اسم فارسی - صفحه 3

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

پیام/payām/

خبر، پیغام، وحی، الهام، مطلبی که به شکل کلام، نوشته یا نشانه ای از فرد یا گروهی به فرد یا گروه دیگر ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
فرانک/farānak/

پروانه، جانوری به نام سیاه گوش، ( = فرانگ )، به معنی پروانه، ( اَعلام ) ) نام دختر برزین و زن بهرام ...


دختر

فارسی

پرنده، تاریخی و کهن
پدرام/pedrām/

آراسته، نیکو، خوشدل، شاد، سرسبز وخرم، مبارک، فرخ، خجسته، شادی، خوشحالی، سرسبز، خرم، شاد و خوش


پسر

فارسی
کیومرث/ki (a) yomars/

زنده ی فانی، زنده ی گویا، ( = گیومرت )، [جزء اول «گیو» و «گیه» به معنی جان و زندگی است و جزء دوم «م ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
تهمینه/tahmine/

نیرومند، دلیر، نام دختر شاه سمنگان همسر رستم پهلوان شاهنامه و مادر سهراب، [مرکب از «تهم» به معنی نی ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
سام/sām/

آتش، از شخصیتهای شاهنامه، به معنی سیاه، نام خانواده ای ایرانی، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) ایرانی نوا ...


پسر

فارسی، اوستایی

تاریخی و کهن
نازنین فاطمه/n.-fāteme/

ترکیب دو اسم نازنین و فاطمه ( بسیار دوست داشتنی و رانده شده از آتش )، فاطمه ی دوست داشتنی، فاطمه ی ...


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
پوران/purān/

سرخ، گلگون، نام یکی از دختران خسرو پرویز شاه ساسانی، پوران دخت، ) بانوی ایرانی دختر حسن ابن سهل و ه ...


دختر

فارسی، پهلوی

تاریخی و کهن
رادین/rādin/

آزاده، جوانمرد، بخشنده، آزادوار، به مانند آزاده


پسر

فارسی
کیارش/kiyāraš/

پادشاه و شهریار دلیر، نام دومین پسر کیقباد پادشاه کیانی، از شخصیت های شاهنامه، ( از کی، آرش )، در ا ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
پریوش/parivāš/

زیبا چون پری، زیباروی، ( پری، وش ( پسوند شباهت ) )، مانند پری در زیبایی، ( پری + وش ( پسوند شباهت ) ...


دختر

فارسی
آناهیتا/ānāhitā/

بی آلایش، پاک، به دور از آلودگی و ناپاکی، سیاره زهره که مظهر زیبایی و عشق است، ( در اساطیر ) به معن ...


دختر

فارسی، اوستایی

کهکشانی
شهرزاد/šahr zād/

زاده شهر، نام دختری زیبا که داستانهای هزار و یک شب از زبان او نقل شده است، زاده ی شهر، شهری، ( اَعل ...


دختر

فارسی
فخری/faxri/

منسوب به افتخار، نام نوعی انگور، ( فخر، ی ( پسوند نسبت ) )، منسوب به فخر، ( عربی ـ فارسی ) ( فخر + ...


دختر

فارسی، عربی
حوری/huri/

زن زیبای بهشتی، زن زیبا، ( در ادیان ) حور، ( به مجاز )، حور ( عربی ) + ی ( فارسی )


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
مهدیار/mahdyār/

محافظ و نگهبان سرزمین و میهن، یار حضرت مهدی ( عج )، ( مَهد = ( به مجاز ) سرزمین، کشور، میهن، یار ( ...


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
اردشیر/ardešir/

آن که حکومت مقدس دارد، شهریاری و پادشاهی مقدس، کسی که دارای چنین شهریاری است، ( اَعلام ) ) ( در شاه ...


پسر

فارسی، اوستایی، پهلوی

تاریخی و کهن
فریبرز/faryborz/

دارای قامت شکوهمند و زیبا، دارنده ی فرّ بزرگ، بزرگ فره، شکوه فره، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) پسر کیک ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
ناهیده/nāhide/

پاک، بی گناه، سیاره زهره که مظهر زیبایی و عشق است، اناهیتا، ناهید


دختر

فارسی

کهکشانی
گلستان/golestān/

گلزار، گلشن، جایی که در آن گل های بسیار و گوناگون پرورش می دهند، ( اَعلام ) ) کتاب فارسی از سعدی، ش ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن، طبیعت
امیر ارسلان/a.-arsalān/

( به مجاز ) امیر و پادشاه شجاع و دلیر، ( اَعلام ) امیر ارسلان رومی پسر پادشاه روم و قهرمان داستان م ...


