اسم دختر - صفحه 24

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

پریشا/p.-šā/

ترکیب دو اسم پری و شاد ( فرشته و خوشحال )، ( = پری شاد )، ( پری شاد، پری شاه، شاه پری ها


دختر

فارسی
پریفام/p.-fām/

پری مانند، زیباروی، زیبا چون پری، شبیه به فرشته


دختر

فارسی
پریفر/p.-far/

دختر زیبا و با وقار، دختری که مانند پریان زیباست، شکوهی به سان شأن و شوکت پری، دختری که مانند پریان ...


دختر

فارسی
پرینام/parinām/

ویژگی کسی که شهرت و آوازه او در زیبایی چون پری است، ( پَری، نام = شهرت و آوازه )، ( به مجاز ) زیبار ...


دختر

فارسی
پریهان/parihan/

پادشاه پریان


دختر

فارسی
پریوه/parivah/

پری خوب، بهتر و زیباتر، پری گونه، ( پری، وه = به، خوب، بهتر، زیباتر، شخص خوب و دارای اخلاق و رفتار ...


دختر

کردی
پژال/pežāl/

جوانه نازک، شاخه های تازه روییده و ریز درختان، ( کردی، pižāl ) به معنی جوانه نازک، شاخه های ریز درخ ...


دختر

کردی

طبیعت
پژوهنده/pa(e)žuhande/

جست و جوگر، محقق، خردمند، دانا، ( صفت فاعلی از پژوهیدن )، پژوهش کننده، ( درقدیم ) جستجو کننده


دختر

فارسی
پگامه/pegameh/

مه صبحگاهی


دختر

فارسی
پگاهان/pegāhān/

سحرگاهان


دختر

فارسی

طبیعت
پوپر/pupar/

گیسو


دختر

فارسی
پوران رخ/p.-rokh/

شبیه به پوران، ( مجاز ) زیبارو، سرخ و گلگون


دختر

فارسی، پهلوی

تاریخی و کهن
پوران مهر/p.-mehr/

ترکیب دو اسم پوران و مهر ( سرخ و خورشید )، خورشید سرخ گون، ( به مجاز ) زیبارو


دختر

فارسی، پهلوی

طبیعت، کهکشانی
پورچیستا/purčistā/

پر داننده، پردانش، ( اوستایی ) ( = پورچیست ) به معنی پر داننده، ( اعلام ) در روایات زرتشتی کوچکترین ...


دختر

اوستایی
تابان چهر/t.-čehr/

آن که چهره ای روشن و درخشان دارد، روشن رخ، روشن چهره، ( به مجاز ) زیبا رو


دختر

فارسی
تابان دخت/t.-dokht/

( به مجاز ) دختری که زیباروی است و چهره ی او روشن و تابناک است، مرکب از تابان ( درخشان ) + دخت ( دخ ...


دختر

فارسی
تابان رخ

تابان چهر


دختر

فارسی
تابان گل/taban-gol/

گل درخشان و زیبا، مرکب از تابان ( درخشان ) + گل


دختر

فارسی

گل
تابان مهر/t.-mehr/

ترکیب دو اسم تابان و مهر ( روشن و خورشید )، خورشید تابان، خورشید درخشان


پسر، دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
تابیتا/tabita/

آهو


دختر

عبری
تاتیانا/tatyana/

نام نوعی پرنده، تاتینا، پرنده شکاری


دختر

فارسی

پرنده
تاج آفرین

آفریننده تاج، به وجود آورنده تاج


دختر

فارسی
تاج الزمان/taj-oz-zaman/

آن که چون تاج در رأس زمان خود است


دختر

عربی
تاج بانو

ملکه، شاهزاده خانم


دختر

فارسی
تاج بی بی

ملکه، شاهزاده خانم


دختر

فارسی، ترکی
تاج دخت

تاج ( کلاه پادشاهی، افسر ) + دخت ( دختر )


دختر

فارسی
تاج مهر

آن که چون تاجی بر سر خورشید است، یا دسته گلی به شکل تاج، بسیار زیبا


دختر

فارسی
تاچارا/tachara/

فرشته خانه


دختر

فارسی
تارادخت/tārā doxt/

دختر ستاره، دختر چون ستاره، ( به مجاز ) دختر زیبا، صاحب حسن و کمال، ( تارا، دخت = دختر )، مرکب از ت ...


