پیشنهاد‌های علی ماشالله زاده برزکی (١٥٤)

بازدید
٥٥
تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

البسه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( لباس، لوازم منزل. . . ) ست کردن طوری انتخاب کردن که به همدیگر بیاد طوری انتخاب کردن که با هم جور و هماهنگ باشد ( به لحاظ رنگ، مدل، جنس. . . ) =mat ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

( گوشت ، ماهی ) ساطوری کردن با چاقو استخوان های ( ماهی، گوشت ) را گرفتن Don't be afraid to ask your fishmonger to fillet flat fish. نترس که از ماهی ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

. A web developer is responsible for making your web designer's ideas come to life and making the site functional through coding یک برنامه نویس وب مس ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فلز خام فلزی که هنوز روی آن کار نشده ( حالت داده نشده، برش نخورده ) ورق خام

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

بسیار راضی کنندهrewarding راضی کنندهsatisfying

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

وقت گذاشتن روی. . . . I'm taking some time out to travel وقتم را گذاشته ام روی مسافرت ( کار نمی کنم ، فعلا بیکارم ) I'm taking some time out with m ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد

داروسازی خرد داروسازی در مقیاس خرد داروسازی جزئی داروسازی موردی ساخت بعضی دارو ها از روی نسخه ی پزشک بصورت موردی برای یک بیمار توسط داروساز نه در مقی ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اورژانس پزشکی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در تایید کاربرمحترمakamrahimi50@gmail. com ناحیه ی بی خطر، منطقه ی امن 3SAFE PLACE [uncountable] a place where you are safe from danger safety of Th ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاملا چرخیده فرمان قفل شده ( تا آخر چراخنده شده ) Start parking with wheels turned all the way around پارک دوبل را شروع کنید با چرخ های کاملا چرخیده ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Just yet = yetهنوز Not just yetنه هنوز

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Give sb mouthfull تیکه ی سنگین به کسی گفتن ( حرف ) کلفت بار کسی کردن فحش دادن به کسی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( حرف ) کلفت بار کسی کردن تیکه ی سنگین به کسی گفتن فحش دادن به کسی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بطور امن ، با احتیاط Safely Complete your turn or U turn بطور ایمن کامل کنید گردش یا دور زدن تان را. ( با احتیاط )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( بازدید ) خوردن ( سود ) بدست آوردن ( ضرر ) دادن ( فروش ) رفتن rack up profit rack up losses rack up sales

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

دستور زبان : فعلی که هم لازم است هم متعدی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

جریحه دار کردن ( احساسات ) کسی She could sense his concern and it touched her اون خانم می توانست درک کند نگرانی اون مرد را و این احساسات اون خانم را ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

پیرو موارد اشاره شده توسط کاربران گرامی ( کتاب های ) خود مرافبتی، توسعه فردی کتاب هایی مثل مهارت های زندگی، آیین دوست یابی، ۴۸ کلید قدرت ، قوربه را ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مقرون به صرفه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

اجاره ی ماشین اجاره کردن ماشین

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دارای اطلاعات مفید و بدرد بخور ارائه دهنده ی اطلاعات مفید و بدرد بخور

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تصادف سازشی تصادف سازش در محل ( تصادف )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ورزش تیمی انجام دادن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

املای این لغت را اشتباه نوشته اید Couch potato صحیح می باشد ( با تلفظ کاوچ )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

می ارزد پول بدی بالاش

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مانع دید شدن Unfurtunately the trees bock the view of the snow - covered mountains متاسفانه این درختها مانع دیدن کوه های پوشیده از برف می شوند

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

نواحی روستایی بکر و دست نخورده

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( منطقه ) باوضعیت نامعلوم ( شهر، ناحیه. . . ) با وضع امنیتی نا معلوم در قیاس با وضعیت سفید و قرمز

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

زباله همه جا پخش شده زباله همه جا ریخته

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٩

حاشیه ی صرفا مسکونی شهرهای بزرگ ( مسافرت کاری به شهر بزرگ و در انتهای روز برگشت به حاشیه برای خواب و سکونت ) مثل زمان قدیم کرج. صرفا در کرج سکونت دا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قیمت بالا

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

قیمت بالا دادن قیمت بالا ارائه کردن قیمت بالاتر از حد واقعی دادن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٩

نمای آسمان خراش های شهر نمای بلند مرتبه سازی شهر دور نمای آسمان شهر

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٦

نمای آسمان خراش های شهر نمای بلند مرتبه سازی شهر دور نمای آسمان شهر

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

نما سنتی ( سازه ) سنتی ( معماری ) سنتی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

غذای کامل

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١١

کلمه ی produceدر این طیف معنایی به تنهایی استفاده نمی شود بلکه در collocationمعنی خود را بروز می دهد: Dairy produce محصولات لبنی Garden produceمحصولا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٩

طغیان کردن رودخانه سر ریز شدن رودخانه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

زوزه کشیدن باد

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

تیغ آفتاب

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

( یک رویداد ) پرسر و صدا و چشمگیر خیره کننده Blaze of = a lot of A blaze of publicity یک عالمه شهرت / شهرت چشمگیر A blaze of glory یک عالمه شکوه و اف ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٧

A blaze of glory شعله های افتخار ( شکوه ) یک عالمه افتخار یک عالمه شکوه Blaze = a lot of

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

A baze of publicity شعله های شهرت یک عالمه شهرت Baze = a lot of

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

پیرو و در تایید آقای میثم علیزاده لشکانی ۱ - حالت ( روحی ) ، خلق و خوی He has a good temper او خلق و خوی ( حال روحی ) خوبی دارد He has a bad temper ا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

( افراد ) تک تک آمدن ( افراد ) دانه دانه آمدن ( مایعات ) قطره قره آمدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

سرازیر شدن ایده ها و نظرات It was a successful meeting . The ideas flowed جلسه ی موفقیت آمیزی بود. ایده ها و نظرات بود که سرازیر میشد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جو آرام شد فضای ( گفتگو، جلسه، اجتماع، کلاس ) آرام شدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

چشم ( کسی ) به ( جمال کسی ) روشن شدن گل از گل کسی شکفتن Her face lit up the sight of her child چشمش به دیدار فرزندش روشن شد