اسم دختر - صفحه 50

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

شوشان/shushan/

گل سوسن


دختر

ارمنی

گل
شکردخت/shekar-dokht/

دختر شیرین، ( به کسر شین ) شکر ( سنسکریت ) + دخت ( فارسی ) دختر شیرین


دختر

فارسی، سانسکریت
شکوهنده/še (o) kuhande/

با شکوه، دارنده شکوه و جلال، ( صفت فاعلی از شکوهیدن )، شکوه، ( در قدیم ) ترسنده، بیمناک


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
شکوهه/šokuhe/

جمال، زیبایی، ( شکوه، ه ( پسوند نسبت ) )، منسوب به شکوه، ( شکوه + ه ( پسوند نسبت ) )، منسوب به شکوه ...


دختر

فارسی
شیدان/šidān/

سفره ی غذا و نعمت، سور، ( اَعلام ) ) نام کوهی در ناحیه بختیاری، ) نامِ بوستانی ( قدیم ) در شیراز


دختر

فارسی
شیرگل

مرکب از شیر ( شجاع ) + گل


دختر، پسر

فارسی
شیناب/shinab/

سعی و کوشش جد وجهد، شینا، شناوری


دختر

فارسی
صادقه/sadeghe/

مونث صادق راستگو و درستکار


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
صبار/sabar/

بسیار صبر کننده، صبور، از نامهای خداوند


دختر، پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
صبح آسا

صبح ( عربی ) + آسا ( فارسی ) مانند صبح سپید و روشن


دختر

فارسی، عربی
صبح جبین

سپید چهره، سپیدپیشانی


دختر

عربی
صبح چهر

صبح چهره، صبح ( عربی ) + چهره ( فارسی ) آن که چهره ای سپید چون صبح دارد


دختر

عربی، فارسی
صبح چهره

صبح ( عربی ) + چهره ( فارسی ) آن که چهره ای سپید چون صبح دارد


دختر

عربی، فارسی
ضرغامه/zarghame/

مؤنث ضرغام، شیر درنده، پهلوان، دلاور


دختر

عربی
طرب آرا

طرب ( عربی ) + آرا ( فارسی )، آراینده انجمن سرور و خوشحالی، گرم کننده مجلس بزم


دختر

عربی، فارسی
طغاترکان

نام دختر الغ بیک گورکان


دختر

ترکی
طوطیا/totiya/

معرب از هندی، توتیا


دختر

هندی
طیلا/tila/

شرابی که از جوشاندن فشرده انگور، مویز، یا خرما به دست می آید، می پخته شده


دختر

فارسی
ظهیره/zahire/

مؤنث ظهیر، پشتیبان، یاور، ظهیرالدین


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
عاتکه/ateke/

زن خوشبو، نام دختر عبدالمطلب، جد پیامبر ( ص )


دختر

عربی
عادیات/adiyat/

نام سوره ای در قرآن کریم


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
عامره/amereh/

مؤنث عامر، آباد کننده


دختر

عربی
عزت ملک

باعث عزت و سربلندی پادشاه، از زنان معروف اواخر دوره ایلخانیان


دختر

عربی
عزیر/azir/

نامی که اعراب مسلمان به عزرا می دهند، عزرا


دختر

عربی
عطرسای/atrsay/

معطر و خوشبو کننده، عطر ( عربی ) + سا ( فارسی )


دختر

فارسی، عربی
عقیقه/aqiqe/

مونث عقیق


دختر

عربی
عنبربو

عنبر+ بو، معطر


دختر

فارسی
غانیه/qāniye/

زن جوان پاکدامن، ( مؤنث غانی )، زنی که به سبب زیبایی خویش بی نیاز از زیور باشد، زن جوان پاکدامن در ...


دختر

عربی
فائحه

فایحه


دختر

عربی
فارا/fara/

نام کوهی در مغرب فلات ایران


دختر

فارسی
فایقه/fayeghe/

مؤنث فایق، دارای برتری، مسلط، چیره، مؤنث فائق


دختر

عربی
فخیمه/faxime/

مؤنث فخیم، بزرگ، محترم، صفت برای دولت های خارجی که با ایران روابط دوستانه داشتند، ( در دوره ی قاجار


دختر

عربی
فران/faran/

پرواز


دختر

فارسی
فراهت/farahat/

شأن، شوکت، شکوهمندی و زیبایی


دختر

عربی
فرپرک/far-parak/

شب پره که آن را مرغ عیسی نیز می گویند


دختر

فارسی
فرتوک/fartuk/

پرستو


دختر

فارسی

پرنده
فرحت/farhat/

شادی، شادمانی


دختر، پسر

عربی
فرخ روز/f.-ruz/

خوشبخت و سعادتمند، آن که دارای روزگار خجسته و مبارک است، ( در قدیم ) ( در موسیقی ایرانی ) نام لحنی ...


پسر، دختر

فارسی

تاریخی و کهن، هنری
فرستو/farastu/

نام پرنده ای که به آن پرستو، پرستوک و فرستگ می گویند، ( = پرستو )، ( در عربی ) خطاف مشهور است، پرست ...


دختر

فارسی

پرنده
فرغانه/farghane/

نام شهری در ترکستان قدیم


دختر

فارسی

هنری
فرن/faran/

فراوانی، فزونی


دختر

فارسی
فرنگیز/farangiz/

فرنگیس، دختر افراسیاب


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
فره وش/farahvash/

دارای هوش و ذکاوت، مرکب از فره ( شکوه ) وش ( پسوند شباهت )


پسر، دختر

فارسی
فروهنده/frohande/

نام فرشته ای است، نیکوسیرت و خوبروی


دختر

فارسی
فریانه/faryane/

شادی در خانه، نام پادشاهی افسانه ای هم زمان با اسکندر مقدونی


دختر

فارسی
فریر/farir/

گیاهی خوشبو


دختر

فارسی
فریمانه/farimāne/

منسوب به فریمان، دارای اندیشه خجسته، ( فریمان، ه ( پسوند نسبت ) )، منتسب به فریمان، ( اَعلام ) نام ...


دختر

فارسی
فرینو/farinu/

دارای شکوه و جلال، ( فرین، او /، u/ ( پسوند دارندگی ) )، ( اَعلام ) نام مزرعه ای در شاهرود


دختر

فارسی
فغستان

از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر کید شاه هندوستان و یکی از زنان اسکندر مقدونی


دختر

فارسی
فلامک/falamak/

الماس صورتی رنگ، نوعی الماس


دختر

لاتین، هلندی
فلور/felor/

گل


دختر

فرانسوی

گل
فلورا/felora/

الهه گل ها و باروری، فلوریا، در رم باستان، الاهه گلها و بارآوری


دختر

لاتین

گل
فلک تاج

فلک ( عربی ) + تاج ( فارسی ) مرکب از فلک ( آسمان ) + تاج


دختر

فارسی، عربی
فلک وش

فلک ( عربی ) + وش ( فارسی ) مانند آسمان بلند و رفیع


دختر

فارسی، عربی
فلکناز/falak naz/

آن که موجب نازش آسمان است، بسیار زیبا، فلک ( عربی ) + ناز ( فارسی )، نام ندیمه شیرین همسر خسروپرویز ...


دختر

کردی، عربی، فارسی
قدیسه/qeddise/

زن پاک، منزه، مؤمن پرهیزگار و متقی، ( مؤنث قِدیس )، ( در ادیان ) زنی که از بزرگان دین مسیح باشد، در ...


دختر

عربی
قیدافه/ghidafe/

از شخصیتهای شاهنامه، نام زنی جهانجوی و بخشنده و پادشاه اندلس در زمان اسکندر مقدونی


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
گردیه/gordiye/

از شخصیتهای شاهنامه، نام خواهر بهرام چوبین سردار ساسانی، ( = گردیک در پهلوی )، ( اَعلام ) ( در شاهن ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
گردیک

گردیه، از شخصیتهای شاهنامه، نام خواهر بهرام چوبین سردار ساسانی


دختر، پسر

فارسی
گزل/gouzal/

زیبا، قشنگ


دختر

ترکی
گشتا/gaštā/

فردوس، پردیس، بهشت، جنت، این واژه قرائتی از رسم الخط پهلوی «vahisht» به معنی بهشت است، این واژه قرا ...


دختر

فارسی
گل اندام/gol-andam/

دارای پیکر ظریف و زیبا چون گل


دختر

فارسی

گل
گل بیز/gol biz/

گل افشان، گلریز، معطر، خوشبو، ( در قدیم ) ( به مجاز ) عطر افشان


دختر

فارسی

گل
گل پرست

دوستدار گل


دختر

فارسی
گل پونه/gol pune/

گل های کوچک معطر به رنگ صورتی یا بنفش، پونه جوان و تازه، ( در گیاهی ) گل های کوچک معطر به رنگ صورتی ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گل تاج

تاجی پر از گل


دختر

فارسی
گل سر/gol-sar/

آن که سر و رویی چون گل دارد


دختر

فارسی

گل
گل سفید/gol sefid/

نوعی از گل سرخ که سفید و خوشبوی می باشد که به هندی گل سبوتی می گویند، گل مشکین، ورد چینی


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلال/golal/

نام نوعی ماده خوشبو، عبیر سرخ


دختر

هندی
گلالان

نام روستایی در آذربایجان غربی


دختر، پسر

فارسی
گلانه/golāne/

گلان، ( مجاز ) زیبا و لطیف، ه/ e ـ/ ( پسوند نسبت ) )، ـ گلان


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلشهر/gol-shahr/

از شخصیتهای شاهنامه، نام همسر پیران ویسه پادشاه تورانی


دختر

فارسی

تاریخی و کهن، گل
گلندام/golandam/

گل اندام


دختر

فارسی

گل
گلک/golak/

گل کوچک


دختر

فارسی

گل
گلیار/gol yār/

یار و همنشین گل، دارنده ی ( صفات ) گل، ( مجاز ) زیبارو و لطیف، ( گل، یار ( پسوند دارندگی ) )، ( گل ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلینوش/goli nuš/

سرخی ماندگار، گل گونه ی پایدار، ( مجاز ) زیبارو و لطیف ( همیشه )، ( گلی، نوش = جاوید )، ( گُلی + نو ...


دختر، پسر

فارسی

طبیعت، گل
گونش/gunash/

آفتابی


دختر

ترکی
گوهر ملک/gohar malek/

پادشاه زاده، گوهر ( فارسی ) + ملک ( عربی ) پادشاه زاده


دختر

فارسی، عربی

تاریخی و کهن
گوهرآرا/gohar-ara/

آراینده گوهر، آراینده جواهر


دختر

فارسی
گوهرافروز/gohar-afroz/

افروزنده گوهر


دختر

فارسی
گوهرتاب/gohar tab/

تابنده چون گوهر


دختر

فارسی
گوهرنگار

مرصع


دختر

فارسی
گوهره/gohare/

نام روستایی در نزدیکی کرمانشاهان


دختر

فارسی
گیلوا/gileva/

نام محلی مردمان گیلان، نام منطقه ای از توابع رشت


دختر

گیلکی
گیهان/geyhan/

جهان، دنیا، گیتی، کیهان


دختر

فارسی
لؤلؤ/lolo/

مروارید


دختر

عربی

طبیعت
لارا/lara/

پری دریایی، ناز، ظریف


دختر

ترکی، کردی
لارما

نام روستایی در استان مازندران


دختر، پسر

فارسی
لاله رخ/l.-rokh/

لاله رخسار، لاله روی، معشوقی که گونه های سرخ به رنگ گل لاله دارد، دارای چهره ی سرخ و لطیف چون لاله، ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
لاله رخسار

لاله چهر، آن که چهره و صورتی سر و زیبا چون گل لاله دارد


دختر

فارسی
لاله رو/l.-ru/

اله چهر، آن که چهره و صورتی سر و زیبا چون گل لاله دارد، ( = لاله رخ )، لاله رخ، لاله چهر


دختر

فارسی

طبیعت، گل
لامیا/lamya/

نام شهری است از تسالی، نام شهری است از تسالی این شهر نام خود را به جنگ «لامیاک » که میان یونان و مق ...


دختر

یونانی
لاون/lāvan/

نام محلی و معرکه ای در شاهنامه، ( = لادن، یلان، بلاون ) ( در شاهنامه ) نام جایگاهی است که از آن در ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
لبانه/lobāne/

آرزو، مراد، میل، خواست، درخت صنوبر، ناژ، ناژو


دختر

عربی

طبیعت
لبخنده

لبخند


دختر

فارسی
لبینا/labina/

نام نوایی در موسیقی، نام یکی از لحنهای قدیم موسیقی ایرانی


دختر

فارسی

هنری
لمیس/lamis/

زنی با پوست نازک و لطیف


دختر

عربی
لوتوس/lotos/

گل نیلوفر آبی یا سوسن شرقی، همچنین درخت صدر یا کنار، نماد مذهب در تمدنهای قدیمی آسیایی و نماد اهورا ...


دختر

فارسی

گل
لورا/lura/

نام سازی است، چنگ، نام یکی از صورتهای فلکی شمالی


دختر

یونانی

کهکشانی
لیالی

شبها


دختر

عربی



انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسم