اسم دختر - صفحه 32

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

دریامهر/darya-mehr/

ترکیب دو اسم دریا و مهر ( دریاچه و مهربانی )


دختر

فارسی

طبیعت
دریانا/doryana/

مروارید درخشان


دختر

فارسی
دریاناز/d.-nāz/

دریای زیبا و قشنگ، ( مجاز ) زیبا و دارای لطافت، ( دریا، ناز = ( به مجاز ) زیبا و قشنگ )، مرکب از در ...


دختر

فارسی
دریانه/doryāne/

دُروار، ( مجاز ) روشن و درخشان، ( دری = مانند در، درخشان، روشن، انه ( پسوند نسبت ) )، منسوب به در و ...


دختر

فارسی، عربی
دریس/doris/

مانند مروارید گرانبها و با ارزش


دختر

فارسی
دریم

پرگوشت، خوش اندام


دختر، پسر

عربی
درینوش/dorri nuš/

درخشندگی، تابندگی جاوید و جاویدان، ( مجاز ) زیبارو، ( دری= درخشان و تابان، نوش= جاوید و جاویدان )، ...


دختر

فارسی، عربی
دزیره/dezire/

دختر فرانسوا کلاری تاجر حریرفروش مارسی


دختر

فرانسوی
دسپینا/despina/

ملکه دسپینا، دختر کالوژان و همسر مسیحی اوزون حسن


دختر

لاتین
دل آذین/del āzin/

زیور و زینت دل، ( مجاز ) محبوب، ( دل، آذین = زیور، زیب، زینت )


دختر

فارسی
دل آرای/del ārāy/

دل آرا، محبوب، معشوق، ( = دل آرا )، ← دل آرا


دختر

فارسی
رزارا/rozara/

زینت دهنده گل رز


دختر

فارسی، فرانسوی

گل
رزالین/rozalin/

مانند گل رز


دختر

لاتین

گل
رزآنا/rozana/

رز مادر


دختر

ترکی، فرانسوی

گل
رازانه/rāzāne/

منسوب به راز و منتسب به راز، پوشیده و رازآلود، ( راز = نهانی، سِر، رمز، انه ( پسوند نسبت ) )، به مع ...


دختر

فارسی
رازقی/rāzeqi/

گلی سفید و کوچک و خوش بو که از آن عطر می گیرند، نوعی انگور با دانه های ریز، [قدیمی] خمر، شراب، ( عر ...


دختر

فارسی، عربی

طبیعت، گل
رازک/razak/

نام یک گیاه دارویی، گیاهی علفی از خانواده شاهدانه که معطر، تلخ، و دارویی است


دختر

فارسی
رازیل/raziel/

فرشته اسرار


دختر

عبری

مذهبی و قرآنی
رازیما/razima/

راز ما


دختر

کردی
رازین/rāzin/

رمزآلود، رازآلود، رازدار، ( اَعلام ) نام چند روستا در شهرستانهای رزن، ساوه و ارومیه


دختر

فارسی
راژانه/rāžāne/

نام گیاهی داروئی، رازیانه


دختر

کردی

طبیعت
راژیس/razhis/

درستکارترین و شایستە ترین


دختر

کردی
راسپینا/raspina/

پاییز


دختر

فارسی
راسن/rāsen/

گیاهی خودرو با برگ های پهن و گل های کبودرنگ و دانه های ریز که در گذشته مصرف دارویی داشته، سوسن کوهی ...


دختر

فارسی

طبیعت
راشل/rashel/

پاکی و منزه، راحیل


دختر

عبری، فرانسوی
راشنو/rāšnu/

فرشته ی دادگستر در آئین زردشتی


دختر

فارسی، اوستایی

مذهبی و قرآنی
راغبه/rāqebe/

زن مایل و راغب، زن طمعکار، ( عربی ) ( مؤنث راغب )، ن، ک، راغب


دختر

عربی
رافده/rāfede/

بخشنده و بزرگوار و ارجمند، یاری کننده، اعانت کننده، ( عربی )


دختر

عربی
رافونه/rāfune/

نعنا، پودنه، پونه


دختر

فارسی

طبیعت
رام افزا

افزون کننده آرامش


دختر

فارسی
رام افزون

رام افزا، افزون کننده آرامش


دختر

فارسی
رام بانو

بانوی آرام یا بانوی شاد


دختر

فارسی
رام بهشت/rāmbehešt/

ترکیب دو اسم رام و بهشت ( مأنوس و فردوس )، آرام بهشت، ( اعلام ) رام بهشت دختر یکی از شهربان های باز ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
رامتینا/ram tina/