پسر

ترکی، عربی، فارسی

تاریخی و کهن
مهرناز/m.-nāz/

دارای محبت و ناز، زیبا چون خورشید، از شخصیتهای شاهنامه، ( اَعلام ) نام خواهر کیکاووس که وی را به هم ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
نازیلا/nāzilā/

دختر طناز و عشوه گر، با ناز و کرشمه، با ناز


دختر

ترکی، فارسی

تاریخی و کهن
گل بهار/gol bahār/

گلی که در بهار شکفته می شود، شکوفه گل، [گل، بهار = فصل اول سال، شکوفه ی درختان خانواده ی مرکبات، گی ...


دختر

فارسی

طبیعت
صدرا/sadrā/

بالا برنده، ارج دهنده، بلندمرتبه، والامقام، نام حکیم و فیلسوف ایرانی معروف به ملاصدرا، ( صدر، ا ( پ ...


پسر

فارسی، عربی

تاریخی و کهن
افروز/afruz/

افروختن، افروزنده، روشن کننده، تابنده، سوزاننده، ریشه افرختن


دختر

فارسی
رخساره/roxsāre/

رخسار، رخ، چهره، صورت، گونه


دختر

فارسی

طبیعت
تارا/tārā/

ستاره، کوکب، مردمک چشم


دختر

فارسی

کهکشانی
ژاله/žāle/

شبنم، قطره باران، تگرگ، قطره ی باران، باران


دختر

فارسی

طبیعت
دلبر/del bar/

دارای زیبایی، جذابیت و توانایی جلب عشق و علاقه ی دیگران، معشوق، زیبا، جذاب


دختر

فارسی

طبیعت
هومن/hu man/

دارنده ی روح خوب و نیک اندیش، ( هو = خوب، من/ مان = اندیشه و روح )، ( اَعلام ) نام پسر ویسه و برادر ...


پسر

فارسی
لاله/lāle/

گلی به شکل جام و سرخ رنگ که بر روی پایه ای بلند قرار دارد، گیاه این گل که علفی، پایا و زینتی است و ...


دختر

فارسی

طبیعت
نیکا/nikā/

خوب، خوش، زیبا، ظریف، بسی نیک، چه خوب، خوشا، ( به صورت شبه جمله ) ( در قدیم ) چه خوب است، ( اَعلام ...


دختر

فارسی

طبیعت
گلزار/golzār/

گلستان، گلشن، نام نوایی در موسیقی قدیم، ( در قدیم ) ( در موسیقی ایرانی ) از الحان قدیمی، ( = گلستان ...


دختر

فارسی

طبیعت، هنری
مازیار/māzyār/

صاحب کوهستان، ( = ماه ایزدیار، مازدیار )، صاحبِ کوه ماز، ( اَعلام ) پسر ونداد هرمز از فرزندان سوخرا ...


پسر

فارسی
کاوه/kāve/

از شخصیتهای شاهنامه، ( = گاودرفش )، عَلَم و رایَت گاو، ( اَعلام ) نام شخصیتِ اساطیری شاهنامه و آهنگ ...


پسر

فارسی، اوستایی، پهلوی

تاریخی و کهن
رهام/rohām, rohhām/

نام پسر گودرز پهلوان ایرانی، از شخصیت های شاهنامه، پرنده شکست ناپذیر، لطافت باران، ( اَعلام ) ) ( د ...


پسر

فارسی

پرنده، تاریخی و کهن، طبیعت
مهیا/mahyā/

منسوب به مه، بزرگمنش، بانوی بزرگ، بزرگ


دختر

فارسی، اوستایی
اهورا/ahurā/

وجود مطلق و هستی بخش، بی همتا، به لغت اوستا وجود مطلق و هستی بخش اهورا مزدا هستی بخش بی همتا و خالق ...


پسر

فارسی، اوستایی

تاریخی و کهن
رومینا/rominā/

صیقلی، پاک و پاکیزه، زدوده و صیقل کرده شده و جلا داده، پاک و پاکیزه کرده


دختر

فارسی، آشوری
شاهرخ/šāh rox/

شاه سیما، آن که چهره ای با هیبت و شکوه چون شاه دارد، دارای رخساری چون شاه، شاه منظر، ( در ورزش ) در ...


پسر

فارسی
کتایون/katāun/

از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سه دختر قیصر روم، ( اَعلام ) دختر قیصر روم و زن گشتاسب و مادر اسفند ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
جهان بخش/j.-bakhš/

آن که جهان تحت سلطه اوست و می تواند آن را به کسی ببخشد، ( به مجاز ) ویژگی آن که جهان تحت سلطه ی اوس ...


پسر

فارسی
مهرشاد/mehr šād/

شادمان و زیبا همچون خورشید، سرخوش از محبت، خورشاد، ( = خورشاد )، شادمهر، مرکب از شاد ( خوشحال ) + م ...


پسر

فارسی
فرخ/farrokh/

خجسته، مبارک، فرخنده، از شخصیتهای شاهنامه، خجسته و مبارک و فرخنده، ( در قدیم ) خوشبخت و کامیاب، بزر ...


دختر، پسر

فارسی

تاریخی و کهن
صونا/so (w) nā/

صیانت، خویشتنداری از گناه، پارسایی، ( صون، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به صون، ( عربی ـ فارسی ) ( صون ...


دختر

فارسی، عربی
مهرنوش/mehr nuš/

زیبایی جاوید و همیشگی، همیشه زیبارو، ( مهر = خورشید، نوش = جاویدان ) ( به مجاز ) زیبایی جاوید و همی ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
سرو ناز/sarv nāz/

درختی بلند و زینتی، معشوق خوش قد و قامت، سرو نورسته، سروی که شاخه های آن به هر طرف مایل باشد، ( در ...


دختر

فارسی

طبیعت، هنری
ماندانا/māndānā/

عنبر سیاه، مادر کوروش پادشاه هخامنشی، ( در یونانی ) mav avn، ( در پارسی باستان ) mand به معنی عنبر ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
مینو/minu/

روان، خرد و روح، آسمان، بهشت، فردوس، ( در پهلوی ) این واژه مینوک و صورت اوستایی آن مَئینیَوَ به معن ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی
امیدعلی/o.-ali/

امید داشتن به لطف علی ( امام علی )


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
بختیار/baxt (i) yār/

خوشبخت، سعید، نام استاد رودکی در موسیقی، دارای بخت، با اقبال، آن که بختش مساعد باشد، نیکبخت، کامروا


پسر

فارسی
کیانوش/kiyānuš/

از شخصیتهای شاهنامه، بزرگ جاودان، بزرگ جاویدان، [از واژه ی اوستایی «کوئی» = بزرگ، گرامی، اَنوش = بی ...


پسر، دختر

فارسی

تاریخی و کهن
آرسام/ārsām/

آرشام، نیرومند، قوی هیکل، پسر آریامنه و پدر ویشتاسپ از خاندان هخامنشی، گونه ای دیگر از واژه ی آرشام ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
بنفشه/banafše/

گلی که در فصل بهار می روید و دارای رنگهای گوناگون است، ( در گیاهی )، هر یک از گیاهانِ کوتاه دولپه ا ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
ساغر/sāqar/

ظرفی که در آن شراب می نوشند، جام شراب، شراب، ( در عرفان ) دل عارف است که انوار غیبی در آن مشاهده می ...


دختر

فارسی، عربی، ترکی

تاریخی و کهن
فرزین/farzin/

فروزان، مهره ای در بازی شطرنج، وزیر، مهره ی وزیر در صفحه شطرنج، ( اَعلام ) نام مکانی در کرمان، وزیر ...


پسر

فارسی
کامبیز/kāmbiz/

گویش امروزی کبوجیه، نام پسر کوروش پادشاه هخامنشی، صورت دیگری از کمبوجیه که در زبان فرانسه کامبیز شد ...


پسر

فارسی
زرین/zarrin/

از جنس زر، به رنگ زر، طلایی، زیبا و آراسته


دختر

فارسی

طبیعت
شایسته/šāyeste/

دارای ویژگی مطلوب، مناسب، سزاوار و در خور، لایق، ( صفت فاعلی از شایستن )، دارای توانایی های لازم بر ...


دختر

فارسی
پارمیس/pārmis/

نام دختر بردیا و نوه کوروش پادشاه هخامنشی، ( اَعلام ) نام دختر بردیا که زنِ داریوش ( اول ) بود، پرم ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
آنیسا/ānisā/

مانند عشق، مبارز بزرگ، [آن در عرفان عشق و جوهر عشق، یای ( ی ) میانوند، سا ( پسوند شباهت ) ]، به معن ...


