پیشنهادهای علی فروهر (٧٣)
جهت گیری صنعتی داشتن ( به نفع یک صنعت خاص کار کردن یا اقدامی انجام دادن. . . industrial - biased translation market
نابرابری اجتماعی
عقل سالم در بدن سالم
محکم چسبین به چیزی مثل رسم و رسوم یا حتی از نظر فیزیکی. حفظ کردن چیزی they held on to their social hierarchies and traditions Hold onto the railing s ...
اجابت دعا
موفقیتی توی مشت کسی بودن. ( قطعی بودن ) The Democratic Party is behaving as if victory was already in the bag.
غیر منصفانه بودن
نقطه ی عطف
ساخته ی ذهن کسی بودن
گوشمالی دادن
مشاوران روابط عمومی ( کسانی که به افراد یا مقامات سیاسی مشاوره می دهند.
she soon tied herself up in knots خیلی زود دست و پایش را گم کرد. ( گیج شدن )
محال بودن چیزی
به حق مورد تایید محقّ
در مرکز توجه
روانکاو
به ته دیگ رسیدن، دچار کمبود شدن.
شکر گزار نعمت هایت باش.
سیلی نقد به از حلوای نسیه است.
جنگ اول به از صلح آخر
که اینطور !
ارزشمند ترین ( در برخی متون )
با احترام به همه ی دوستان خوبم به جای عامل ترساننده بهتر است از "درس عبرت" استفاده کرد که ترجمه ی متون مختلف کاربردی تر است. fining him will be a de ...
حقیقت را گفتن
رو در رو شدن با کسی
جان کندن، سخت کار کردن
misunderstanding
عبارت سه قسمتی
sympathy: همدردی empathy: همدلی
باید بسوزی و بسازی
lay off fast food غذای فوری ( فست فود ) را بذار کنار.
دنباله رو بودن
کسی را آلت دست قرار دادن
از خانه بریدن
سرسخت بودن
تاثیر زیاد گذاشتین دست روی نقطه ضعف گذاشتن هم خوبه ولی مورد اول بهتره.
scared the living daylights out of someone
از زیر مسؤلیت شونه خالی کردن
همزمانی
رایج
A slight hysterical tendency
هیچوقت نگو نمیشه
Mariupol right now is encircled. شهر ماریوپل درحال حاضر در محاصره است.
مرکز ( مثل پایگاه ) they can't radio home for further instructions آن ها نمیتوانند دستورالعمل های بعدی را به مرکز مخابره کنند.
اتاق مراقبت های ویژه
بازبینی
اول شدن در راس قرار گرفتن
جان کندن
او خیلی پر تلاش است. او جان می کند
Immeasurably small