اسم دختر سانسکریت

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

سمیرا/samirā/

زن گندم گون، نسیم ملایم خنک در روز داغ تابستان، الهه عشق، شمیرا، [سمیرا ترجمه ی «مهین بانو» است]، ( ...


دختر

فارسی، سانسکریت، عربی

تاریخی و کهن، طبیعت
نیلوفر/nilufar/

پیچک، نام نوعی گل، نام یکی از جشن های ایرانیان قدیم، ( در گیاهی ) گل های سفید، کبود و زرد رنگ گیاهی ...


دختر

فارسی، سانسکریت

طبیعت، گل
نیلا/nilā/

آبی دریا، به رنگ نیل، نیلی، ( نیل، ا ( پسوند نسبت ) ) منسوب به نیل، ت نیل، نیل ( سنسکریت ) + ا ( فا ...


دختر

فارسی، سانسکریت
مها/mehā/

بزرگ، یاقوت کبود، ( به مجاز ) زیبارو، بزرگتر، [چنانچه این کلمه مَها /mahā/ تلفظ شود منسوب به ماه اس ...


دختر

فارسی، سانسکریت

طبیعت
لنا/lanā/

برای ما، نصیب و بهره، نمکین، مرکب از لن ( نمک سانسکریت ) + الف نسبت فارسی


دختر، پسر

عربی، سانسکریت، فارسی

مذهبی و قرآنی
الیکا/elikā/

هل، قاقله ی صغار، شکوفه، ( سنسکریت )، هیل [= هِل، دانه ی معطر گیاهی از تیره ی زنجبیلی ها]، ( در هند ...


دختر

مازندرانی، عربی، سانسکریت، فارسی

طبیعت
نیروانا/nirvānā/

آخرین مرحله سلوک در نزد بودا، انسان کامل، ( سنسکریت ) آخرین مرحله سلوک در نزد « بودا » که مرحله ی م ...


دختر

سانسکریت

مذهبی و قرآنی
نیلیا/niliyā/

به رنگ نیلی، منسوب به نیلی، ( نیلی، ا ( پسوند نسبت ) )، ( سنسکریت ـ فارسی ) ( نیلی + ا ( پسوند نسبت ...


دختر

فارسی، سانسکریت
مشکناز/mo(e)šk nāz/

زیبا و خوشبو، از شخصیتهای شاهنامه، نام همسر بهرام گور پادشاه ساسانی، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) نام ...


دختر

فارسی، سانسکریت

تاریخی و کهن
ویونا/vauonā/

( به مجاز ) عروس زیبا، دختری که عروس شده، [وَیو ( در سنسکریت ) = عروس و ( در اوستایی ) = ازدواج کرد ...


دختر

اوستایی، سانسکریت، فارسی
نلی/neli/

صورت دیگر اسم نیلی، رنگ آبی سیر، لاجوردی، صورت دیگر نیلی، ص نیلی


دختر

فارسی، سانسکریت
شارمین/šārmin/

خجسته فرخنده، فرخنده و خجسته


دختر

سانسکریت
نی لو/nilu/

شبیه به نیل، ( نیل، او /u، / ( پسوند شباهت ) )، مثل نیل، / نیل


دختر

فارسی، سانسکریت
سوریا/suriyā/

سوری، ثریا، الف ( اسم ساز ) )، ( سوری + الف ( اسم ساز ) )


دختر

سانسکریت، آشوری
نیل/nil/

نام یک گیاه، ( در گیاهی ) ماده ای گیاهی و آبی رنگ که در نقاشی و برای خوش رنگ کردن پارچه های سفید پس ...


دختر

سانسکریت

طبیعت
راما/rāmā/

منسوب به رام، مأنوس، موافق، ( اَعلام ) ( در اسطوره های هندی ) ششمین مظهر «ویشنو» /vichnou/، شاهزاده ...


دختر، پسر

سانسکریت
نیلگون/nilgun/

لاجوردی، آبی، ( نیل، گون ( پسوند شباهت ) )، نیلی نیلی، ( سنسکریت ـ فارسی ) ( نیل + گون ( پسوند شباه ...


دختر

فارسی، سانسکریت
لیلوفر/lilufar/

منسوب به نیلوفر، پیچک، نام نوعی گل، نام یکی از جشن های ایرانیان قدیم، ( = نیلوفر )، ( نیلوفر


دختر

فارسی، سانسکریت

طبیعت
نیلی/nili/

منسوب به نیل، رنگ آبی سیر، لاجوردی، ( نیل، ی ( پسوند نسبت ) )، دارای چنین رنگی، د نیل


دختر

فارسی، سانسکریت
آپادیپا/apadipa/

آتش افروز، نورانی مثل خورشید، آتش افروز و گرما بخش


دختر

سانسکریت
آپگیا/apgiya/

وجود فرخنده، موهبت


دختر

سانسکریت
آپگیتی/apgiti/

ترانه، آواز دلنشین


دختر

سانسکریت
آرسانا/arsana/

در حال حرکت


دختر

سانسکریت
آروینا/arvina/

برازنده، شایسته، لایق


دختر

سانسکریت
آلوینا/alvina/

دوستدار همه


دختر

سانسکریت
آنیشا/anisha/

استوار


دختر

سانسکریت
رزنیلا/roz nila/

رز آبی


دختر

سانسکریت، فرانسوی

گل
روپیا/rupiya/

زیبا


دختر

سانسکریت
سانیتا/sanita/

درخشان، دختر سالم


دختر

لاتین، سانسکریت
سنیا/soniya/

آزاده، رها


دختر

سانسکریت، هندی
سونالیکا/sonalika/

طلا


دختر

سانسکریت
آنیما/anima/

خود درونی و راستین هر فرد


دختر

سانسکریت
آنیکا/anika/

فرد خوش صورت و زیبا


دختر

فارسی، عبری، لاتین، سانسکریت
اوریسا

نام یکی از ایالتهای هندوستان


دختر

سانسکریت
روفیا/rufia/

معرب روپیا، زیبا


دختر

سانسکریت
شارمینا/sharmina/

خجسته، فرخنده، مرکب از شارمین ( سنسکریت ) + الف تانیث ( فارسی )


دختر

فارسی، سانسکریت
شرمیلا

محافظت، نوعی گل ( به فتح ش )


دختر

سانسکریت، هندی
شکربانو/shekar-banu/

بانوی شیرین و زیبا، ( به کسر شین ) شکر ( سنسکریت ) + بانو ( فارسی ) بانوی شیرین و زیبا


دختر

فارسی، سانسکریت، عربی
شکردخت/shekar-dokht/

دختر شیرین، ( به کسر شین ) شکر ( سنسکریت ) + دخت ( فارسی ) دختر شیرین


دختر

فارسی، سانسکریت
شکرناز/shekar naz/

دارای ناز و غمزه دلپذیر، ( به کسر شین ) شکر ( سنسکریت ) + ناز ( فارسی ) دارای ناز و غمزه دلپذیر


دختر

فارسی، سانسکریت
لنیا/leniya/

دختر ملیح، نمکین، مرکب از لن ( سنسکریت ) + ی نسبت ( فارسی ) + الف تانیث ( فارسی )


دختر

فارسی، سانسکریت
ماداک/madak/

سرخوشی


دختر

سانسکریت
مانیشا/manisha/

هوش


دختر

سانسکریت
ماه نیلا/m.-nilā/

ترکیب دو اسم ماه و نیلا ( زیبا و آبی دریا )، ( فارسی ـ سنسکریت ـ فارسی )، ماه کبود رنگ، ماه آسمان ک ...


دختر

فارسی، سانسکریت

طبیعت، کهکشانی
ماهایا/mahaya/

مادر خورشید و ماه


دختر

ارمنی، سانسکریت
مشکین دخت/m.-dokht/

دختر مُشک آلود و معطر، یا دختر سیه موی، ( به مجاز ) جذاب و دل انگیز، ( سنسکریت ـ فارسی )، دختر مشک ...


دختر

فارسی، سانسکریت

طبیعت
نایا/naya/

شاداب


دختر

سانسکریت
نلسا/nelsa/

مانند روشنی


دختر

سانسکریت
نلیا/nelya/

نیلگون


دختر

سانسکریت
نیلدا/nilda/

آفریده شده از زلالی


دختر

فارسی، سانسکریت
نیلما/nilma/

ماه آبی رنگ


دختر

فارسی، سانسکریت

کهکشانی
نیلماه/nilmah/

ماه آبی رنگ، ماه آسمان


دختر

فارسی، سانسکریت

کهکشانی
نیلوسا/nilosa/

منسوب به نیل


دختر

سانسکریت
نیلین/nilin/

نیلی


دختر

فارسی، سانسکریت

تاریخی و کهن
ویدیا/vidiyâ/

دانش، آگاهی


دختر

سانسکریت
ویریا/viriya/

همت، یکی از کمالات ششگانه که یک بوداسف باید به آن برسد


دختر، پسر

فارسی، سانسکریت
نیل فام/nilfām/

نیل رنگ، به رنگ نیل، ( نیل، فام ( پسوند برای رنگ ) )، کبود


دختر

فارسی، سانسکریت
شکر

ماده بلوری شیرین و سفیدرنگ، زیبارو، نام معشوقه اصفهانی خسروپرویز پادشاه ساسانی در منظومه خسرو و شیر ...


دختر

سانسکریت
شکرین/shekarin/

هر چیز شیرین، ( به کسر شین ) شکر ( سنسکریت ) + ین ( فارسی ) هر چیز شیرین


دختر

فارسی، سانسکریت
امیل/amil/

گراینده تر، مایل تر، معرب از سنسکریت نام درختی از تیره فریفون که گاهی بعضی از انواع آن بصورت درختچه ...


دختر

عربی، سانسکریت
امیله/amila(e)/

نام درختی از تیره فریفون که گاهی بعضی از انواع آن بصورت درختچه یافت می شوند، ( معرب از سنسکریت، ama ...


دختر

عربی، سانسکریت
مشک

ماده ای با عطر نافذ و پایدار که از کیسه ای در زیر شکم نوعی آهوی نر به دست می آید


دختر

سانسکریت
مشکین/mo (e) škin/

آنچه که بوی مشک بدهد، مشک آلود، ( مجاز ) خوش بو، ( مجاز ) سیاه، تیره رنگ، ( به مجاز ) معطر، ( به مج ...


دختر

فارسی، سانسکریت

طبیعت
مشک دانه

مشک ( سنسنکریت ) + دانه ( فارسی ) دانه خوشبویی که آن را سوراخ می کنند و به رشته می کشند، نام یکی از ...


دختر

فارسی، سانسکریت
ناراین/narayn/

از خدایان هندوهاست، از خدایان هندوهاست و به دفع فساد می کوشد


دختر

سانسکریت



انتخاب اسم با حرف

برچسب ها

اسماسم پسراسم دختر