ترجمههای علی اکبر منصوری گندمانی (١٧٦)
از طریق این برش، حفره شکمی با گاز دی اکسید کربن، باد میشود/ متورم/ بزرگ میشود.
مرد: من میخواهم رهبر شوم. / شخص صاحب قدرتی بشوم/ از همه بالاتر و قدرتمندتر باشم!
پس از برنده شدن در چهار رویداد بزرگ بین المللی او در میان رانندگان مسابقات فرمول یک، برترین است.
وقتی که خانم، اون آقا را دید، کمی قلبش لرزید!
هرچه افراد ( ویا سرها ) بیشتر، افکار ( ویا عقل ها ) بیشتر!
لیا و من میخواستیم که با هم به مراکش بریم اما او در آخرین لحظه زیر حرفش زد/ در لحظه آخر جا زد!
او سعی کرد حرفشو پس بگیره بعد از اینکه قسم خورده بود که آن کار را انجام میدهد!
سودها با یک سرعت سرسام آوری، بیست و پنج درصد رشد داشته اند!
اون کمالگراست - همه چیز باید دقیقا همانطوری باشد که او میخواهد.
او براق کردن اسباب و اثاثیه و درست کردن هر چیزی را به بهترین شکل/ به شکل دقیق، دوست داشت.
دوستانت را بیاور حتما - به شرطی که من بدونم چند نفر می آیند.
شما فکر میکنید که اون زورگیرها باید بیشتر مجازات شوند? دقیقا درسته، من کاملا موافقم.
آخر فیلم به بهترین شکل دلخواه قابل پیش بینی بود.
اون آقا آنطور که باید شخص مناسبی/شوهر ایده الی برای خانم نیست.
وعده هایش فقط در حد حرف مفت بودند!
اما شما همانطور که دلتون خواست شکمتون را پر کردید که دیگه چیزی نمیتوانید بنوشید!
دادگاه از ادعای او که قرارداد، غیرقانونی بوده، حمایت کرد.
راننده کامیون فقط صدمات جزئی به پاها و دستانش وارد شده/متحمل شده!
عشق خانواده و دوستانم ( بود که ) من را در طول تجربه سخت من برای اثبات بی گناهیم، زنده نگه داشت.
از جمله فضایل بیشمار او وفاداری، شجاعت و صداقت میباشد!
او با مدادش به حالت آماده نشسته، آماده برای یادداشت برداری!
وقتی بهش عادت کنی، اونو بیشتر از قبل دوست خواهی داشت!
خانه اش همیشه باید مرتب و منظم باشد/ دقیقا همونطور که اون دلش میخواهد باشد.
همه جلسه را با روحیه بالا ترک کردند/همگی در حالیکه روحیه گرفته بودند جلسه را ترک گفتند!
اون ( آقا ) از حضور او ( خانم ) روحیه گرفت/انگیزه گرفت
جزیره بالا آورده شد و گدازه رانی های آذرین رخ داد!
اگر آنها دلسوز و مطمئن باشند ما روحیه میگیریم و تشویق می شویم!
رسوبات بالا آمده/بالا آورده شده، از رژیم دمایی مربوط به عمقشان آورده میشوند و تابع دماهای پایین تر در سطوح ساختاری بالاتر خواهند بود!
شما باید تا اتمام بازی با روحیه بالا/با انگیزه بالا باشید!
حرکت زمین این قسمت از شهر را بالا برده است!
او برای صعود از نردبان ترقی مشتاق بود!
بچه ها سریع یاد میگیرند و مشتاقانه منتظر صعود به تیم نوجوانان هستند. /نمیتوانند برای رفتن به تیم نوجوانان صبر کنند!
صندلی هاش میتوانند بچرخند اما بطرف بالا یا پایین حرکت نمیکنند!/بالا و پایین نمیشوند!
دماسنج در اولین روز زمستان بطرف پایین حرکت می کند. / در اولین روز زمستان درجه دماسنج افت میکند.
بخاطر رقابت شدید، کسب و کارش افت کرده/از رونق افتاده!
چرا دره های یخ زده U شکل، برای ذخیره سازی آب و ساخت سدها مناسبند?
تقریبا ده درصد این جزیره از یخ پوشیده شده است.
اقتدار بصورت سلسله مراتبی ( از بالا به پایین ) میباشد و از کانال های ارتباطی رسمی که معمولا بصورت عمودی هستند و سیاست ها و رویه های کاملا مشخص بهره م ...
من هرگز نمی توانم در برابر اغواگری، شکلات و میل به خندیدن مقاومت کنم.
جولیا مجبور بود اون اشتیاقی که برای نوازش موهای او داشت را سرکوب کند!
تیم می خواست ثابت کند که آنها در منطقه، برتر ( از بقیه رقبا ) بودند!