اسم - صفحه 66

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

چرمه/charma/

اسب به ویژه اسب سفیدرنگ


دختر

فارسی
چشمه/če(a)šme/

محل خارج شدن طبیعی آب از زمین، ( مجاز ) نمونه، سوراخ ریز، منبع، مبدٲ و اصل چیزی، ( در علوم زمین ) م ...


دختر

فارسی

طبیعت
چلچله/chelcheleh/

پرستو


دختر

فارسی

پرنده
چلیپا/chalipa/

صلیب، کنایه از زلف معشوق است


دختر

فارسی
چمان/čamān/

ویژگی کسی که با ناز و خرام راه برود، خرامان، خرامنده، پیاله شراب، پیمانه باده، آن که می خرامد و با ...


دختر

فارسی
چمانه/čamāne/

ظرفی که در آن شراب می خورند، پیاله، ساغر، جام، ( در قدیم ) پیاله ی شراب، پیاله شراب


دختر

فارسی
چمن آرا

زینت دهنده باغ، باغبان، آنچه موجب زیبایی و آراستگی باغ و بوستان است


دختر

فارسی
چوک/chok/

چشمه


دختر

کردی
چکاد/čekād/

جلو سر، پیش سر، میان سر، تارک، بالای پیشانی، سرچکاد، سرکوه، بالای کوه، قله، بالای سر، سپر


پسر

فارسی

طبیعت
شاهسان/shah-san/

مانند شاه


پسر

فارسی
شاهگل/shah gol/

شاه گل ها، زیباترین گل در میان گلها


پسر، دختر

فارسی
شاهلار/shah-lar/

شاهان


پسر

فارسی
شاهمهر/shah-mehr/

مهر شاهانه


پسر

فارسی
شاهندل/šāhandel/

دارای دلِ صالح و نیک، ( به مجاز ) تقوا و پرهیزگار


پسر

فارسی
شاهنگ/šāhang/

ملکه زنبور عسل، ملکه ی زنبور عسل، شاه + انگین ملکه زنبور عسل


دختر، پسر

فارسی

طبیعت
شاهنور/shah-nor/

نور شاهانه


پسر

فارسی
شاهنوش/shah-nush/

شاه جاویدان


پسر

فارسی
شاهویر/shahvir/

باهوش


پسر

فارسی
شاهوین/shah-vin/

مانند شاه


پسر

فارسی
شاهکار/shahkar/

کار شاهانه، برجسته، ممتاز


پسر

فارسی
شاهیاد/shah-yad/

یاد شاه


پسر

فارسی
شاهیار/shahyar/

یار سلطان، ملازم شاه


پسر

فارسی
شاهیکا/shahika/

قله، اوج


دختر

ترکی
شاور/šāvor/

صورت دیگری از کلمه ی شاپور است، صورت دیگری از کلمه ی شاپور، صورت دیگری از کلمه ی شاپور است شاپور، ش ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
شاورک/shavarak/

نام نوایی قدیمی در موسیقی


دختر

فارسی

هنری
شاوگ/šāvag/

نام پادشاه کوشان در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی، ( اَعلام ) نام یکی از پادشاهان کوشانی است که وسته ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
شاوه/shave/

نام نوعی پرنده


دختر

کردی

پرنده
شاویس/shavis/

نام شخصی پارسا که از تابعین بوده است، شا ( فارسی ) + ویس ( عربی ) مرکب از شاه + اویس ( نام شخصی پار ...


