تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نو تن ( یابی ) نوتن/ بازکابدگیری نوپیکر

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هم رایی با همسویی با تاکید بر

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سطحی ( نگر )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ایده�ی والتر بنیامینیِ دِنک بیلْت به به صورت بیشتر به �شمایلِ اندیشه� یا �تصویرِ اندیشه� ترجمه می�شود. از کتاب عکاسی و جریان ها در فرهنگ معاصر یادنگ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در . . . . کاربردی تر

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

خواهی نخواهی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به درازای

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرو رفتن در تا خوردن پیچیدن در جمع شدن تاب خوردن چین می خورد بسته شدن تافت خوردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستمون درست گفت این واژه همون واژه کهن اریایی ماچ/مچ است است که در زبان فارسی نو به شکل ماچ باقی مانده/ به معنی جفت خوردن/ کنارهم نشستن/ بر هم نشستن/

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بود درونی/ باطن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بافمند: دارای بافت مشخص

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی مورد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بخشیدن. . . . . . . بخشی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رقم خوردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

دوست خود ترک پندارمون گرایش را واژه ای ترکیی می خواند! و اصلا به ریشه این واژه و اینکه اصولا زبان ترکی مانند تباری ترکی یک زبان التصاقی یا پیوندی از ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یا همان

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دارای

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نگرش به. . . .

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نگاه کرد به. . .

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تصور برداشت ( از ) نگارش

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دانسته/شناخته ها

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گویا

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تصور

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نگاهش در مورد باورش در مورد ژرف نگری در مورد

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

و از و . . . و البته که در مورد . . . . هم چنین است که این مهم در مورد . . . هم صدق می کند

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی اثر یا پیشامد هم شاید بدهد: به عنوان اثر نمایشگاهی در پرفورمنس آرت

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

داده برابر است با امر واقع یا فکت ناداده: برابر است با امیز ذهنی/خیالی و ناواقع

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی امان

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چندکاره

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اندیشه زا/ چیزی که اندیشه میزاید هم کنشگر است هم واکنشی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

. . . . . ترین

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در پی. . . . . . . . . . . ناشی از. . . . . . . . . . زاده ی . . . . . . . . . آمده از

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

ژرف نگری

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در استانه ی. . . . .

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مورد توجه قرار دادن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خود - آشکار - بودنی�ها : هرآنچه از خود در خود سراغ دارید! چیزهایی که می دانید و گواه وجود شمایند

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بازگو کردن بازنمایی کردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی اثر کردن

پیشنهاد
٠

دلالت انگاری

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افسارکشی/ممیزی/بایدنباد در چیزی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سوژه بودگی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ورای. . . فرای. . . . بی نیاز از

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هنجارسازی

پیشنهاد
٠

ارتباط عمومی ارتباط فراگیر ارتباط همگانی/جمعی همرسانی داده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دستکاری

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فزاینده/فزایندگی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

روبه فرونی رو به رشد

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

پوشش دادن/ در برگرفتن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوربین پایش و دیده بانی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

باز فعل باز دویدن. . . بازخواندن. . .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جمع هنگام ها به صورت کلی می شود: زمان بنابراین معنی زمان می دهد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در کنار کنار پیش در

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چراکه. . .

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بنا بر پژوهش های منوچهر جمالی سیمرغ همان ایزدبانو اشا/ارتا ( اتش ) یا خداوندگار کرسی است. . . سین بنابراین در این جا می تواند همان اثر/آتش باشد بناب ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عامه، عموم عام همه معرب واژه های ایرانی هامه، هام، همگان هستند که همه از همه یا همه مردم مربوط است واژه هیومن نیز از همین ریشه است

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مفتون از

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مفتون شدن به مفتون. . . شیدای

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پادرمه: پاسدار توده/رمه/مردم

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برابر کفرآمیز در زبان های ایرانی حرفه آمیز یا ثواب آمیز است. . . یادتون باشه بیشینه واژگان فنی و کاربردی اسلامی حاصل ترجمان متون ایرانی به عربی است. ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

human به معنی جمع مرتو یا آدمی است شکلی از واژه همگان /همه است که همین واژه به شکل عامه معرب شده شکل باقی مانده در زبان نو ایرانی هامه است که برابر ج ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عنوان نمیشود سرنویس چی یک متن؟ اگر بله که می شود زیر نام یا عنوان فرعی عنوان یا نام یا سرنام هم می شود تایتل

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

زیرزمینی: به معنای سری و مرموز کار کردن / البته کار مخفیانه و غیرقانونی براندازنه هم است

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فروگرایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خردالگو از چیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

نویافته های ژنتیک باستان شناسی کوچ گسترده از شمال ایران به شمال اروپا را تایید می کند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دستمایه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نمایش دادن/نمایش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنای روگرفت یا بازنمایی یا کپی هم می دهد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عشق بازی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نشان دادن/ پوشش دادن ( مثلا یک فرهنگ ) / تعریف کردن/ بازشناساندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نشان دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دوستمون پر بیراه نمی گیره آرت با واژه ای آریایی است! و در زیان آلمانی هم واژه ی زاخارین داریم که به معنی لوس و پیش پا افتاده است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جن زده/دیوانه mad در انگلیسی در مواقع در زبان اریایی/ایرانی ریشه دارد/

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پذیرش در برابر پس زنی و گذار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ترجمه تصویر گرایی برای این گرایش چندان دقیقی نیست در ترجمه کتاب عکاسی امانیستی ایتالیا به صورت �نقش گرایی" ترجمه شده است که با توجه به کارکرد این گرا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاربس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خود واژه عام/عامه/عامیت از واژه هامه/هام/همه/همگان در زیان های ایرانی آمده/ واژه هیومنیتی یا اومانیستی نیز از همین واژه آمده اند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به آن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای این واژه برگردانی وجود ندارد من به دوستان مترجم �عکاسی افسون نما� رو پیشنهاد می کنم. این واژه همچنین در برگردان کتاب �عکاسی اومانیستی ایتالیا� ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چیزی که که زمانمند است در روندی زمانی تکمیل می شود/ مثلا پروژه ی سریالی یک عکاس که در مدت زمانی عمر کاری وی تکمیل می شوند پس این عبارت معنی پیوستگی ز ...

پیشنهاد
٠

همزمان با دوره ی. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چالش گریز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همزمان با کاری . . . . . . . . . . . . . . . به کار دیگری رسیدن وقت گذاشتن برای کاری در عین شلوغی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نمونه: They thought nothing of love - making امر معاشعه را کاملاً ساده می گرفتند ( چون برایشان عادی و پیش پا افتاده بود پس بی فکر عمل می کردند )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بازساخت بازنمود ( در قالب یک گزارش )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

روزنگار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

همین بود که. . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیوساز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

معرفی شد آشنا شد به/با پذیرفته شد در کنار چیزی قرار گرفت آغاز به کار کرد ( در کنار چیزی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

گیرا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بازشناسایی/بازشناسیدن از آنجا که به معنی داوری و معینی سازی میان چند چیز است پس بجای شناسایی می توان از بازشناسایی/بازشناسیدن بهره برد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رضای گرامی واژه عامیانه از واژه رایایی/ایرانی هامه گر - راستا یا همگانی گرفته شده است که خود واژه اومانیستی و انسان گرا ریشه در همان است! بنابراین تض ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همدستگی" دسته ای که همدل و هم بسته و هم باش یکدیگر در راهی هستند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برشمارش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ساده : ( از منظر پیش پا افتادگی، دم دستی و ناگهانی بودن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گسست اطلاعاتی/دانشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مردم شناسی فرهنگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میزان. . . گستره ی. . . ابعاد. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چنانچه/ برای اینکه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خود خواسته چیزی را پذیرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

بایسته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

متاسفم در مورد دوستان کرد که گویش خودشون رو خارج از دیگر زبان های ایرانی به ویژه پارسی بر می شمارند! دستگاه های یهودی و غربی در کارشون کامل موفق بودن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

این واژه ترجمان دقیقی در متون عکاسی و هنرسنجی ندارد! پیشنهاد کاربردی من بهره گیری از عبارت �عکاسی تودگانی� برای این سبک عکاسی است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

نمیدونم چرا دوستا ن می نویسند پیش! این واژه به عنی پس زمینه/دورنما/نمایی در دوردست است! نه پیش رو! منتهی پیشینه هم معنی میده چون از گذشته می گوید! نا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

هاله

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

پیچیدن ( به خود ) مثه فنر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

رنگمایگان خنثی یا خاکستری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

در پای. . . . در دامنه ی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

پخته شکوهمند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

به دوستان عکاس و مترجمان این حوز پیش نهاد می شود به جای عکاسی منظره و عکاسی چشم انداز که در خیلی از متون کار رو سخت می کنند از این برگردان بهره بگیرن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

فضا متن ( مثلا متن پژوهشی ) مجاری علمی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

پرهوادار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بر می ساخت برساخت برساختن یا از نو ساختن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

این واژه در تمان زمان های ایرانی مشترک است، محلی نیست! هموند به معنی عضو هموندان: اعضا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

شباهت های آشکار تشابهات ظاهری یکسانگیِ های موضوعی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

گزارش نشده تر دیده نشده تر بی سر و صدا خاموش مانده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

شمار بالا شمار زیاد ( از چیزی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پشتوانه ی باوری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیشتوانه اندیشگانی پشتیبانی فکری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جدا از سبک میتواند معنی سبک یا سیاق هم بدهد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در پرده در پشت پرده در خفا پنهانی ضمنی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

نادیده گیری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

توجه جداگانه توجه ی ویژه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ترجمانی بر این در واژه نامه های عکاسی ندیدم و به باورم ترجمان درست این عبارت، نوار پیش نمایش است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ترجمانی بر این در واژه نامه های عکاسی ندیدم و به باورم ترجمان درست این عبارت، نوار پیش نمایش است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

کارکرد. . . چگونگی. . . روندی که. . . . روندی. . . . . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

آشنایی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

فراهم آورد مطرح کرد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

واپس ماندگی

پیشنهاد
٠

فرهنگ فراگیر ملی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

یادآور شد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

که در آنجا کندرانجا کندر آنجا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

کندر کندر آنجا که در آنجا که

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تودگانی تودگانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

. . . . . . . . . . . مگر. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . چون یک . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . تنها چون . . . . . ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

خودبزرگ انگارانه خود ستایانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیم بند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

فشارهای اجتماعی نیروهای اجتماعی جریانات اجتماعی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

folkloric در این جمله به معنای ساده یا عمومی یا غیر رسمی است he is standing there, looking folkloric

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

دفتر بخش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

برداشت دریافت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

قرارگاه دیدبانی پاسگاه نگهبانی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

وا پس مانده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جاسوسی خبررسانی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

داشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

رندانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

به عنوان فعل هم کاربرد دارد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بازتاب نمایش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

از اونجا که بار جنسیتی داره نه تنها منشی بنابراین بهتره virility نرینگی ترجمه بشه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

از پشت سر ار پشت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تک نگاریک اختصاصی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

گونه شناسی اجتماعی گونه شناختیِ اجتماعی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

رده شناختی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناتوانان بدی/جسمی

پیشنهاد

حواشی پیرامون

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در حالت پابوسی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

دلایل واهی/بی اساس/ناشناخته

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

گمنام

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

همراهیِ . . . با . . . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

حالت کرنشگر ( در حال کرنش ) در حال ستایش یا سجده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به خوبی پوشش یافتن به خوبی رسانه ای شدن تحت پوشش قرار گرفتن منتشر شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناشناسا: مثلا در مورد آثار هنرمندانی که که چاپشان بی ذکر نام و به رسمیت شناسی نق شان چاپ می شود بنابراین این آثار ناشناسا هستند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

آثار نظری بدون عنوان نام هنر مند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

کوچک

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

گاهی تنها با کافی است به ترجمه مندقت کنید heir work combined a need to express solidarity with the poor and document their condition as well as a nos ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

برای نمونه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

پاسداشت/ستایش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

پس از چندی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرپوش علمی/آکادمیک/پژوهشیک به معنی مخفری کاری و کتمان چیزی در ساحت دانش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

خودگرا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

ناشی از . . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

هنرنمایی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

عملی نشدن شکست خوردن متوقف شدن به جایی نرسیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

سازگار بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

می آمد به/ نیز می آمد / چه در پوشش در کنش. برای نمونه: این سبک. . . . . . به نگاه او نیز می آمد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

همسو بود با اینهمانی داشت با

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

چون تو / همچون تو/ بسان تو

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

did not do so with the X. . . . اثر نداشت بر. . . X X. . . . آنرا پس زد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بسته به متن به گمان بهترن ترگمان این است: خود ایمن سازی/خود ایمن ساز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بی پرده نمایی ( گستاخانه )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

new meaning دیگر در اینجا جدا از معنای نو می توان معنای دیگر هم معنی کرد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

همچنین/افزون بر این/وانگهی هم معنی می دهد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جان دادن به نیرو دادن به

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

بسته به متن معنی: گفت نوشت بیان داشت گزارش داد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در جمله این عبارت به صورت" نیز" ترجمه شده This type which featured “primitive” scenes among others, treads an uncertain ideological path: این ریختا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

می تواند بسته به متن در راستای معنای گنجاندن به صورت "پوشش دادن رسانه ای" مثلا نیز معن دهد این مجله کارهای . . . . . . را پوشش می داد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

was given a voice in some avant - garde periodicals and by the art gallery در اینجا by معنی در می دهد - - - - - - - و در گالری هنر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

به چم دانسته و درک هم هست برای نمونه نگاه فلسفی= دانش یا باور فلسفی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

شبه افکنی در باره ی چیزی کاشت تردید در دل در مورد چیزی به چالش کشی چیزی