اسم - صفحه 71

آواز، صدا، ( در قدیم ) صدایی که از قلم در وقت نوشتن ایجاد می شود، صدایی که از در هنگام باز و بسته ش ...

نام ماه دوم از سال قمری، نام کوهی در نزدیکی مدینه

روشنی، بی آلایشی، صفا، ( اَعلام ) نام برخی از صحابه و محدثان

دعای بنده به سوی خداوند، نماز

ساخته شده، پرورش داده شده، جامه ی پاکیزه

شکارچی

در عربی بسیار خنده کننده، از شخصیتهای ستمگر شاهنامه، ایرانیان از گذاشتن این نام روی پسران پرهیز می ...

مهمانی

طواف کننده، ( اَعلام ) شهر تابستانی عربستان سعودی در غرب آن کشور

طلوع کننده، بخت و اقبال

هوشیار، دارای حواسِ جمع، آگاه، بیدار، ( = هوشیار )، ( اَعلام ) نام ستاره شناسی دانا از پارس که در د ...

هلال ماه

هوشمند، باهوش، ( هوش، ور ( پسوند دارندگی ) ) ( = هوشمند )

تابناک، مشتعل

نام سردار ایرانی، ( = وهریز، وهوز )، ( اَعلام ) وَهرز: [زنده در میلادی] سردار ایرانی که انوشیروان ا ...

درفش کاویان، ( = کاویان )، کاویان

نیرومند و پهلوان

کاردان و دانا

آبی سپید زار، کرانه

نیک بخت، سعادتمند، توانگر، کامیاب، خوشدل و بهره مند

ویژگی آن که به خواست و اراده خود حرکت می کند، ( کام = خواست، اراده، قصد، رو )، به کام رونده، ( به م ...

صاحب طبع شاهانه، شاه طبیعت، بزرگ منش، ( اَعلام ) به قول ابوریحان کی منش پسر کیقباد و جد کی لهراسب ب ...

دارای اندیشه ی بلند، اندیشمند، ( کی، مان = اندیشه )، اندیشه ی بزرگان و پادشاهان، اندیشه ی شاهانه و ...

شادی، نشاط، شادمانی، خوشی

آنچه آلودگی را پاک کند، پاک کننده

از شخصیتهای شاهنامه، نام شاهزاده و پهلوان ایرانی، نام شاهزاده و پهلوان ایرانی ملقب به زرینه کفش، فر ...

پدیدار شدن، آشکار شدن

دلباخته، دلداده، نام شاعر ایرانی قرن دوازدهم، عاشق اصفهانی

دادگری، داد

تخت، کرسی، ( در ادیان ) نامی که در روایات دینیِ آسمانی ورای همه ی آسمانها، جسم محیط به همه ی عالم، ...

بالا رفتن، پیشرفت کردن، ترقی

معاشر، خویش نزدیک، معاشِر

بازو، یار و یاور

نام نزدیکترین سیاره به خورشید در منظومه شمسی، نام نزدیکترین سیاره به خورشید در منظومه شمسی که نماد ...

بلبل

سخت گیر

جنگجوی مذهبی، عنوان چندتن از پادشاهان و افراد تاریخی

شیر بیشه

ترکیب دو اسم علی و ماهان ( شریف و روشن و زیبا چون ماه )، از نام های مرکب، علی و ماهان

مرکب از علی ( بلندمرتبه ) + مراد ( آرزو )، نام یکی از پادشاهان زندیه

ترکیب دو اسم علی و مهر ( شریف و محبت )، از نام های مرکب، علی و مهر

ترکیب دو اسم علی و مهراد ( شریف و بخشنده بزرگ )، از نام های مرکب، علی و مِهراد

ترکیب دو اسم علی و مهزیار ( شریف و مازیار )، از نام های مرکب، علی و مهزیار

ترکیب دو اسم علی و هادی ( شریف و راهنما )، از نام های مرکب، علی و هادی

ترکیب دو اسم علی و واهب ( شریف و عطاکننده )، از نام های مرکب، علی و واهِب

ترکیب دو اسم علی و کیا ( شریف و حاکم )، از نام های مرکب، ( علی و کیا

همتای علی

بزرگ جوانمرد

مطیع حضرت علی

هدیه خدا

تکیه گه کشور

ترکیب دو اسم عماد و علی ( ستون و شریف )، از نام های مرکب، عماد و علی

ترکیب دو اسم عماد و محمد ( تکیه گاه و ستوده )، از نام های مرکب، عماد و محمد

نام پسر لیث دومین پادشاه صفاری

آن که در دین دارای مقام و منصب بزرگ است، آن که در دین تسلط دارد

ترکیب دو اسم عمید و مهدی ( عاشق و هدایت شده )، از نام های مرکب، عَمید و مهدی

عیسی، معرب از عبری، نجات دهنده، نام پیامبر مسیحیت

چشم خداوند

چشم علی، نام یکی از امامزادگان که مزار شریفش در تهران است

از شخصیتهای تاریخی شاهنامه، نام پادشاه هیتال در زمان انوشیروان پادشاه ساسانی، نیز نام شهری در آسیای ...

معرب از عبری، نام پسر ارم نوه نوح ( ع )

قباد، از شخصیتهای شاهنامه، نام چندتن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام پسر کاوه آهنگر

فیض دهنده، فایض

نجات دهنده، کسی که خود را برای دیگران فدا کند، لقب حضرب عیسی ( ع )، ( اعلام ) لقب حضرب عیسی ( ع ) ن ...

نام پسر یهودا و نواده یعقوب است

نام پادشاه کاپادوکیه

نام برادر همسر داریوش سوم پادشاه هخامنشی

فاراب، نام شهری در استان کرمان، ( در قدیم ) پاریاب، ( اَعلام ) ) نام شهری در شهرستان کهنوج، در استا ...

پسر بچه، شاگرد، بنده، کودک، پسر از هنگام ولادت تا آمد جوانی، ارادتمند و فرمانبردار، به صورت پیشوند ...