پیشنهادهای فرتاش (٢,٠٢١)
کسی میداند که پولهایِ ایران در بانکهایِ لندن چه می کند؟! مگر " انگلیس" استکبارِ جهانی نبود؟! پرده ها دارد کنار می رود. ای ایرانی بدان که "انگلیس در ...
کسی میداند که پولهایِ ایران در بانکهایِ لندن چه می کند؟! مگر " انگلیس" استکبارِ جهانی نبود؟! پرده ها دارد کنار می رود. ای ایرانی بدان که "انگلیس در ...
در پیِ مهرورزی هایِ یکی از کاربرانِ سایبری در این تارنما به پیامهایم، ناچارم پَسگشتی ( =مرجعی ) از " Mitteliranische Studien III " ( کریستین بارتولوم ...
برابرپارسیِ واژه یِ آلمانیِ " zusammenziehen " ، واژه یِ " تَنجیدن/تَنج - " است. همچنین است : ( zusammenziehung" : تَنجِش ) . . . . . پَسگشت: برگ ...
برابرپارسیِ واژه یِ آلمانیِ " zusammenziehen " ، واژه یِ " تَنجیدن/تَنج - " است. همچنین است : ( Zusammenziehung" : تَنجِش ) . . . . . پَسگشت: برگ ...
برابرپارسیِ واژه یِ " entity " ، واژگانِ " 1 - هستومندی 2 - باشیدگی" است. ( بویژه در فلسفه )
برابرپارسیِ واژه یِ " symmetry : تقارن" ، واژه یِ " هَمآلِگی" است. برابرپارسیِ واژه یِ " asymmetry: عدم تقارن " ، واژه یِ " ناهَمآلِگی" است.
برابرپارسیِ واژه یِ " symmetry : تقارن" ، واژه یِ " هَمآلِگی" است. برابرپارسیِ واژه یِ " asymmetry: عدم تقارن " ، واژه یِ " ناهَمآلِگی" است.
برابرپارسیِ واژه یِ " symmetry : تقارن" ، واژه یِ " هَمآلِگی" است. برابرپارسیِ واژه یِ " asymmetry: عدم تقارن " ، واژه یِ " ناهَمآلِگی" است.
برابرپارسیِ واژه یِ " symmetry : تقارن" ، واژه یِ " هَمآلِگی" است. برابرپارسیِ واژه یِ " asymmetry: عدم تقارن " ، واژه یِ " ناهَمآلِگی" است.
برابرپارسیِ واژه یِ " symmetry : تقارن" ، واژه یِ " هَمآلِگی" است. برابرپارسیِ واژه یِ " asymmetry: عدم تقارن " ، واژه یِ " ناهَمآلِگی" است.
برابرپارسیِ واژه یِ " symmetry : تقارن" ، واژه یِ " هَمآلِگی" است. برابرپارسیِ واژه یِ " asymmetry: عدم تقارن " ، واژه یِ " ناهَمآلِگی" است.
درباره یِ واژگانِ " فَنگ، فنج، فنجیدن، فَختن، الفَنگ، الفنج، الفنجیدن، الفَختن و. . . ": ما در زبانِ پارسیِ واژگانِ " اَلفَنجیدن/اَلفَنج" را داریم که ...
درباره یِ واژگانِ " فَنگ، فنج، فنجیدن، فَختن، الفَنگ، الفنج، الفنجیدن، الفَختن و. . . ": ما در زبانِ پارسیِ واژگانِ " اَلفَنجیدن/اَلفَنج" را داریم که ...
درباره یِ واژگانِ " فَنگ، فنج، فنجیدن، فَختن، الفَنگ، الفنج، الفنجیدن، الفَختن و. . . ": ما در زبانِ پارسیِ واژگانِ " اَلفَنجیدن/اَلفَنج" را داریم که ...
درباره یِ واژگانِ " فَنگ، فنج، فنجیدن، فَختن، الفَنگ، الفنج، الفنجیدن، الفَختن و. . . ": ما در زبانِ پارسیِ واژگانِ " اَلفَنجیدن/اَلفَنج" را داریم که ...
درباره یِ واژگانِ " فَنگ، فنج، فنجیدن، فَختن، الفَنگ، الفنج، الفنجیدن، الفَختن و. . . ": ما در زبانِ پارسیِ واژگانِ " اَلفَنجیدن/اَلفَنج" را داریم که ...
درباره یِ واژگانِ " فَنگ، فنج، فنجیدن، فَختن، الفَنگ، الفنج، الفنجیدن، الفَختن و. . . ": ما در زبانِ پارسیِ واژگانِ " اَلفَنجیدن/اَلفَنج" را داریم که ...
درباره یِ واژگانِ " فَنگ، فنج، فنجیدن، فَختن، الفَنگ، الفنج، الفنجیدن، الفَختن و. . . ": ما در زبانِ پارسیِ واژگانِ " اَلفَنجیدن/اَلفَنج" را داریم که ...
پیامِ شماره 8 : این پیام در آینده نوشته می شود.
پیشنهادِ واژه : برابرپارسیِ واژه یِ " complex " ، واژگانِ " پیچیدار، همتافتار " می باشد. ( بسنجید با واژه یِ " ساختار" ) .
پیشنهادِ واژه : برابرپارسیِ واژه یِ " complex " ، واژگانِ " پیچیدار، همتافتار " می باشد. ( بسنجید با واژه یِ " ساختار" ) .
پیشنهادِ واژه : برابرپارسیِ واژه یِ " complex " ، واژگانِ " پیچیدار، همتافتار " می باشد. ( بسنجید با واژه یِ " ساختار" ) .
پیشنهادِ واژه : برابرپارسیِ واژه یِ " immaterial " ، واژه یِ " نامایه ور " است. پی نوشت: ادیب سلطانی در ترگویه هایِ خود، واژه یِ " مایه وری " را به ...
پیشنهادِ واژه : برابرپارسیِ واژه یِ " immaterial " ، واژه یِ " نامایه ور " است. پی نوشت: ادیب سلطانی در ترگویه هایِ خود، واژه یِ " مایه وری " را به ...
پیشنهادِ واژه : برابرپارسیِ واژه یِ " immaterial " ، واژه یِ " نامایه ور " است. پی نوشت: ادیب سلطانی در ترگویه هایِ خود، واژه یِ " مایه وری " را به ...
پیشنهادِ واژه: برابرپارسیِ واژه یِ " reformulate " ( اروپایی ) ، " wiederformulieren " ( آلمانی ) واژگانِ زیر است: 1 - ( بازدیسیدن/بازدیس - ) ( =بازد ...
پیشنهادِ واژه: برابرپارسیِ واژه یِ " reformulate " ( اروپایی ) ، " wiederformulieren " ( آلمانی ) واژگانِ زیر است: 1 - ( بازدیسیدن/بازدیس - ) ( =بازد ...
تا بوده همین بوده. درست نمیگویم "فرهنگستان"؟!
برابر پارسیِ واژگانِ بیگانه " commentary، explanation "، واژه یِ " اُزوارِش" است. برابرپارسیِ واژگانِ بیگانه " commentate، expound، explain، explica ...
برابر پارسیِ واژگانِ بیگانه " commentary، explanation "، واژه یِ " اُزوارِش" است. برابرپارسیِ واژگانِ بیگانه " commentate، expound، explain، explica ...
برابر پارسیِ واژگانِ بیگانه " commentary، explanation "، واژه یِ " اُزوارِش" است. برابرپارسیِ واژگانِ بیگانه " commentate، expound، explain، explica ...
برابر پارسیِ واژگانِ بیگانه " commentary، explanation "، واژه یِ " اُزوارِش" است. برابرپارسیِ واژگانِ بیگانه " commentate، expound، explain، explica ...
برابر پارسیِ واژگانِ بیگانه " commentary، explanation "، واژه یِ " اُزوارِش" است. برابرپارسیِ واژگانِ بیگانه " commentate، expound، explain، explica ...
برابر پارسیِ واژگانِ بیگانه " commentary، explanation "، واژه یِ " اُزوارِش" است. برابرپارسیِ واژگانِ بیگانه " commentate، expound، explain، explica ...
برابر پارسیِ واژگانِ بیگانه " commentary، explanation "، واژه یِ " اُزوارِش" است. برابرپارسیِ واژگانِ بیگانه " commentate، expound، explain، explica ...
برابر پارسیِ واژگانِ بیگانه " commentary، explanation "، واژه یِ " اُزوارِش" است. برابرپارسیِ واژگانِ بیگانه " commentate، expound، explain، explica ...
برابر پارسیِ واژگانِ بیگانه " commentary، explanation "، واژه یِ " اُزوارِش" است. برابرپارسیِ واژگانِ بیگانه " commentate، expound، explain، explica ...
برابر پارسیِ واژگانِ بیگانه " commentary، explanation "، واژه یِ " اُزوارِش" است. برابرپارسیِ واژگانِ بیگانه " commentate، expound، explain، explica ...
روشِ درستِ برخورد با واژگانِ "سُخَن ، پاسُخ" در زبانِ پارسیِ نو : چنانکه می دانید، در واژه یِ "سُخَن: suxan" ( که ریختِ کُهن ترِ آن "سَخوَن:saxᵛan" ب ...
روشِ درستِ برخورد با واژگانِ "سُخَن ، پاسُخ" در زبانِ پارسیِ نو : چنانکه می دانید، در واژه یِ "سُخَن: suxan" ( که ریختِ کُهن ترِ آن "سَخوَن:saxᵛan" ب ...
روشِ درستِ برخورد با واژگانِ "سُخَن ، پاسُخ" در زبانِ پارسیِ نو : چنانکه می دانید، در واژه یِ "سُخَن: suxan" ( که ریختِ کُهن ترِ آن "سَخوَن:saxᵛan" ب ...
روشِ درستِ برخورد با واژگانِ "سُخَن ، پاسُخ" در زبانِ پارسیِ نو : چنانکه می دانید، در واژه یِ "سُخَن: suxan" ( که ریختِ کُهن ترِ آن "سَخوَن:saxᵛan" ب ...
پیشوندِ " re " از زبانهایِ اروپایی، با دوپیشوندِ زیر از زبانِ پارسی همکارکرد است: 1 - پیشوندِ " باز " ( و ریختهایِ دیگرِ این پیشوند مانندِ " وا، پَژ ...
درود بر دلاورمردمانِ بختیاری. ایرانِ امروز به شما و آنهایی که در راهِ میهن جان سپاری و جان فشانی کرده اند، می بالد. نخواهیم گذاشت فروزه ی ایران گرایی ...
درود بر دلاورمردمانِ بختیاری. ایرانِ امروز به شما و آنهایی که در راهِ میهن جان سپاری و جان فشانی کرده اند، می بالد. نخواهیم گذاشت فروزه ی ایران گرایی ...
برای نخستین بار در زبانِ پارسیِ نو یک روشِ سره سازیِ سودمند و ساده در پیوستگی با زبانِ اوستایی - سانسکریت پیش کشیده می شود: اگر نامواژگانی از زبانِ ا ...
پیامِ شماره ی 8 : برای نخستین بار در زبانِ پارسیِ نو یک روشِ سره سازیِ سودمند و ساده در پیوستگی با زبانِ اوستایی - سانسکریت پیش کشیده می شود: اگر نام ...
برای نخستین بار در زبانِ پارسیِ نو یک روشِ سره سازیِ سودمند و ساده در پیوستگی با زبانِ اوستایی - سانسکریت پیش کشیده می شود: اگر نامواژگانی از زبانِ ا ...
برای نخستین بار در زبانِ پارسیِ نو یک روشِ سره سازیِ سودمند و ساده در پیوستگی با زبانِ اوستایی - سانسکریت پیش کشیده می شود: اگر نامواژگانی از زبانِ ا ...