پیشنهادهای علی اکبر منصوری (١,٣٠٦)
از عهده چیزی به خوبی برآمدن، از پس چالشی به خوبی برآمدن، چالشی را با موفقیت پشت سر گذاشتن، مترادف با اصطلاحات رایج 1 - Make it 2 - pull something off ...
از عهده چیزی برآمدن، To rise to the challenge
از عهده چیزی برآمدن، to Pull something off،
از عهده چیزی ( معمولا دشوار و غیر منتظره ) با موفقیت بر آمدن، از عهده کار دشوار برآمدن،
1 - خوردن یا نوشیدن چیزی، مثال can I get 3 hot dogs here, please میتونم اینجا سه تا دونه هات داگ بخورم لطفا? 2 - نوشتن چیزی مثال ، get my number down ...
بدور خود چرخیدن، بدور خود غلتیدن، تاب خوردن به دور خود، روی پاشنه خود چرخیدن ( در رقص مثلا رقص باله ) flopping around
مهم نیست، بی خیال، فکرشو نکن!
خوش گذراندن، راحت بودن یا شدن، رهایی از بند مثال Come on! Let's get loose guys بیخیال بابا! بیائید خوش بگذرونیم بچه ها!
بذار به حال خودم باشم،
Falsifiers، Talker of vanities
اهل باطل، منحرفان
بطور همزمان، توأمان،
داد و ستد وسایل سرگرمی ( برای کودکان ) ، مبادله اسباب بازی ها، ( این اصطلاح یک استراتژی در برابر مقاومت کودکان برای بازی با یک اسباب بازی خاص است، که ...
علاوه بر معانی فوق عامیانه ) پول هنگفتی به جیب زدن، سود زیادی بردن مثال، He helped me clean up the joint activities او بهم کرد تا از فعالیتهای ...
عامیانه ) 1 - داغون کردن، شکست دادن، بدجوری دهن سرویس کردن، 2 - صفت ) فوق العاده، محشر ، I had a whip ass experience یک تجربه فوق العاده ای داشتم. مث ...
منصوب کردن یا گماردن ( بعداز معارفه )
تداخل زمانبندی، تداخل برنامه ای، تعارض زمانبندی ( وقتی زمانبندی برنامه ها باهم تداخل داشته باشند از این اصطلاح استفاده می شود ) I really liked to see ...
اختیار تام، اختیار کامل، Do you have full authority to act behalf on her? آیا برای اقدام از طرف او، اختیار تام دارید?
با شتاب عقب نشینی کردن، با عجله جایی را ترک کردن ( برای عدم رویارویی با یک چیز ناخوشایند ) مثال I beat a hasty retreat when I saw my ex - boyfriend w ...
کابوس شبانه، مثال Did you get a nightmare کابوس دیدی? ( get nightmare or have nightmare یعنی کابوس داشتن، کابوس دیدن ) I have nightmares every night ...
Taking a stand، مثلا موضع گیری علیه اهانت و توهین کسی taking a stand against the one's insult
موضع گیری
اصطلاح ) اگر چیزی put years on someone یعنی باعث شده که اون شخص پیرتر به نظر برسد ، به قول خودمون پیرش کرده ، مثلا ، Being tired and unhappy puts yea ...
The car maxed out at 85 mph ماشین به حداکثر سرعت 85 مایل بر ساعت رسید
Max out on something یعنی زیاده روی کردن، افراط کردن ، تا انتها یا آخر ، چیزی را مصرف کردن مثال I maxed out on my credit card من کل کارت اعتباری ام ر ...
Sign something over to someone یعنی سند مالکیت چیزی را به نام کسی زدن، یا انتقال دادن. مثلا I have signed the house over to my wife من سند خانه را به ...
سند ( مالکیت ) زدن به نام کسی ، انتقال سند ( به کسی ) مثال Her dad signed the car over to her پدرش سند ماشین رو به نامش کرده یا پدرش سند ماشین رو بهش ...
اصطلاح ) hardest - to - score table در رستوران یا جاهایی که میزی برای ارائه خدمات وجود دارد یعنی " جایی که رزرو کردن میز خیلی سخت است"
1 - پر کردن حساب یا کارت اعتباری، شارژ مجدد اعتبار، پر کردن حساب بانکی ( به منظور گرفتن وام و. . . ) ، اضافه کردن مقداری پول یا تسهیلات بیشتر به مقدا ...
کارایی و اثربخشی خود را از دست دادن،
شیرین، خوب، آرام، دلنواز، با مزه، بی دردسر، ملایم
دیگر، دیگه، به این زودی، هنوز هیچی نشده، تا حالا، فعلا، قبلا، ( بسته به نوع جمله برای ترجمه به فارسی )
خداوند قادر،
رستوران تلفیقی یا ترکیبی، رستورانی که در آن ترکیبی از انواع دست پختها ی سنتی و مدرن مربوط به تمام کشورهای جهان ارائه میشود.
اصطلاح ) ترکیب غذا و مزه سازی، تکنیک جفت کردن یا مچ کردن غذا ها، شیوه یا روشی برای شناسایی اینکه کدام غذاها با همدیگه جور در میان و ترکیب فوق العاده ...
گذشته فعل barf یعنی قی کردن، استفراغ کردن، بالا آوردن
تلاش کردن، تیری تو تاریکی انداختن، ( وقتی از کسی یک سوالی پرسیده شود یا کمکی از او درخواست شود و آن شخص این عبارت را بکار ببرد "I'll take a stab" ی ...
Hackneyed
لوث، لوث شدن، چیزی که در اثر تکرار زیاد، پافشاری بیخودی از حد بگذرد و بی معنی به نظر برسد.
خدا حافظت باشد، خدا نگهدارت باشد، خدا نگهدارت.
وسط زمستان، چله زمستان ( اینجا dead به معنای سردترین قسمت زمستان است ) مثال ‘golf can be an unpleasant experience in the dead of winter بازی گلف در چ ...
نیمه شب، دل شب، تاریکی نیمه شب، ظلمت نیمه شب. ( اینجا dead بصورت مجازی یعنی تاریک ترین و ساکت ترین قسمت شب ) . مثال ، . I woke up at the dead of night
حس لامسه، touch بطور کلی شامل حس گرمی ، سردی، درد ، فشار ، نرمی و زبری که همگی در پوست قرار دارند.
با توجه به رایج بودن این اصطلاح در زبان فارسی و تعارفی بودن ما ایرانیان ، اکثر کسانی که دارند زبان انگلیسی یاد می گیرند این اصطلاح را زیاد می پرسند ک ...
اصطلاح " قدم رنجه فرمودین" یا "خیلی زحمت کشیدید تشریف آوردید" که در زبان فارسی بسیار رایج است. You took the trouble to come here
تنزیل جریان نقدی ، یک اصطلاح اقتصادی است جریان نقدی Cash Flow در علم اقتصاد به ورود و خروج نقدینگی در یک تجارت یا کسب و کار گفته می شود. تنزیل جریان ...
اگر اتفاق غیرمنتظره ای رخ ندهد، با در نظر گرفتن شرایط برابر،
اگر داشته بودم ( اگر داشتم ) had I had= If had had
1 - من آمادگی اش را دارم، من آمادگی انجامش را دارم، 2 - من مشغول اونم، 3 - من براش نقشه دارم! ) منظور از نقشه، یعنی نقشه شیطانی، توطئه و. . . up to n ...
خیلی سرم شلوغه، یه عالمه کار دارم، ( البته بجای elbow، از neck هم استفاده می شود که آن هم به همین مفهوم است ) .