پیشنهاد‌های ابوالفضل عشقی (٦٢٠)

بازدید
٣٤١
تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

ابزار کاری/ شغلی

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

خطا و اشتباه

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

Cover Your Ass

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

شکل دیگر این عبارت taking the heat away است.

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

بار/ سنگینی مسئولیت را از روی دوش کسی برداشتن

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

medical physician

پیشنهاد
٠

ارتباط سه مرحله ای توضیح: نوعی ارتباط که در آن ابتدا فرستنده ( کاربر 1 ) پیامی را به دریافت کننده ( کاربر 2 ) منتقل می کند، سپس کاربر 2 دریافت آن پی ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

خلق موقعیت ( با تشکر از نظر کاربر Intangible )

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

طبق معنای سوم فرهنگ وبستر: classify

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

تمرکز بر جنبه های مثبت مثبت بینی مثبت نگری

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

اجازه دادن پذیرا بودن

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

با یادآوریِ . . . با توجه به . . . ( که در گذشته اتفاق افتاده/ گفته شده/ و غیره )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

( دارای بار معنایی منفی ) : به بهانۀ چیزی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سرسری انجام دادن کاری

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عجین شدن با چیزی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

پول ساز سودآور

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

از کار انداختن مانع کاری شدن حذف کردن مثال: Kelly’s supervisor felt procedure compliance was sufficient—which tends to numb independent thinking abo ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

1. A ‘break - in period’ typically refers to an initial phase during which a new process, system, or expectation is tested and adjusted. 2. Break - ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

توجیه پذیر

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حکم مرده ( همچنین dead man's statute یا dead man act ) توضیح: به بیان ساده، با این قانون دادگاهی، اگر یکی از طرفین دعوی مرده باشد، طرفین دیگر نمی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حکم مرده ( همچنین dead man's statute یا dead man's rule ) توضیح: به بیان ساده، با این قانون دادگاهی، اگر یکی از طرفین دعوی مرده باشد، طرفین دیگر ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حکم مرده ( همچنین dead man act یا dead man's rule ) توضیح: به بیان ساده، با این قانون دادگاهی، اگر یکی از طرفین دعوی مرده باشد، طرفین دیگر نمی تو ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

( کسب وکار ) : پایان/ خاتمۀ همکاری

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دایرۀ پذیرش

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فروشگاه چندمنظوره

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فرهنگ کمبریج: To do something as the next part of an activity or period of development فرهنگ وبستر: To complete ( an activity or process that has be ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فرهنگ کمبریج: To do something as the next part of an activity or period of development فرهنگ وبستر: To complete ( an activity or process that has be ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

reactive: پس کنش گر proactive: پیش کنش گر ( با تشکر از پیشنهاد کاربر حسن امامی در مدخل واژۀ proactive )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

proactive: پیش کنش گر reactive: پس کنش گر ( با تشکر از پیشنهاد کاربر حسن امامی )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

با جان/ سلامت/ پول کسی بازی کردن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

( معمولاً داری بار معنایی منفی ) : در امری مشکلی ندیدن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مشکلی را جدی نگرفتن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

( سازمان ها و شرکت ها ) : ایمن آگاه

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

( طبق معنای نخست فرهنگ وبستر ) : یادآور شدن وظیفۀ کسی به او

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

( کاملاً ) مشخصه/ معلومه مثال: You can tell she's been working out—look how big her biceps are! Can you believe he's incredibly rich? You could neve ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تربیت

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ساندویچی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نکوهش ناپذیر

پیشنهاد
٠

Vast majority

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

باعث شونده

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نشانگر چیزی بودن مثال: The reduced production points to declining efficiency within the plant.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نمودارسازی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خبر دادن از چیزی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

شناخت آگاهی

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دنبال گرفتن

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گردشگری صنعتی

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بسنده کردن

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بهترین در نوع خود

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جمع ( گروه افراد )

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
١

( بسته به بافت متن ) : شاخه/ حوزه/ زمینۀ فعالیت