دارای آرامش


دختر

فارسی
رامدخت/rām doxt/

دختر مطیع و آرام، ( رام، دخت = دختر )، ( رام + دخت = دختر )، دختر آرام


دختر

فارسی
رامسینا/rāmsinā/

رامسین، سازنده و نوازنده، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به رامسین، نام یکی از خدایان آشور


دختر

فارسی، آشوری
رامش دخت/r.-dokht/

دختر شاد و شادمان، ( رامش، دخت = دختر )، ( به مجاز ) دختری که موجب شادی و طرب و نصیب و بهره است


دختر

فارسی
رامشین/ramshin/

نام روستایی در نزدیکی سبزوار


دختر

فارسی
رامه/rāme/

مراد، مقصود، یاقوت


دختر

فارسی
رامونا/ramona/

مظهر عشق، لاتین نگهبان عاقل


دختر

فارسی، لاتین
رامیسا/ramisa/

گل رز سفید


دختر

عربی

گل
رامیلا/ramila/

خدای بزرگ


دختر

فارسی، آشوری
رامین دخت/r.-dokht/

دخترِ طربناک، ( رامین، دخت = دختر )


دختر

فارسی
رانیه/rāniye/

بیننده، نظارت کننده بر چیزی


دختر

عربی
دالغا/dalgha/

موج


دختر

ترکی
داماسپیا/damaspiya/

نام همسر اردشیر ساسانی و مادر خشایار شاه دوم، نام همسر اردشیر پادشاه هخامنشی


دختر

فارسی
داملا/damla/

قطره


دختر

ترکی
دامونا/dāmunā/

( مجاز ) زیبا و با طراوت چون دشت و صحرا، ( دامون = دشت و صحرا، الف ( اسم ساز ) ) ( به مجاز ) به معن ...


دختر

فارسی، یونانی
دامینه/dāmine/

( مجاز ) زیبا، جاری و روان، [دامین ( کردی ) = دامن، دامنه ی کوه، ه ( پسوند نسبت ) ] ( به مجاز ) زیب ...


دختر

کردی، فارسی
دانادخت/d.-dokht/

دختر عاقل و خردمند، ( دانا، دخت = دختر ) دختر عاقل و خردمند


دختر

فارسی
داناک/danak/

آگاه و دانا


دختر

اوستایی
دانژه/danzhe/

غنچه گل نیمه باز


دختر

کردی
داهیه/dāhiye/

زیرک، باهوش، کار بزرگ، حادثه، داهی، ( در قدیم ) بسیار زیرک و دانا


دختر

عربی
دایار/dayar/

یار مادر


دختر

لری
دایراک/dayrak/

مادر سر سخت، مادر حضرت سلطان اسحاق


دختر

کردی
دیلا/dila/

گندم زیبا و طلایی


دختر

کردی
دیلک/dilak/

آرزو، آمال، خواسته، تمنا، خواهش


دختر

ترکی
دیماه/dimah/

زیبارو، مثل ماه


دختر

فارسی
دیمه/dime/

روی، رخسار، چهره، روشنی، روی و رخساره، روشنی باران و شبنم، ( در کردی ) نیز چهره


دختر

کردی، عربی
دینارگیس/dinar gis/

دارای مویی به رنگ طلا، دینار ( یونانی ) + گیس ( فارسی )، نام زنی در منظومه ویس و رامین


دختر

فارسی، یونانی

تاریخی و کهن
دیناز/dināz/

آفریدگار نازنین، خالق زیبایی، ( دی ( در اوستایی ) = آفریدگار، ناز ) آفریدگار نازنین


دختر

فارسی، اوستایی
دیندخت/din dokht/

دخترِ متدین، دخترِ دیندار، مؤمن، ( دین، دخت = دختر )، دخترِ دیندار مؤمن


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
دینه/dine/

نام دختر یعقوب ( ع ) و خواهر یوسف ( ع )، انتقام یافته


دختر

عبری

مذهبی و قرآنی
خوروش/xorvaš/

تابان و درخشان چون خورشید، خورشید وش، ( = خورشید وش )


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
خوش چهره/khoš čehre/

زیبا، خوب روی، خوش صورت، دارای چهره ی زیبا و قشنگ


دختر

فارسی
خوش لقا

خوش ( فارسی ) + لقا ( عربی ) خوش صورت، زیبا


دختر

فارسی، عربی
خوشاب/xo (u) šāb/

روشن و شفاف، درخشان، کمپوت، آبدار و تازه، ( به مجاز )، میوه ای که با محلول آب و شکر می پزند، آبدار ...