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
تارادیس/taradis/

مانند ستاره


دختر

فارسی
تارامهر/tātrā mehr/

ترکیب دو اسم تارا و مهر ( ستاره و خورشید )، ( تارا = ستاره، مهر = خورشید )، ستاره ی خورشید، ( به مج ...


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
تارمیتا/tarmita/

بنیان، اساس


دختر

فارسی، آشوری
تامیما/tamima/

منزه، پاک


دختر

فارسی، آشوری
تانریلا/tanrila/

همراه خدا


دختر

ترکی
تانسو/tānsu/

زلالی چشمه، تمیزی و پاکی، زیبایی، تمیزی و پاکی و زیبایی، تمیزی، پاکی، شبنم صبحگاهی


دختر

ترکی
تاک آفرین

مرکب از تاک ( درخت انگور ) + آفرین ( آفریننده )


دختر

فارسی
تاکدخت/tak dokht/

مرکب از تاک ( درخت انگور )، دخت ( دختر )، مرکب از تاک ( درخت انگور ) + دخت ( دختر )


دختر

فارسی
تایسز/tāy sez/

بی نظیز، بی همتا، تک، ( تای= لنگه، همتا و نظیر، سز = بدون )، در مجموع به معنی بی نظیر


دختر

ترکی
تایماه/taymah/

مانند ماه


دختر

ترکی

کهکشانی
تتسگل

نام میوه ای در استان خراسان، نام دختر اخوان ثالث شاعر نامدار معاصر


دختر

فارسی
تحفه گل

تحفه ( عربی ) + گل ( فارسی ) گل ارزشمند


دختر

فارسی، عربی
ترگل/targol/

گل تازه و شاداب


دختر

فارسی

گل
تروسکه/truske/

درخشان و نورانی


دختر

کردی
تریتی/teriti/

نام دختر دوم حضرت زرتشت


دختر

عبری

مذهبی و قرآنی
تلاونگ/telavang/

آوای خروس


دختر

مازندرانی
تلناز/telnaz/

موی قشنگ، نام دخترانه ترکی به معنی " موی قشنگ"


دختر

ترکی
تناز/tanaz/

نام مادر لهراسب پادشاه کیانی و دختر آرش


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
تنی نار

در گویش مازندران شکوفه انار


دختر

فارسی
تهمین دخت/t.-dokht/

دختر پهلوان، دختری که قادر و توانا باشد


دختر

فارسی
توان دخت/tavān dokht/

ترکیب دو اسم توان و دخت ( نیرو و دختر )، ( توان، دخت = دختر )، دختری که نیرومند و توانا باشد


دختر

فارسی
توحیدا/to(w)hidā/

توحید، الف اسم ساز ) منسوب به توحید، ← توحید، و


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
تورکای/torkai/

ماه ترک


دختر

ترکی
تووشیار/tuvšyār/

خورشید، اشعه ی خورشید، برخورد و ملاقات، ( کردی، tušyār )، به معنی خورشید


دختر

کردی

طبیعت
تک بانو

بانوی یگانه


دختر

فارسی
تی تی سا

تیتی ( شکوفه ) + سا ( مانند )، مانند شکوفه، کنایه از زیبایی و طراوت


دختر

گیلکی، فارسی
تی تی گل

گیلکی مرکب از تی تی ( شکوفه ) + گل


دختر

گیلکی، فارسی
تی تی نار

گیلکی شکوفه انار


دختر

گیلکی، فارسی
تیادا/tiyada/

نور چشم مادر


دختر

لری
تیارام/tiaram/

چشم آرام


دختر

لری، فارسی
تیاما/tiama/

ماه چشمان


دختر

لری، فارسی
تیامهر/tiya-mehr/

دختری که چشمانی با محبت دارد


دختر

لری، فارسی
تیامیس/tiamis/

چشمانم برایش


دختر

لری
تیدآ/tida/

تیدا، دختر خورشید، زاییده خورشید، دهتر زیبارو، مرکب از تی به معنای خورشید و دا به معنای زاییده


دختر

فارسی
تیده آ/tidehaa/

ملکه و سرور گل ها


دختر

پهلوی
تیروژ/tirozh/

پرتو و درخشش خورشید


دختر

کردی
تیساگل/tisā gol/

گل خالص، گل ناب، [تیسا ( در طبری ) خالی، گل] ( به مجاز ) گلِ خالص، [تیسا ( در طبری ) خالی + گل] ( ب ...


