اسم دختر - صفحه 45

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

نیکرخ/n.-rokh/

نیکرو، ( = نیکرو )


دختر

فارسی
نیکو ناز/n.-nāz/

نیکناز، افتخار کننده به نیکی، ( = نیکناز )


دختر

فارسی
نیکین/nikin/

منسوب به خوبی


دختر

فارسی
هارای/haray/

گریه، فغان


دختر

گیلکی
هاژان/hazhan/

صدای آبشار


دختر

کردی
هانده/hande/

جذاب ترین و مهربان ترین


دختر

فارسی
هانیتا/hanita/

مسرور و شاد


دختر

فارسی
هانیدا/hanida/

شادی بخش زندگی مادر


دختر

لری
هانیسا/hanisa/

مسرور و شاد


دختر

فارسی
هانیش/hanish/

ندای الهی که خبر از توفان و بدی هوا می دهد


دختر

فارسی
هانیل/hanil/

نام یکی از فرشتگان الهی


دختر

عبری

مذهبی و قرآنی
هاورین/havrin/

به نرمی و لطافت ابر


دختر

کردی
هاوژین/havzhin/

همدم و یار زندگی


دختر

کردی
هاویر/havir/

در یاد مانده


دختر

لری
هاوین/havin/

تابستان


دختر

کردی
هایدی/haidi/

سریع و چابک


دختر

ترکی
هایلا/hayla/

شگفت ‏آور


دختر

عربی
هایلین/haylin/

فرشته بهشتی


دختر

لاتین
هاینا/hayna/

پادشاه


دختر

یونانی
هایین/haeen/

هستی، وجود


دختر

کردی
هتاو/hatav/

خورشید و آفتاب


دختر

کردی
هدسا/hadasa/

درخت مورد


دختر

عبری
هژین/hazhin/

زندگی جاویدان


دختر

کردی
هستنوه

قیام تودةمردم ( نگارش کردی


دختر

کردی
هستیدخت/hasti dokht/

دختر زندگی و زندگانی، ( هستی = زندگی، زندگانی، دخت = دختر ) دختر زندگی و زندگانی


دختر

فارسی
هفدن

وزن شعر ( نگارش کردی


دختر

کردی
هفیان/hafyan/

آرام گرفتن، آرام گرفتن ( نگارش کردی


دختر

کردی
هگبه

رةآورد، هدیةسفر، خورجین ( نگارش کردی


دختر

کردی
هلپرین/helparin/

رقصیدن، رقصیدن ( نگارش کردی


دختر

کردی
هلدا/helda/

مادر خوشبو


دختر

فارسی
هلما/helma/

محافظ، معنی اسم را در این قسمت بنویسید خیلی صبور


دختر

لاتین، عربی
هلنسا/helensa/

مانند خورشید، هل ( فارسی ) + نسا ( عربی ) زنان معطر


دختر

فارسی، یونانی، عربی
هلیانا/helyana/

مانند خورشید


دختر

یونانی
هلیسا/helisa/

دختر خورشید


دختر

یونانی
هلین/helin/

نور و روشنایی


دختر

فرانسوی
هلینا/helina/

روشنایی، نور، هلن، فرانسه از یونانی روشنایی، در اساطیر یونان همسر منلاس پادشاه اسپارت که جنگ تروا ب ...


دختر

یونانی
هما دیس/h.-dis/

خوش اقبال، خوشبخت و سعادتمند، ( هما، دیس ( پسوند شباهت ) )، مثل هما، شبیه به هما


دختر

فارسی
همایون دخت/homa-yun-dokht/

دختر فرخنده و مبارک


دختر

فارسی
هموند

اعضاء ( نگارش کردی


دختر

کردی
همیشه بهار

گیاهی زینتی یا خودرو با گلهای زرد یا نارنجی که در تمام مدت سال دیده می شود


دختر

فارسی
هنار/henar/

مانند انار زیبا، انار ( نگارش کردی


دختر

کردی
هناس/henas/

نفس


دختر

کردی
هناو/honav/

زهره، شجاعت، شجاعت ( نگارش کردی


دختر

کردی
هوبخت/hobakht/

خوشبخت


دختر

فارسی
هوپند/hupand/

ویژگی کسی که نصیحت، سفارش و توصیه های او خوب است، ( به مجاز ) پند و اندرزگوی خوب، ( هو = خوب، پند = ...


دختر

فارسی
هوتسا/hutsā/

آتوسا، ( = آتوسا )


دختر

یونانی
هوتوس

آتوسا، نام دختر کوروش پادشاه هخامنشی، همسر داریوش و مادر خشایارشا


دختر

فارسی
هوچهر/hučehr/

دارای صورت خوب، خوبرو، ( هو = خوب، چهر = صورت، چهره، نژاد )، ( به مجاز ) زیبارو، دارای نژاد و اصل خ ...


دختر

فارسی
هورآسا/hur āsā/

خورشید آسا، مثل خورشید، زیبارو، ( هور = خورشید، آسا ( پسوند شباهت ) )


دختر

فارسی، اوستایی
هورآفرین/hur afarin/

آفریننده خورشید


دختر

فارسی
هوراماه/hura-mah/

دختر زیبای بهشتی


دختر

فارسی
هوراوش/huravash/

آواز زیبا


دختر

فارسی
هورتاش/hurtash/

آنکه چون خورشید نورانی است، هور ( فارسی ) + تاش ( ترکی ) آنکه چون خورشید نورانی است


دختر

ترکی، فارسی
هورتن/hurtan/

آن که تن و بدنی پاک و درخشان چون خورشید دارد


دختر

فارسی
هورچهر/hur čehr/

خورشید چهره، آفتاب روی، ( در اعلام ) نام جوانترین پسر زرتشت، آن که چهره و سیمایی درخشان و نورانی چو ...


دختر

فارسی
هورخ/horokh/

فرد نیک رو


دختر

فارسی
هورداد/hur dād/

تابنده و پر حرارت، ( هور = خور = خورشید، داد = داده )، داده ی خورشید، داده خورشید


پسر، دختر

فارسی
هوردخت/hur doxt/

دختری زیبا چون خورشید، ( هور = خورشید، دخت = دختر )، دختر خورشید، دختر آفتاب، ( به مجاز ) زیبا، ( ه ...


دختر

فارسی
هوردیس/hurdis/

زیبا و روشن چون خورشید


دختر

فارسی
هوررخ/hur rokh/

هورچهر


دختر

فارسی
هورزاد/hur zād/

زاده خورشید، ( هور = خورشید، زاد = زاده )، زادهی خورشید، فرزند خورشید، ( به مجاز ) دارای زیبایی و ش ...


پسر، دختر

فارسی
هورسان/hursān/

همانند خورشید، زیبارو، ( هور = خورشید، سان ( پسوند شباهت ) )


دختر

فارسی
هورشاد/hur šād/

خورشید شاد، آفتاب شادمان، ( هور = خورشید، شاد )، ( به مجاز ) پر حرارت و شاد و خوشحال، ( هور = خورشی ...


پسر، دختر

فارسی
هورمهر/hurmehr/

خورشید، زیباروی مهربان، ( هور = خورشید، مهر= خورشید، مهربانی، محبت و دوستی )، ویژگی کسی که مثل خورش ...


دختر

فارسی
هورناز/hurnaz/

خورشید زیبا


دختر

فارسی
هوروش/hurvaš/

درخشان و زیبا چون خورشید، ( هور = خورشید، وش ( پسوند شباهت ) )، مثل خورشید، شبیه آفتاب، ( به مجاز ) ...


دختر

فارسی
هوژان/huzhan/

زیرک و یادگیر


دختر

کردی
هوژین/huzhin/

آموختن، آموختن ( نگارش کردی


دختر

کردی
هوسان/hövsan/

به مانند نیک


دختر

فارسی
هوفریا/hu fariyā/

شخص خوب، جذاب، دلپذیر و گیرا، ( هو= خوب، فریا= خجسته، شکوهمند، دلپذیر، گیرا )، شخص خوب و دارای اقبا ...


دختر

فارسی
هوگل/hu gol/

باطراوت و زیبا، ( هو = خوب، گل )، گلِ خوب، گلِ نیک


دختر

فارسی

گل
هوگون/hugun/

خوب گون، ممتاز، رنگارنگ


دختر

فارسی
هوما/huma/

مرغ سعادت، فرخنده، فرخنده ( نگارش کردی


دختر

کردی
هومایا/humaya/

مادر کائنات


دختر

اوستایی
هونامیک/hu nāmik/

نیک نامی، خوش نامی


دختر

فارسی
هونراوه

کنایةاز کلام منظوم ( نگارش کردی


دختر

کردی
هیبا/hiba/

هدیه خداوند


دختر

عربی
هیتا/hita/

خورشید


دختر

فارسی

کهکشانی
هیدخت/hidokht/

دختر ناهید


دختر

فارسی
هیران/hiran/

محل قرار، قرار ( نگارش کردی


دختر

کردی
هیزان/hizan/

نیرومند، توانا، توانا ( نگارش کردی


دختر

کردی
هیژان/hizhan/

لایق و سزاوار، ارزیدن، جنبیدن ( نگارش کردی


دختر

کردی
هیلدا/hilda/

نیرومند، قوی، شکوفه درخت هلو


دختر

لاتین
هیلما/hilma/

ماه بور، طلایی رنگ


دختر

لری
هیلمی/hilmi/

دختری با موهای بور


دختر

لری
هیلناز/hilnaz/

دختر نازدار مو بور


دختر

لری
هیمو/himo/

دختر پاکدامن، پاک دامن ( نگارش کردی


دختر

کردی
هینا/hina/

ماهر


دختر

کردی
هینان/hainan/

آوردن، آوردن ( نگارش کردی


دختر

کردی
وارتوش/vartosh/

گل سرخ ظریف


دختر

ارمنی
والریا/valeria/

سلامتی


دختر

لاتین
وانوش/vanosh/

دریاچه وان، از سمبلهای تاریخ ارامنه


دختر

ارمنی
وانیا/vāniyā/

هدیه با شکوه خداوند، ( عربی ) ملایم، آهسته ( نسیم )


دختر

فارسی، عربی
وانیشا/vanisha/

نهال، جوانه


دختر

مازندرانی
وایو/vayo/

فرشته طوفان


دختر

فارسی
وترا/va(e)trā/

تنها و یکتا، ( وتر = تنها، طاق، یکتا، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به وتر


دختر

فارسی
وچان/vachan/

زمان استراحت کوتاه، زمان استراحت کوتاة ( نگارش کردی


دختر

کردی
وحدانه/vahdane/

یکی یکدانه


دختر

فارسی، عربی
ودا/veda/

نام مجموعه کتابهای چهارگانه هندوان، به کسر واو، نام مجموعه کتابهای چهارگانه هندوان که به زبان سانسک ...


دختر

فارسی
ورجا/varjā/

بلندمرتبه، ارجمند، ( ورج = ارج، ا ( پسوند نسبت ) ) منسوب به ارج، دارای ارج و ارزش، دارای قدر و مرتب ...


پسر، دختر

فارسی



انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسم