باور فلسفی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

شبه افکنی در باره ی چیزی کاشت تردید در دل در مورد چیزی به چالش کشی چیزی