دختر

فارسی
خوشابه/kho(u)šābe/

خوشاب، درخشان، تر و تازه، روشن، ه ( پسوند نسبت ) )، منسوب به خوشاب


دختر

فارسی
خوشدل/khoš del/

راضی، خشنود، خوشحال، درحال شادمانی، پاک نیت، ( به مجاز )، راضی و خشنود، شاد، ( در قدیم ) امیدوار، د ...


دختر

فارسی
خوشرو/khoš ru/

خوش صورت، خوشگل، ( مجاز ) خندان، خنده رو، ( مجاز ) مهربان، ( به مجاز )، دارای چهره ی متبسم و مهربان ...


دختر

فارسی
خوشناز/khosh-naz/

زیبا و با کرشمه


دختر

فارسی
خوشنام/khoš nām/

نکونام، صاحب حسن شهرت، صاحب شهرت نیکو، مشهور، آن که به نیکی شناخته شده است، دارای شهرت خوب


دختر

فارسی
خوشین/khoshin/

خوش و زیبا


دختر

فارسی
دائمه/dā’me/

همیشگی، جاویدان


دختر

عربی
دادآفرید/dād āfarid/

آفریده شده بر مبنای عدل و داد، یکی از لحن های قدیمی موسیقی، یکی از نام های خدای تعالی، از داد آفرید ...


پسر، دختر

فارسی

هنری
دادآفرین/dād āfarin/

آن که عدالت ایجاد کند، از نام ها و صفات باری تعالی، یکی از گوشه های موسیقی، ( در قدیم ) پدید آورنده ...


پسر، دختر

فارسی

هنری
دادلی/dadli/

شیرین و نمکین


دختر

ترکی
دار گل/dār gol/

( مجاز ) زیبارو، نوعی از درخت که در هندوستان شایع است، درختِ گل، ( در گیاهی ) نوعی درخت که در سرزمی ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
دارانا

نام روستایی در نزدیکی اهر


دختر، پسر

فارسی
دارنیا/darniya/

ارزشمند و گرانبها


دختر

فارسی
داریادخت/dāriyā dokht/

دختر دارنده، ( داریا = دارنده، دخت = دختر )


دختر

فارسی
دارینا/dārinā/

زرگر، طلاساز، ( مجاز ) ارزشمند و گرانبها، ( در قدیم ) زر، مجازا ارزشمند و گرانبها


دختر

فارسی
دارینه/darine/

نام روستایی در نزدیکی سقز


دختر

فارسی
روانشید/ravān šid/

جان چون خورشید، روح چون آفتاب، ( به مجاز ) جان و روان پاک و مبرا را گویند


دختر

فارسی
روبینا/robina/

یاقوت قرمز


دختر

لاتین
روپاک/ropak/

دختر زیبا چهره


دختر

فارسی
روپیا/rupiya/

زیبا


دختر

سانسکریت
حوریسا/hurisā/

همانند حوری و پری، زیبارو، ( حوری = حور، زن زیبا، سا ( پسوند شباهت ) )، شبیه و مانند حوری


دختر

فارسی، عربی
حیفا/hayfa/

نام بندری در فلسطین


دختر

عربی
خاتون/khatun/

لقب زنان اشرافی، لقب همسر خاقان چین که انوشیروان دختر او را به همسری برگزید، به صورت پسوند همراه بع ...


دختر

فارسی
خاتونک/khatonak/

بانوی کوچک، نام روستایی در نزدیکی شیراز، خاتون ( بانو ) + ک


دختر

فارسی
خارا/khara/

نوعی سنگ آذرین، نام یکی از گوشه های موسیقی ایرانی


دختر

فارسی

طبیعت، هنری
خاره

خارا


دختر

فارسی
خارک

نوعی خرمای زرد و خشک


دختر

فارسی
خاشعه/xāšeee/

متواضع، فروتن، خدا ترس و پرهیزکار، ( مؤنث خاشع )، متواضع و فروتن، به معنی متواضع و فروتن، مؤنث خاشع


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
خاطرآسا/khater-asa/

آسایش دهنده خاطر، خاطر ( عربی ) + آسا ( فارسی ) آسایش دهنده خاطر


دختر

فارسی، عربی
خاطرافروز/khater-afruz/

روشن کننده خاطر، شادی بخش، خاطر ( عربی ) + افروز ( فارسی ) شادی بخش


دختر

فارسی، عربی
خاطرنواز/khater-navaz/

دلکش، مطبوع، خاطر ( عربی ) + نواز ( فارسی ) دلکش


دختر

فارسی، عربی
خالواش

نوعی سبزی معطر


دختر

گیلکی
دورسین

باقی بماند


دختر

ترکی



انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسم