تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

سفره دل خود را باز کردن، مشکل یا نگرانی را با کسی مطرح کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

a phrase which means to keep a healthy body weight with no extra fat سر وزن بودن و وزن مناسب و خوش هیک بودن بدون چربی اضافه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

سمت یا وظیفه یا مسئولیت متفاوت دادن به کسی محول کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

جریان ساز، کسی که دیگران رو تحت تاثیر قرار میده

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

a phrase referring to knowledge, philosophy and beliefs that existed before the arrival of Christianity in Europe.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

پرطرفدار و شایع شدن، مد شدن و همه گیر شدن Dr Leeming says that right now medicinal mushrooms are having a moment. if something is having a moment, ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

یکی از معانیش متحمل شدن هست مثل متحمل شکست شدن در انتخابات . Conservatives suffer worst local election results in years محافظه کاران متحمل بدترین شک ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

acronym for cutting off reflected failure. The opposite of BIRGing is CORFing, another acronym, this time of the words, Cutting off Reflected Fail ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Basking in reflected glory Basking in reflected glory ( BIRGing ) is a self - serving cognition whereby an individual associates themselves with kno ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قسمت یا بخشی از منفعت یا مزیتی که از یک فعالیت حاصل بشه a part of the profits or advantages that come from an activity: When it comes to lawsuits, e ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

به دل افتادن، مثل اینکه بگی به دلم افتاده بازی رو می بریم.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

to give something to someone who is younger, less important, or at a lower level than you دادن لوازم و اشیا به یه نفر دیگه، مثل یه لباسی که برادر بز ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

someone who manages to avoid criticism and keep a good reputation, even after they have done something wrong: characterized by imperviousness to blam ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

کنکاش و جستجو برای پیدا کردن ارتباط نهانی پشت چیزی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه استرالیایی به معنی، واقعا، به راستی، حقیقتا بیشتر برای تاکید و تایید گفته میشه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پاچه خوار کار، کسی که الکی سر کار باشه تا نشون بده دارم بیشتر کار می کنم

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کار سختی است، کار آسانی نیست، کاری که انجامش سخت باشه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از غم آزاد شخص شاد و راضی و خشنود

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

از هفت دولت آزاد

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بسیار محتمل و در درسترس بودن، در چنگ بودن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٨

دست یاری دراز کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تست کردن، آزمایش کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یه چیز کاملا شانسی و الله بختکی، انگار شیر و خط بخوای بندازی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یعنی نقل قولی که خودمم قبولش ندارم ولی اینجوری میگن، اصطلاحا میشه گفت: روایت ناموجه گفته های عامه غیر مستدل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یعنی نقل قولی که خودمم قبولش ندارم ولی اینجوری میگن، اصطلاحا میشه گفت: روایت ناموجه گفته های عامه غیر مستدل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آهسته و آرام به سمت چیزی کردن کردن، the movement of something ( such as a person, animal, or object ) gradually approaching something else. For exa ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

با اشتیاق زیاد وارد کاری شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Noun. stage mom ( plural stage moms ) ( Canada, US ) A woman who aggressively manages her children's acting or performing career, often in what is co ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

خزانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

معتاد به جرم، دایم الجرم کسی که عادت کرده به جرم و نمیتونه جلوی خودشو بگیرهو حتی بعد زندان و تنبیه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

noun. an act that demonstrates or tests the strength of a person's convictions, as an important personal sacrifice. سنجش ایمان - عملی که قدرت اعتقاد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

extend or continue for a certain period of time امتداد یافتن Scotland's coastline runs for over 11, 000 km

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاملا پر شدن become completely full. "the dining car filled up" cause a space or container to become full. "he quickly filled up the bowl with wate ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طلا اندود کردن - در فارسی یعنی مزخرف یعنی الکی طلا اندود شده از کلمه زخرف میاد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جَلدی رفتن یعنی سریع رفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

صدایی که حیوانات برای جفت یابی در فصل جفت گیری از خودشون درمیارن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تکامل نیافته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عشق بازیگری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مغشوش، ناگیرا، غیر واضح

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

شیفته چیزی شدن، دل نکندن از چیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تمارض

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناخوشایند if something is excruciating, it is extremely unpleasant, for example because it is boring or embarrassing  Helen described the events of t ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شروع به کار کردن، به کمک کسی رفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

رنج بردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از خطوط قرمز عبور کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نکوهیده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به طرز متقاعد کننده ای صحبت کردن و بقیه را تحت تاثیر قرار دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

speak fluently or convincingly about something or in a way intended to please or impress others.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

go into overdride go into overdrive to start being very active and working very hard: As the wedding approached, the whole family went into overdriv ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

It's something that changes slowly over time