مهرپرور

/mehrparvar/

مترادف مهرپرور: بامحبت، حفی، مهرانگیز، مشفق، مهرورز، مهربان

متضاد مهرپرور: جورپیشه

فرهنگ اسم ها

اسم: مهرپرور (دختر) (فارسی) (طبیعت، کهکشانی) (تلفظ: m.-parvar) (فارسی: مِهرپرور) (انگلیسی: mehr-parvar)
معنی: ترکیب دو اسم مهر و پرور ( خورشید و پرورش دادن )، پرورنده ی محبت و دوستی، مهر انگیز، ( به مجاز ) زیبا و لطیف اندام
برچسب ها: اسم، اسم با م، اسم دختر، اسم فارسی، اسم طبیعت، اسم کهکشانی

لغت نامه دهخدا

مهرپرور. [م ِ پ َرْ وَ ] ( نف مرکب ) پرورنده دوستی. که در محبت و وداد کوشد. که دوستی ورزد. || ( ن مف مرکب ) پرورده به مهر و محبت. به دوستی و عطوفت برآمده. || پرورده به آفتاب و مهر. خورشیدپرورده. || مجازاً، زیبا و لطیف اندام :
خورشید خاوری کند از رشک جامه چاک
گر ماه مهرپرور من در قبا رود.
حافظ.

فرهنگ فارسی

پرورنده دوستی . که در محبت و وداد کوشد .

پیشنهاد کاربران

بپرس