پیشنهادهای غزال سرخ (١,٣٥٠)
به نقل از فرهنگ پویا: 1 - بهت انگیز، حیرت آور، باابهت 2 - ترسناک، مخوف 3 - عالی، محشر، معرکه
به نقل از هزاره: خاطرجمع که، خاطرآسوده که. . .
به نقل از هزاره: 1 - امنیت عبور؛ اجازه ی عبور، حق عبور 2 - جواز عبور، پروانه ی عبور
دزد گاوصندوق
به نقل از هزاره: صحیح و سالم
نگهداری کسی را برعهده ی کس دیگری گذاشتن
به نقل از هزاره: برای نگهداری در جای امن
به نقل از هزاره نگهداری چیزی را بر عهده ی کسی گذاشتن
به نقل از هزاره: جانب احتیاط را رعایت کردن
به نقل از هزاره: امنِ امن حسابی امن کاملاً مطمئن
مسلم است که. . . یقیناً
می توان با اطمینان فرض کرد که. . . این فرض درستی است که. . . به نقل از هزاره: منطقی است که فرض کنیم. . . معقول است که بپذیریم. . .
به نقل از هزاره: کار مطمئن
منطقی است که بگوییم معقول است که بگوییم
به نقل از هزاره: در جای امن پیش آدم مطمئن
تاییدیه
به نقل از هزاره: ( محاوره ) به کسی چراغ سبز نشان دادن به کسی اجازه ی کاری را دادن دست کسی را باز گذاشتن
به نقل از هزاره: ( محاوره ) به کسی چراغ سبز نشان دادن به کسی اجازه ی کاری را دادن دست کسی را باز گذاشتن
( محاوره ) اجازه ی کاری را گرفتن
چراغ سبز اجازه مجوز [به کسی] چراغ سبز [نشان دادن] به نقل از هزاره: اجازه ی کار مجوز ادامه کار
خاطرجمع به نقل از فرهنگ پویا: آسوده آسوده خاطر راحت
به نقل از هزاره: 1 - [قطار، اتوبوس، و غیره] رسیدن، آمدن، وارد شدن؛ توقف کردن 2 - [روز] کوتاه شدن 3 - [هوا] استنشاق کردن، فروبردن 4 - جلب کردن، به خود ...
به نقل از هزاره: 1 - مجنون، دیوانه؛ [روان شناسی] شیدا 2 - [محاوره] عاشق سینه چاک، شیفته، کشته و مرده
شیفت شب نوبت شب [کارگر یا کارمندِ] شبکار
موفقیت به همراه داشتن به نقل از هزاره: قرین موفقیت گشتن توفیق یافتن
املای درست کلمه این است: scenario
به نقل از فرهنگ پویا: 1 - افراط، زیاده روی، مبالغه 2 - افراطی به نقل از هزاره: 1 - ( نظامی ) توانایی کشتار بیش از حد کشتار بیش از حد قتل عام 2 - ( م ...
from Oxford Languages: very nearly
سراغ چیزی رفتن چیزی [تازه] را امتحان کردن
به نقل از هزاره: خود را وقف کاری/چیزی کردن خود را به کاری / چیزی مشغول کردن
به نقل از هزاره: خود را وقفِ چیزی/کاری کردن خود را به چیزی/کاری مشغول کردن
به نقل از Merriam - Webster: to make oneself work hard in order to complete something successfully مثال: If you apply yourself, you might be able to ...
داستان تمام نشدنی داستان بی پایان داستان پایان ناپذیر داستان بی انتها
بلافاصله کمی بعد اندکی بعد
تهدیدکننده ی حیات تهدیدکننده ی زندگی به نقل از فر هنگ پویا: مهلک دارای خطر مرگ
در عمل
به نقل از هزاره: [محاوره، به شوخی] فوق العاده است! شق القمر کرده اند!
به نقل از فرهنگ پویا: اوضاع و احوال به طور کلی وضعیت کلی
به نقل از فرهنگ پویا: با حرارت از کسی/چیزی حمایت کردن
به نقل از فرهنگ پویا: جلب کردن، کسب کردن، جمع کردن
به نقل از فرهنگ پویا: کسی را ( از جایی ) اخراج کردن، بیرون کردن
به نقل از فرهنگ پویا: چیزی را توی کله ی کسی فرو کردن
به نقل از فرهنگ پویا: با انگشتان خود روی میز ضرب گرفتن
به نقل از فرهنگ پویا: 1 - طبل، کوس، دهل 2 - دمبک، تنبک، تمبک 3 - صدای ضربات 4 - بشکه 5 - قرقره 6 - غلتک، استوانه، نورد 7 - مخزن لباسشویی 8 - پرده ی گ ...
به نقل از هزاره: 1 - افسار، طناب، بند، زنجیر 2 - [حیوان] بستن، افسار کردن
به نقل از فرهنگ پویا: 1 - افسار 2 - قلاده 3 - [افسار/قلاده ی حیوانی را به جایی] بستن
جای تعجب ندارد که جای شگفتی نیست که به نقل از هزاره: عجیب نیست که تعجبی ندارد که
نقل از هزارهک 1 - با کمال تعجب 2 - به طور شگفت انگیزی، به طرز تعجب آوری، به نحو غیرمترقبه ای
به نقل از: Oxford Languages know about something or about how to do something مثال: "I didn't have a clue what was happening" درباره ی چیزی دانستن ...
a person’s regular job and main source of income, typically as contrasted with a more enjoyable occupation or hobby مثال: he funds his films with mon ...