دختر

مازندرانی، فارسی

طبیعت، گل
تیساناز/tisa-naz/

مرکب از تیسا ( خالص )، ناز ( زیبا )، در گویش مازندران مرکب از تیسا ( خالص ) + ناز ( زیبا )


دختر

فارسی
تینوش/tinush/

نوش تو


دختر

گیلکی
تیوانا/tivānā/

تیوان، توانا، الف نسبت ساز )، منسوب تیوان، ← تیوان


دختر

فارسی
ثمانه/Samāne/

با ارزش و گرانبها


دختر

عربی
جان آرا/jān ārā/

زینت دهندۀ جهان، ( مجاز ) زیبا، آرایندۀ جهان، نظم دهنده به جهان، آراینده ی جان و روح، زینت جان


دختر

فارسی
جان آرام/jan-aram/

آرام کننده جان، باعث آرامش


دختر

فارسی
جانام

ضمیر دستوری ( نگارش کردی


دختر

کردی
جانبانو/jan banu/

بانویی که چون جان عزیز است


دختر

فارسی
جانتاب/jān tāb/

فروغ بخش جان، ( مجاز ) جان افروز، ن، ک


دختر

فارسی
جاندخت/jān doxt/

محبوبه، معشوقه، دختری که چون جان عزیز است


دختر

فارسی
جانسو/jansu/

آب حیات دهنده و زندگی بخش


دختر

ترکی، فارسی
جاهده/jāhede/

زن جهد کننده و کوشا و ساعی، ( عربی ) ( مؤنث جاهد )


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
جمدخت/jamdokht/

دختر پادشاه بزرگ، جم ( پادشاه بزرگ ) + دخت ( دختر )


دختر

فارسی
جهان آذر

مرکب از جهان ( عالم، گیتی ) + آذر ( آتش )


دختر

فارسی
جهان آسا

موجب آسایش و آرامش مردم جهان


دختر

فارسی
جهان آوا

مرکب از جهان ( عالم، گیتی ) + آوا ( صدا، بانگ )


دختر

فارسی
جهان بانو

بانوی جهانیان


دختر

فارسی
جهان ماه/jahan-mah/

آن که در جهان چون ماه می درخشد، زیبا


دختر

فارسی

کهکشانی
جهان مهر

آن که در جهان چون خورشید می درخشد، زیبا


دختر، پسر

فارسی
جهانرخ/jahan rokh/

مرکب از جهان ( عالم، گیتی )، رخ ( چهره، صورت )، گیتی ) + رخ ( چهره


دختر

فارسی
جوفیل/jofil/

نام یکی از فرشتگان الهی


دختر

عبری

مذهبی و قرآنی
جیدا/jayda/

زنی که گردنی بلند، کشیده و زیبا دارد


دختر

عربی
جیهان/jayhān/

کیهان، جهان، گیتی، ( اَعلام ) نام دختر شاه جهان از سلسله ی تیمور لنگ که به تصوف و زیبایی مشهور بوده ...


دختر

کردی، عربی

تاریخی و کهن، کهکشانی
چمن رخ/č.-rokh/

چمن چهر، خوش سیما، ( = چمن چهر )


دختر

فارسی

طبیعت
چهراب/chehrab/

دارای چهره ای روشن و لطیف چون آب


دختر

فارسی
چهرآذر/čehrāzar/

آذرچهر، دارای چهره ای چون آتش، ( = آذرچهر )


دختر، پسر

فارسی
چهرآرا/chehr-ara/

آراینده چهره


دختر

فارسی
چهرآزاد

نام جد اسپهبد بختیار پسر پادشاه فیروز ساسانی


دختر، پسر

فارسی
چهرافروز/chehr afroz/

روشن کننده صورت، مرکب از چهر ( صورت ) + افروز ( افروزنده، روشن کننده )


دختر

فارسی
چهرفروز/chehr-foroz/

چهر افروز


دختر

فارسی
چهرمینو/chehr-mino/

آن که چهره ای زیبا چون بهشت دارد


دختر

فارسی
چهره آسا/čehre āsā/

اصیل، آزاده، ( چهره، آسا ( پسوند شباهت ) )


دختر

فارسی
چهره گل

آن که چهره ای زیبا چون گل دارد


دختر

فارسی
چیاوان/chiavan/

مانند آب و باران زندگی بخش و گوارا


دختر

کردی



انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسم