پیشنهادهای سلطانی (١٤٢)
بسیار محتمل و در درسترس بودن، در چنگ بودن
دست یاری دراز کردن
تست کردن، آزمایش کردن
یه چیز کاملا شانسی و الله بختکی، انگار شیر و خط بخوای بندازی
یعنی نقل قولی که خودمم قبولش ندارم ولی اینجوری میگن، اصطلاحا میشه گفت: روایت ناموجه گفته های عامه غیر مستدل
یعنی نقل قولی که خودمم قبولش ندارم ولی اینجوری میگن، اصطلاحا میشه گفت: روایت ناموجه گفته های عامه غیر مستدل
آهسته و آرام به سمت چیزی کردن کردن، the movement of something ( such as a person, animal, or object ) gradually approaching something else. For exa ...
با اشتیاق زیاد وارد کاری شدن
Noun. stage mom ( plural stage moms ) ( Canada, US ) A woman who aggressively manages her children's acting or performing career, often in what is co ...
خزانه
معتاد به جرم، دایم الجرم کسی که عادت کرده به جرم و نمیتونه جلوی خودشو بگیرهو حتی بعد زندان و تنبیه
noun. an act that demonstrates or tests the strength of a person's convictions, as an important personal sacrifice. سنجش ایمان - عملی که قدرت اعتقاد ...
extend or continue for a certain period of time امتداد یافتن Scotland's coastline runs for over 11, 000 km
کاملا پر شدن become completely full. "the dining car filled up" cause a space or container to become full. "he quickly filled up the bowl with wate ...
طلا اندود کردن - در فارسی یعنی مزخرف یعنی الکی طلا اندود شده از کلمه زخرف میاد
جَلدی رفتن یعنی سریع رفتن
صدایی که حیوانات برای جفت یابی در فصل جفت گیری از خودشون درمیارن
تکامل نیافته
عشق بازیگری
مغشوش، ناگیرا، غیر واضح
شیفته چیزی شدن، دل نکندن از چیزی
تمارض
ناخوشایند if something is excruciating, it is extremely unpleasant, for example because it is boring or embarrassing Helen described the events of t ...
شروع به کار کردن، به کمک کسی رفتن
رنج بردن
از خطوط قرمز عبور کردن
نکوهیده
به طرز متقاعد کننده ای صحبت کردن و بقیه را تحت تاثیر قرار دادن
speak fluently or convincingly about something or in a way intended to please or impress others.
go into overdride go into overdrive to start being very active and working very hard: As the wedding approached, the whole family went into overdriv ...
It's something that changes slowly over time
کانون توجه
جلوی ضرر رو از هرجا بگیری منفعته
یه روز کاری که کترمندا خارج از محل کار دور هم جمع میشن و راجع به مسائل کاری باهم صحبت می کنن. بیشتر حالت آشنایی و مهمونی داره که روابط همکارا با هم ق ...
به غیر از معانی اصلی کلمه که همه ذکر کردن به عنوان اسم اگر استفاده بشه به معنی "مشکل و سختی " از نوع مشکلاتی که خیلی دیده نمیشه و غیر واضح است استفاد ...
رقم هنگفت
همیاری مالی کردن
فرد اُلیگارش
تحت لوای. . . جمع شدن و متجد شدن برای کاری
اصطلاحا "خونه خاله"
ترجمه دقیق فارسی میشه" نقالی" نقالی یا افسانه گویی یا پرده خوانی کهن ترین شکل بازگویی افسانه ها
حال بهم زدن کار مشمئز کننده کردن
همه چیز دان، عالم دهر ( بیشتر حالت خودستایی داره و بار منفی )
تفاله دُرد
نقل محافل
در اصطلاح به معنی" مرگ و پایان" هم استفاده میشه
وبای مرغی
محو کننده ، نوعی کنترل برای گذر تدریجی
با موفقیت غلبه کردن، از سر رد کردن ( بیماری و مشکلات و . . . )
مهمانی قدم نو رسیده