دختر، پسر

ترکی، فارسی، اوستایی، یونانی
مهراد/meh rād/

جوانمرد مِهتر و بزرگتر، بخشنده بزرگ، ( مِه = مِهتر، بزرگتر، راد = جوانمرد )، ( اَعلام ) از نویسندگا ...


پسر

فارسی
ساینا/sāynā/

نام خاندانی از موبدان زرتشتی، ساکت و بی صدا، سیمرغ، دانا و باخرد، ) سایه ای که مشخص و قابل رؤیت باش ...


دختر

اوستایی، فارسی

پرنده، طبیعت
پگاه/pegāh/

هنگام صبح زود، سپیده دم، صبح زود، سحر


دختر

فارسی
نهال/na (e) hāl/

کودک نورُسته، درخت یا درختچه نورس که تازه نشانده شده است، ( در کشاورزی ) درخت یا درختچه ی نورس که ت ...


دختر

فارسی

طبیعت
مهراب/mehrāb/

دارنده ی جلوه آفتاب و کسی که تابش مهر دارد، نام یکی از پادشاهان کابل، دارنده ی جلوه ی آفتاب و کسی ک ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
سدنا/sadenā/

سجده کننده بر خانه خدا، سدن، الف ( اسم ساز )، خدمت کردن کعبه، سدن + الف ( اسم ساز )، مرکب از سدن ( ...


دختر

فارسی، عربی

گل، مذهبی و قرآنی
پویان/puyān/

آن که در حال حرکت به نرمی و آرامی است، جوینده، ( در قدیم )، روان، دونده، دوان، شتابان، جستجو کننده، ...


پسر

فارسی
آیسا/āy sā/

مثل ماه، شبیه به ماه، ( به مجاز ) زیبارو، ( آی= ماه، سا ( پسوند شباهت ) )، آی ( ترکی ) + سا ( فارسی ...


دختر

ترکی، فارسی

کهکشانی
همایون/homāyun/

دارای تأثیر خوب، خجسته، مبارک، فرخنده، یکی از هفت دستگاه موسیقی ایرانی، ( در قدیم ) از شبکه های بیس ...


پسر

فارسی

هنری
جاوید/jāvid/

جاویدان، همیشگی، ابدی، ( اَعلام ) نام مستعار حسین راثی زاده شاعر و نمایشنامه نویس آذربایجانی، که پس ...


پسر

فارسی
نورا/nurā/

نورانی، درخشان، ( به مجاز ) زیبا، ( نور، ا ( پسوند نسبت ) )، نور ( عربی ) + ا ( فارسی )، مؤنث انور ...


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
روژین/ružin/

درخشنده و تابناک مثل روز روشن نامی کردی روشنایی، ( روژ = روز، ین ( پسوند نسبت ) )، منسوب به روز، تا ...


دختر

کردی، فارسی
پانیذ/pāniz/

پانید، شکر، شیرین، ( = پانید )، قند مکرر، شکر برگ، شکر قلم، نوعی از حلوا که از شکر و روغن بادام تلخ ...


دختر

فارسی
پرنیان/parniyān/

پارچه ابریشمی دارای نقش و نگار، ( در قدیم ) پارچه ای ابریشمی دارای نقش و نگار، نوعی پارچه ی حریر که ...


دختر

فارسی
امیدرضا/o.-rezā/

نام ترکیبی، به معنای آن که امیدش به رضا ( رضای خدا ) باشد، آن که امیدش به رضا ( رضای خدا ) باشد، ام ...


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
نیوشا/niyušā/

یادگیرنده، آموزنده، شنوا، شنونده


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
تورج/turaj/

نام پسر فریدون پادشاه پیشدادی، ( اَعلام ) نام پسر بزرگ فریدون، همان تور که توران منسوب به اوست، چنا ...


پسر

فارسی، پهلوی، اوستایی

تاریخی و کهن
شیرزاد/šir zād/

زاده شیر، ( به مجاز ) دلیر و شجاع، ( در گیاهی ) ( شیرزاد ) نام گیاهی که برروی تنه درختان می روید، ( ...


پسر

فارسی
صفدر/saf dar/

صف شکن، ( به مجاز ) شجاع و دلیر، از القاب حضرت علی ( ع )، صف ( عربی ) + در ( فارسی )، مردجنگی، دلاو ...


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
الیسا/alisā/

وعده خدا، سوگند خدا، دختری که مانند گل انار لطیف است، ( = دیدو ) ( در اعلام ) بانی و ملکه ی افسانه ...


دختر

فارسی، عربی

تاریخی و کهن
نسیمه/nasime/

باد بسیار ملایم، ( در قدیم ) بوی خوش، ( نسیم، ه ( پسوند نسبت ) )


دختر

فارسی، عربی
هنگامه/he (a) ngāme/

شگفت انگیز، عالی، فوق العاده، فتنه، آشوب، شورش، ( در قدیم ) هنگام، زمان، فصل


دختر

فارسی
مانیا/māniyā/

خانه، سرای، برابر با واژه ی مان به معنی خانه و مسکن، ( در یونانی، mania ) شیدایی، عشقِ شدید، شوقِ م ...


دختر، پسر

یونانی، فارسی
گل افروز/gol afruz/

زیبا، لطیف و با طراوت، ( گل، افروز ( جزء پسین ) = افروزنده ) ( به مجاز ) زیبا، مرکب از گل + افروز ( ...


دختر

فارسی

طبیعت
دریا/daryā/

توده ی بسیار بزرگی از آب، دریاچه، رود بزرگ، ( به مجاز ) شخص بسیار آگاه و دانشمند در زمینه های گوناگ ...


دختر

فارسی

طبیعت
مهرزاد/mehr zād/

زاده مهر و محبت، زاده خورشید، ( = زاده ی مهر ) ( اَعلام ) بنا بر بعضی از نسخه های شاهنامه نام یکی ا ...


پسر، دختر

فارسی
بهراد/behrād/

جوانمرد نیکو، بهترین جوانمرد، مرکب از به ( خوب یا بهتر ) + راد ( بخشنده )


پسر

فارسی
آوینا/āvinā/

دختر پاک، بانویی که مثل آب زلال است، ( آوین، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به آوین، بانوی که مثل آب زلا ...


دختر

فارسی، اوستایی، پهلوی
کارن/kāran/

جنگجو، ( = قارِن )، ن قارِن، قارَن، نام سردار لشکر مهرداد شاهزاده اشکانی که علیه اشک بیستم ( گودرز ...


پسر

فارسی
نازنین زینب/n.-zeynab/

ترکیب دو اسم نازنین و زینب ( دوست داشتنی و زینت پدر )، زینبِ دوست داشتنی، زینبِ عزیز و گرامی، زینبِ ...


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
مهرسام/m.-sām/

ترکیب دو اسم مهر و سام ( مهربانی و آتش )، از نام های مرکب، مهر و سام، اسم ترکیبی پسرانه به معنای خو ...


پسر

فارسی
آرشام/āršām/

نیرومند، قوی هیکل، پسر آریامنه و پدر ویشتاسپ از خاندان هخامنشی، دارای زور خرس، خرس نیرو، ( اَعلام ) ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
گل پری/gol pari/

زیباروی با طراوت که دارای اندام ظریف مثل پری است، [گل، پری = ( به مجاز ) زیباروی و دارای اندام ظریف ...


دختر

فارسی

طبیعت
مه لقا/mah laqā/

آن که چهره و صورتی زیبا چون ماه دارد، ماه رو، ماه روی، ماه لقا، کنایه از زیبارو ( ی ) است، مه ( فار ...


دختر

فارسی، عربی
آزاد/āzād/

رها شده از گرفتاری یا چیزی آزاردهنده، فارغ و آسوده، فارغ، آسوده، بی دغدغه خاطر، مختار، صاحب اختیار، ...


پسر

فارسی
کامیار/kāmyār/

کامیاب، با شادی و با خوشحالی، ( اَعلام ) امیر کمال الدین ابن اسحاق، قاضی ارزنجان یکی از بزرگان امرا ...


پسر

فارسی
گیتی/giti/

جهان، دنیا، کره ی زمین، کیهان، عالم


دختر

فارسی

کهکشانی
شاپور/šāpur/

شاه پور، پسر شاه، شاهزاده، از شخصیت های شاهنامه، ( اَعلام ) ) ( در شاهنامه ) نام چند پهلوان ایرانی، ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن



برچسب ها

اسماسم پسراسم دختراسم پسر فارسیاسم دختر فارسی