ترجمههای علی اکبر منصوری گندمانی (١٧٦)
من رفتم پیاده روی تا کمی از عصبانیتم رو خالی کنم!
زنگ تفریح، فرصت خوبی برای بچه هاست تا دق و دلی، خشم و تنش های خودشان را با فریاد زدن خالی کنند!/زنگ تفریح فرصت خوبی برای بچه ها ست تا انرژی شون رو تخ ...
جودی بهش اجازه میدهد تا اول خودش رو خالی کند ( عصبانیت و خشم خودش رو خالی کند )
اون فقط نیاز داشت که خشم و دق و دلی خودش را به یک نحوی فریاد بزند تا تخلیه شود!
او با مدادش به حالت آماده نشسته، آماده برای یادداشت برداری!
او این تصور که روزی یک ستاره خواهد شد را در ذهن پرورش میداد!
مجسمه ساز آوانگارد ( پیشرو ) ، اشیایی عجیب غریب از آنچه که در خیالش بود، ساخت!
من در اپارتمان پرزرق و برق اونا، تا حدی احساس ناراحتی میکردم!
بهتره به انجام آنچه که به شما گفته شده عادت کنید!
وقتی بهش عادت کنی، اونو بیشتر از قبل دوست خواهی داشت!
بعدا از یک مدتی، به همه این سر و صداها عادت میکنی!
برای عادت کردن به ریزه کاری های اجتماعی اداره، یه مدت زمانی وقت گرفت!
عادت کردن به آداب و رسوم یک کشور دیگر، سخت است!
در اینجا چیزهای بحث انگیزتر/ مسائل قابل توجه تر/نکات حائز اهمیت تر از آنچه که احتمالا بتوانید تصور کنید وجود دارد!
موضوع بحث، موفقیت یا شکست مذاکرات تجاری جهان است!
افتخار ملی در گرو این مسابقه بین فرانسه و انگلیس است!
جایزه شرط بندی یک جایگاه در فینال است!
اگر کمکهای اورژانسی بزودی به شهر نرسد، هزاران زندگی در معرض خطر خواهند بود!
غرور ملی در گرو بازی هفته آینده مقابل انگلیس است.
او در تصادف متحمل چندین جراحت شده است
شرکت امسال ضررهای سنگینی را متحمل شده است!
دادگاه از ادعای او که قرارداد، غیرقانونی بوده، حمایت کرد.
چندین مسافر قطار متحمل صدمات جدی در صانحه برخورد شدند.
راننده کامیون فقط صدمات جزئی به پاها و دستانش وارد شده/متحمل شده!
عشق خانواده و دوستانم ( بود که ) من را در طول تجربه سخت من برای اثبات بی گناهیم، زنده نگه داشت.
یک عذاب وجدان، یک خود ملامت گر است ( یکهزار شاهد )
یک وجدان گناهکار، احساس ترس همیشگی دارد
خواه ناخواه فکر کنم مجبورم که تسویه حساب کنم.
چرا دره های یخ زده U شکل، برای ذخیره سازی آب و ساخت سدها مناسبند?
تقریبا ده درصد این جزیره از یخ پوشیده شده است.
دست بر ندار/تسلیم نشو فقط به این خاطر که مشکل است!
قبل از رنگ زدن/نقاشی، باید رنگ را کمی تکان دهید/بهم بزنید!
هدفشان تحریک احساسات/برانگیختن عواطف در برابر جنگ بود!
همه جلسه را با روحیه بالا ترک کردند/همگی در حالیکه روحیه گرفته بودند جلسه را ترک گفتند!
اون ( آقا ) از حضور او ( خانم ) روحیه گرفت/انگیزه گرفت
جزیره بالا آورده شد و گدازه رانی های آذرین رخ داد!
اگر آنها دلسوز و مطمئن باشند ما روحیه میگیریم و تشویق می شویم!
رسوبات بالا آمده/بالا آورده شده، از رژیم دمایی مربوط به عمقشان آورده میشوند و تابع دماهای پایین تر در سطوح ساختاری بالاتر خواهند بود!
دستی که بالا آمده تا از روی شادمانی تکان داده شود، استخوانی، نحیف و تقریبا شیری رنگ است!
شما باید تا اتمام بازی با روحیه بالا/با انگیزه بالا باشید!
حرکت زمین این قسمت از شهر را بالا برده است!
عشق سربلند و مورد ستایش قرار خواهد گرفت اما، شهوت و هوس، مورد تنفر و رسوا خواهد شد!
"ما باید هواپیما را در آب فرود بیاریم"! کمک خلبان فریاد میکشید.