ترجمههای علی اکبر منصوری (١٧٦)
اما شما همانطور که دلتون خواست شکمتون را پر کردید که دیگه چیزی نمیتوانید بنوشید!
همه چیز می بایست خیلی دقیق انجام میشد / بصورت مرتب و منظم چیده میشد/ همانطور که او دلش میخواست باشد، وگرنه ادنا مجبورمون میکرد دوباره انجامش بدیم!
ابرهای جنگ بر فراز شرق سایه می افکنند!
یک روزی میخواهم که تشکیل خانواده بدهم و یک خانواده داشته باشم.
روش قدیمی برای حل وفصل نزاع، انتخاب یک رهبر از هر طرف بود و به آنها اجازه میدادند تا با هم مبارزه کنند!
باران سنگین ممکن است آب و هوای متغیر را آرام کند.
آنها خیلی زود به شرایط خو خواهند گرفت - بچه ها در انطباق پذیری خیلی خوبند.
شما نمیتوانید هر بحثی را با جر و بحث فیصله بدهید.
او در مقابل میل به فرار مقاومت کرد/جلوی خودش را گرفت!
من هرگز نمی توانم در برابر اغواگری، شکلات و میل به خندیدن مقاومت کنم.
من یک تمایل ناگهانی برای زدن قوری به دیوار داشتم/ به یکباره میلم کشید قوری رو بکوبم به دیوار!
من یک انگیزه غیر قابل مقاومت برای خندیدن داشتم.
من یک اشتیاق مهار نشدنی برای فریاد زدن داشتم.
تمایل به/اشتیاق به نگاه کردن تقریبا غیرقابل مقاومت بود/اجتناب ناپذیر بود.
ما از شما تقاضامندیم که همه تدابیر لازم را برای تضمین امنیت مردم بکار بگیرید.
مقامات بهداشتی خواستار آن شدند که همه در این ناحیه بلافاصله واکسینه شوند.
مقامات امروز تاکید بر احتیاط داشتند پس از اینکه دو مرد مسلح از یک زندان در این نزدیکی فرار کردند.
ما اصرار بر شرکت شما در این برنامه جدید داریم.
من گرفتار شدن در ترافیک سنگین را در نظر نگرفتم.
هنگامی که مبارزه تمام می شود، ما همراهان دشمن را به حساب خواهیم آورد!
او نمی داند چگونه با این مشکل کنار بیاد!
ما باید تمام مشکلات احتمالی را به حساب بیاریم وقتی که داریم هزینه قرارداد را در نظر می گیریم!
دوست ندارم با مدیر، موقعی که بدخلقه، روبرو بشم!
این لباس ها برای عروسی، بسیار ساده/خودمونی هستند، من به چیزی شیک تر/ پر زرق و برق تر نیاز دارم!
"ما باید هواپیما را در آب فرود بیاریم"! کمک خلبان فریاد میکشید.
عشق سربلند و مورد ستایش قرار خواهد گرفت اما، شهوت و هوس، مورد تنفر و رسوا خواهد شد!
حرکت زمین این قسمت از شهر را بالا برده است!
شما باید تا اتمام بازی با روحیه بالا/با انگیزه بالا باشید!
دستی که بالا آمده تا از روی شادمانی تکان داده شود، استخوانی، نحیف و تقریبا شیری رنگ است!
رسوبات بالا آمده/بالا آورده شده، از رژیم دمایی مربوط به عمقشان آورده میشوند و تابع دماهای پایین تر در سطوح ساختاری بالاتر خواهند بود!
اگر آنها دلسوز و مطمئن باشند ما روحیه میگیریم و تشویق می شویم!
جزیره بالا آورده شد و گدازه رانی های آذرین رخ داد!
اون ( آقا ) از حضور او ( خانم ) روحیه گرفت/انگیزه گرفت
همه جلسه را با روحیه بالا ترک کردند/همگی در حالیکه روحیه گرفته بودند جلسه را ترک گفتند!
هدفشان تحریک احساسات/برانگیختن عواطف در برابر جنگ بود!
قبل از رنگ زدن/نقاشی، باید رنگ را کمی تکان دهید/بهم بزنید!
دست بر ندار/تسلیم نشو فقط به این خاطر که مشکل است!
تقریبا ده درصد این جزیره از یخ پوشیده شده است.
چرا دره های یخ زده U شکل، برای ذخیره سازی آب و ساخت سدها مناسبند?
خواه ناخواه فکر کنم مجبورم که تسویه حساب کنم.
یک وجدان گناهکار، احساس ترس همیشگی دارد
یک عذاب وجدان، یک خود ملامت گر است ( یکهزار شاهد )
عشق خانواده و دوستانم ( بود که ) من را در طول تجربه سخت من برای اثبات بی گناهیم، زنده نگه داشت.
راننده کامیون فقط صدمات جزئی به پاها و دستانش وارد شده/متحمل شده!
چندین مسافر قطار متحمل صدمات جدی در صانحه برخورد شدند.
دادگاه از ادعای او که قرارداد، غیرقانونی بوده، حمایت کرد.
شرکت امسال ضررهای سنگینی را متحمل شده است!