پسر

فارسی، عربی
شاکو/shako/

شاه کوه ها


پسر

کردی
شایار/shayar/

یار پدر، وزیر ( نگارش کردی


پسر

فارسی، کردی
شایان دخت/š.-dokht/

دختر شایسته، ( شایان، دخت = دختر ) دختر شایسته و سزاوار


دختر

فارسی
شایرایا

ستاره ناهید


پسر

آشوری
شایلان/shaylan/

زینت داده شده


دختر

ترکی
شایلی/shayli/

بی همتا


دختر

ترکی
شایلین/shaylin/

بی همتا


دختر

ترکی
شایما/shayma/

جواهر ماه


دختر

ترکی، فارسی
شایمین/shaimin/

فرزندی پر برکت و بی همتا


پسر

فارسی
شاین/šāyen/

شاهدانه، بر وزن فاعل


دختر

کردی
شب آرا/shab-ara/

آراینده شب


دختر

فارسی
شب افروز/shab-afroz/

ماه، زیباروی، درخشنده


دختر

فارسی
شب دخت

دختر شب


دختر

فارسی
شب ناز

زیبایی شب، ناز شب


دختر

فارسی
شبدیز/diz šab/

شب رنگ، ( در قدیم ) سیاه رنگ ( اسب )، ( در موسیقی ایرانی ) از الحان باربد، کنایه از آسمان، زمانه، ر ...


دختر

فارسی
شبدیس/shab dis/

مانند شب


دختر

فارسی
شبنا/shabna/

جوان، نام یکی وکلای قصر حزقیا پادشاه یهودا


پسر

عبری
شپول/shapol/

موج آب


پسر

کردی
شتاو/shetav/

آبشار


پسر

کردی

طبیعت
شداد/shedad/

نام فرزند عاد ( ع )


پسر

عبری
شراکیم/sherakiym/

نام یکی از سپهبدان مازندران


پسر

فارسی
شرزین/šarzin/

نیرومند و قوی، [شرز = شرزه به معنی قوی، نیرومند ( به مجاز ) شجاع، دلاور، ین ( نسبت ) ]، روی هم به م ...


پسر

فارسی
شرمیلا

محافظت، نوعی گل ( به فتح ش )


دختر

سانسکریت، هندی
شرمین دخت/šarmin doxt/

دختر با حجب و حیا، ( شَرمین، دخت = دختر )، ( شَرمین + دخت = دختر )، دختر با حُجب و حیا، دختر باحیا ...


دختر

فارسی
شروانه/sharvane/

نام دایه مه پری در داستان سمک عیار


دختر

فارسی
شروینه/šarvine/

منسوب به شَروین، ( شَروین= نام باستانی ناحیه ی سوادکوه در مازندران، ه/، e/ ( پسوند نسبت ) )


دختر

گیلکی
شری

منطقه ای در همدان


دختر

فارسی
شریف الدین/šārifoddin/

دارای دین و آیین پاک، موجب شرف، ارجمندی و اعتبار دین


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
شرین

در گویش سمنان شیرین


دختر

فارسی
شعاع الدین/šoeāeoddin/

نور دین


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
شعبان/shaban/

نام ماه هشتم از سال قمری


پسر

عربی
شعری/shera/

نام ستاره ای


دختر

عربی

کهکشانی
شعیا/šaeiyā/

نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل که به او اشعیا هم می گفتند، ( اَعلام ) نام یکی از پیامبران بنی اسرا ...


پسر

عربی، فارسی

مذهبی و قرآنی
شقاقل

گیاهی پایا با برگهای معطر و ریشه های ضخیم و خوراکی


دختر

یونانی
شلر/sheler/

لاله واژگون


دختر

کردی
شلیخا

سریانی نام یکی از حواریون عیسی ( ع )


پسر

عبری
شماس

خادم، عابد، طبقه و گروهی از روحانیون مسیحی، از شخصیتهای شاهنامه، نام سردار ایرانی مسیحی در زمان پاد ...


پسر

سریانی
شمس الشریعه/šamsoššariee/

ترکیب دو اسم شمس و شریعه ( خورشید و شریعت )، به معنی آفتاب شریعت


دختر

عربی
شمس الملوک

خورشید شاهان، نام یکی از پادشاهان ایلک خانی ترکستان


دختر

عربی
شمس الهدی/šamsolhodā/

ترکیب دو اسم شمس و هدی ( خورشید و هدایت کردن )، آفتاب هدایت، خورشید هدایت


دختر، پسر

عربی
شمس ایران

شمس ( عربی ) ایران ( فارسی ) خورشید ایران


دختر

عربی، فارسی
شمسیه/shamsie/

خورشید


دختر

عربی
شمعون/shamoon/

شنونده، نام یکی از برادران یوسف ( ع )


پسر

عبری

مذهبی و قرآنی
شمیس/šamis/

نور، روشنایی و روشنایی معنوی، ( مأخوذ از سریانی )، ( مأخوذ از سُریانی ) به معنی نور، مصغر شمس


دختر

عربی
شمیسه/shamise/

آفتاب کوچک، مؤنث شمیس، مصغر شمس


دختر

عربی
شمیم فاطمه/š.- fāteme/

ترکیب دو اسم شمیم و فاطمه ( بوی خوش و رانده شده از آتش )، از نام های مرکب، شمیم و فاطمه، بوی خوش فا ...


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
چیره/čire/

غالب، مسلط، مستولی، ماهر، پیروز، دارای مهارت


پسر

فارسی
چیلان

عناب


پسر

فارسی
حریف/harif/

هم پیشه، همکار، هماورد، هم پیاله، دوست، ( در قدیم ) همنشین و معاشر، یار، ( در قدیم ) معشوق


پسر

عربی
حزین

اندوهگین، غمگین، لقب یکی از شاعران قرن دوازدهم، حزین لاهیجی


پسر

عربی
حسینیه/hoseiniyeh/

خوب، نیکو


دختر

عربی
حصان/hosan/

زن شوهردار پاکدامن، یک دانه مروارید


دختر

عربی
حصین/hasin/

استوار و محکم، مستحکم، محکم، استوار


پسر

عربی
حفیظ/hafiz/

حافظ نگهبان، هوشمند و یادگیرنده


پسر

عربی
حمام

کبوتر


پسر

عربی
حمرا/hamra/

سرخ رنگ


دختر

عربی
حمیم/hamim/

خویشاوند نزدیک، دوست و همراه بسیار صمیمی، آب جوشان جهنم


پسر

عربی
حنین/hanin/

نام یکی از غزوه های پیامبر در مسیر مکه به طائف، ( عربی ) ( مصغر حِنّ )، به معنی «جماعتی کوچک از جنّ ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
حور/hur/

زن زیبای بهشتی


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
حی/hay/

از نام های خداوند


پسر

عربی
خاتون/khatun/

لقب زنان اشرافی، لقب همسر خاقان چین که انوشیروان دختر او را به همسری برگزید، به صورت پسوند همراه بع ...


دختر

فارسی
خارا/khara/

نوعی سنگ آذرین، نام یکی از گوشه های موسیقی ایرانی


دختر

فارسی

طبیعت، هنری
خارک

نوعی خرمای زرد و خشک


دختر

فارسی
خاقان

لقب پادشاهان چین و ترک، پادشاه


پسر

ترکی
خانم

کلمه خطاب به زنان و دختران، زن بزرگ زاده و شریف، خاتون، به صورت پسوند و پیشوند همراه با بعضی نامها ...


دختر

ترکی
خدیو/khadiv/

خداوند، پادشاه، امیر، فرمانروا، ( در قدیم )، رئیس، ( اَعلام ) عنوان هریک از پادشاهان دوره ی اخیر مصر


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
خرد/kherad/

دانش


پسر

فارسی
خردمند/kharadmand/

دارای خرد، عاقل، دانا، هوشیار، دارای خرد و قدرت اندیشه


پسر

فارسی
خرمن

توده غله درو شده، توده و مقدار انبوه از هر چیز


دختر

فارسی
خروش/khorosh/

فریاد، بانگ


پسر

فارسی
خزان/khazan/

پاییز، نام سومین فصل سال، پس از تابستان و پیش از زمستان


دختر

فارسی

طبیعت
خندان/khandan/

بشاش، کسی که همواره می خندد


پسر

فارسی



انتخاب نوع اسم

انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها