اسم فارسی - صفحه 1

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

نرگس/narges/

نام نوعی گل خوش بو، به مجاز چشم معشوق، ( از یونانی )، ( در گیاهی ) گل زینتی با گلبرگ های سفید یا زر ...


دختر

فارسی، یونانی

طبیعت، گل
شهربانو/šahr bānu/

ملکه، نام همسر امام حسین ( ع ) و مادر امام سجاد ( ع )، ( در قدیم ) همسر پادشاه، ( اَعلام ) دختر یزد ...


دختر

فارسی

مذهبی و قرآنی
میلاد/milād/

زمان ولادت، تولد، زمان تولد، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) پدر گرگین و از پهلوانان ایران باستان، ( در ا ...


پسر

عربی، فارسی

تاریخی و کهن
شاهان/shahan/

فرمانروا و بزرگ، حکومت کننده، سلطنت کننده، امیر، سرور، حاکم، شهریار، پادشاه، سلطان، فرمانروا، ژنرال ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
مینا/minā/

نام نوعی پرنده سخنگو و زیبا، نام نوعی گل، شیشه، کیمیا، پرنده ای شبیه سار با پرهای رنگارنگ که به راح ...


دختر

فارسی

پرنده، طبیعت، گل
امید/om (m) id/

آرزو، انتظار، رجا، توقع، چشمداشت، اشتیاق یا تمایل به روی دادن یا انجام امری همراه با آرزوی تحقق آن، ...


پسر

فارسی
سمیرا/samirā/

زن گندم گون، نسیم ملایم خنک در روز داغ تابستان، الهه عشق، شمیرا، [سمیرا ترجمه ی «مهین بانو» است]، ( ...


دختر

فارسی، سانسکریت، عربی

تاریخی و کهن، طبیعت
فرزانه/farzāne/

عاقل، حکیم، دانشمند، دانا، خردمند، دارای خِرَد و پختگی، خِرَدمند


دختر

فارسی
فریبا/fa (e) rybā/

فریبنده، بسیار زیبا، فریفته، دل پسند و خوشایند، ( در قدیم ) به معنای فریفته


دختر

فارسی
نسرین/nasrin/

گل زرد یا سفید خوشه ای خوش بو که یکی از گونه های نرگس است، ( به مجاز ) صورت معشوق، ( در گیاهی ) گل ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
مهسا/mahsā/

مانند ماه، زیبارو، ( مه = ماه، سا ( پسوند شباهت ) )، مثل ماه، ( مه = ماه + سا ( پسوند شباهت ) )، زی ...


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهناز/mah nāz/

ماه ناز، زیبای نازنین، آن که چون ماه ناز و زیباست، ( مَه = ماه + ناز )، آن که چون ماه ناز و زیبا اس ...


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
فرشته/ferešte/

فرستاده، نام موجودات عالم ملکوت، شخص دارای اخلاق یا رفتار بسیار نیک و پسندیده، زن مهربان و زیبا، ( ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی
پروین/parvin/

دسته ای از شش ستاره درخشان در صورت فلکی ثور، ثریا، ( اوستایی )، ( در نجوم ) دسته ای از شش ستاره ی د ...


دختر

فارسی

کهکشانی
ناهید/nāhid/

پاک، بی گناه، سیاره زهره که مظهر زیبایی و عشق است، ( در نجوم ) زهره، دومین سیاره ی منظومه ی شمسی به ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن، طبیعت، کهکشانی
پریسا/parisā/

زیبا مانند پری، افسونگر، ( پری، سا ( پسوند شباهت ) )، ( در قدیم ) ( در فرهنگ عوام ) پری خوان، مخفف ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
مبینا/mobinā/

روشن، آشکار کننده، ( مونث مبین ) از نام های پروردگار، مؤنث مبین، ( عربی ) ( مؤنث مبین )، مبین، مبین ...


دختر

عربی، فارسی

مذهبی و قرآنی
افسانه/afsāne/

سرگذشت و حکایت گذشتگان، افسون، سحر، داستان تخیلی، سرگذشت، قصه، داستان، ترانه، داستانی که بر اساس تخ ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
فرهاد/farhād/

شکوهمند، یاری، از شخصیت های شاهنامه و از پهلوانان ایرانی در زمان کیکاووس، نام چند تن از پادشاهان اش ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
شهناز/šah nāz/

دارای ناز شاهانه، موجب فخر شاه، نام یکی از نواهای موسیقی ایرانی، ( در موسیقی ایرانی ) گوشه ای در دس ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
آرزو/ārezu/

امید، انتظار، اشتیاق، ( پهلوی، ārzok )، خواهش، کام، مراد، چشمداشت، توقع و انتظار، میل و اشتیاق برای ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
ستایش/setāyeš/

شکرگزاری ( به درگاه خداوند )، تمجید، ستودن، حمد و سپاس خداوند، مدح کردن، تعریف، مدح، تعریف و تمجید ...


دختر

فارسی

مذهبی و قرآنی
نازنین زهرا/n.-zahrā/

ترکیب دو اسم نازنین و زهرا ( درخشنده روی و دوست داشتنی )، زهرای دوست داشتنی، زهرای عزیز و گرامی، زه ...


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
مهری/mehri/

منسوب به مهر، محبت، دوستی، مهربانی، خورشید، نام هفتمین ماه از سال شمسی، نام سازی قدیمی، ( مهر، ی ( ...


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهین/me (a) hin/

منسوب به ماه، زیباروی، بزرگترین، ( در قدیم ) بزرگتر، [این نام چنانچه به فتح اول ( مَهین ) mahin تلف ...


دختر

فارسی
بهروز/behruz/

سعادتمند، خوشبخت، روز نیک، روز خوش، نام نوعی بلور کبود، همراه با سعادت و خوشبختی، ( اَعلام ) نویسند ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
مهرداد/mehr dād/

داده ی مهر، آفریده شده ی مهر، بخشنده خورشید، ( اَعلام ) ) نام چهار تن از شاهان اشکانی، مهرداد اول: ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن، کهکشانی
پروانه/parvāne/

حشره ای زیبا با بال های نازک و رنگارنگ، حکم، فرمان، در ادبیات مظهر عاشق، حشره ای با بدن کشیده و بار ...


دختر

فارسی

پرنده، طبیعت، گل
هستی/hasti/

وجود، زندگی، جهان، دارایی، وجود در مقابل نیستی، زندگانی، ( به مجاز ) همه ی دارایی، مایملک، عالم وجو ...


دختر

فارسی
مژگان/mož (e) gān/

مژه، ( در اصطلاح عشاق ) اشاره به نیزه و تیر که از کرشمه و غمزه های معشوق به هدف سینه ی عاشق می رسد، ...


دختر

فارسی
نازنین/nāzanin/

بسیار دوست داشتنی، با ارزش، زیبا و ظریف، عزیز و گرامی، معشوق، زیبا، ظریف، ( به مجاز ) گرانمایه، ( د ...


دختر

فارسی
آرش/āraš/

درخشنده، از شخصیت های شاهنامه، نام پهلوان نامدار ایرانی که در تیراندازی بسیار توانا بود ( آرش کمانگ ...


پسر

فارسی، اوستایی

تاریخی و کهن
سینا/sinā/

ابوعلی سینا دانشمند معروف ایرانی، شبه جزیره ی بیابانی، در شمال شرقی مصر که در تورات آمده در همین مح ...


پسر

فارسی، عبری

تاریخی و کهن
بهزاد/beh zād/

نیک نژاد، نیکو تبار، نقاش و مینیاتور ساز مشهور ملقب به کمال الدین، نیکو زاده، ( اَعلام ) ) بهزاد نق ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
بهرام/bahrām/

پیروزمند، روز بیستم از هر ماه شمسی، نام دیگر سیاره مریخ، نام چند تن از پادشاهان ساسانی، در شاهنامه ...


پسر

فارسی، کردی

تاریخی و کهن، طبیعت، کهکشانی
شیرین/širin/

( به مجاز ) دوست داشتنی، خوشایند، زیبا، گرامی، عزیز، خوش سخن و دلنشین، دارای مزه ی شیرینی، ( به مجا ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
بهمن/bahman/

نیک اندیش، نیک پندار، راست گفتار، راست کردار، ماه یازدهم از سال شمسی، ( در جغرافیا ) توده عظیمی از ...


پسر

فارسی، پهلوی، اوستایی، کردی

تاریخی و کهن، طبیعت، گل
مهران/mehrān/

منسوب به مهر، دارنده ی مهر، فروغ خورشید، نام پدر اورند سردار ایرانی، به معنی دارنده ی مهر، ( اَعلام ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن، طبیعت
زیبا/zibā/

دلنشین، زیبنده، شایسته، نیکو، قشنگ، ویژگی آن که دیدنش لذت بخش و چشم نواز است، جمیل، مطبوع، خوشایند، ...


دختر

فارسی
امیر مهدی/a.-mahdi/

ترکیب دو اسم امیر و مهدی ( پادشاه و هدایت شده )، امیر هدایت شده، فرمانروای ارشاد گردیده، مرکب از ام ...


پسر

عربی، فارسی

مذهبی و قرآنی
بهنام/beh nām/

نیک نام، خوش نام، شخصی که از او به نیکی یاد می شود، ( اَعلام ) شهرت باستان شناس معاصر ( عیسی بهنام ...


پسر

فارسی
لی لی/leyli/

شبانگاه، نام نوایی در موسیقی، نام معشوق قیس ابن ملَوَّح عامری ملقب به مجنون، منسوب به لیل، به معنی ...


دختر

فارسی، عربی، انگلیسی

تاریخی و کهن
لیلی 3/lili/

لفظی که در جشن ها ( عروسی ها ) برای ابراز شادی میگویند، ( مترادف لالا ) لفظی که در جشن ها ( عروسی ه ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
پارسا/pārsā/

پاکدامن، آن که از ارتکاب گناه و خطا پرهیز کند، دیندار، پرهیزکار، عارف، دانشمند، پرهیزگار، زاهد، متق ...


پسر

فارسی
رامین/rāmin/

نام عاشق ویس در منظومه ویس و رامین نوشته فخرالدین اسعد گرگانی، ( = رام، رامتین )، ( اََعلام ) نام ع ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
فرزاد/farzād/

با جلال و شکوه زاده شده، زاده ی با فر و شکوه و عظمت، ( در قدیم ) با فر و شکوه زاده شده، زاده شکوه و ...


پسر

فارسی
نیما/nimā/

تخلص شعری علی اسفندیاری ( نیما یوشیج )، عادل، نامور، نیمه ماه، کوچک، نام کوهی است حوالی نور، ( اَعل ...


پسر

مازندرانی، فارسی

تاریخی و کهن، طبیعت
نگار/negār/

نقش رنگین، تصویر، معشوق و زن زیبا روی، زیور، زینت، نقش، ( به مجاز ) معشوق زیباروی، ( در قدیم ) ( به ...


دختر

فارسی
آیدا/āydā/

شاد و خوشحال، درون ماه، مثل ماه، فرشته، گیاهی که کنار آب می روید، شاد، خوش


دختر

ترکی، فارسی، لاتین

تاریخی و کهن، طبیعت
بهاره/bahāre/

منسوب به بهار، بهاری، مربوط به بهار، به عمل آمده در بهار، منسوب به بهار بهار، متولد شده در بهار


دختر

فارسی

طبیعت
نگین/negin/

گوهر و سنگ قیمتی که برای تزئین بر روی چیزی کار می گذارند، انگشتر نگین دار پادشاهان که به جای مهر به ...


دختر

فارسی
الناز/elnāz/

ترکیب دو اسم ال و ناز ( ایل و محبوب )، مایه افتخار ایل، باعث فخر و تفاخر شهر و ولایت، موجب نعمت و ر ...


دختر

ترکی، فارسی
منیژه/maniže/

سفید رو، پاکدامن، نام دختر افراسیاب که عاشق بیژن پهلوان ایرانی شد، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) دختر ا ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
گوهر/go (w) har/

سنگ های قیمتی، ( به مجاز ) اصل و نسب، ( به مجاز ) سرشت، ( به مجاز ) هر شخص یا چیز والا و نفیس، ( به ...


دختر

فارسی
پری/pari/

موجودی لطیف و بسیار زیبا و نیکوکار، زن زیبارو، فرشته، ( فرهنگ عوام ) موجودی لطیف و بسیار زیبا و نیک ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
ماهان/māhān/

منسوب به ماه، روشن و زیبا همچون ماه، ( اَعلام ) ) نام پسر کیخسرو، پسر اردشیر، پسر قباد، ) نام یکی ا ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن، طبیعت، کهکشانی
شهین/šahin/

منسوبه به شاه، ( به مجاز ) دارای ارزش و مقام شاهانه، ( شه، ین ( پسوند نسبت ) )، منسوب به شاه، ( به ...


دختر

فارسی
پوریا/puriyā/

بسیار دارنده، نام پهلوان دلیر ایرانی ملقب به پوریای ولی، ( اَعلام ) نام پهلوان دلیر ایرانی مشهور به ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
نیلوفر/nilufar/

پیچک، نام نوعی گل، نام یکی از جشن های ایرانیان قدیم، ( در گیاهی ) گل های سفید، کبود و زرد رنگ گیاهی ...


دختر

فارسی، سانسکریت

طبیعت، گل
ایران/irān/

مکان آریاییان، نام کشور و سرزمین عزیز ما، نجد ( فلات ) ایران، کشور ( مملکت ) ایران، آزادگان، مکان آ ...


دختر

فارسی، اوستایی، پهلوی

تاریخی و کهن
جمشید/jamšid/

پادشاه بزرگ درخشان، پادشاه روشن، پسر خورشید، از شخصیت های شاهنامه فرزند تهمورث و شاهی فرهمند است، ب ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آرمین/ārmin/

از شخصیت های شاهنامه، نام چهارمین پسر کیقباد، مرد همیشه پیروز، آرام گرفتن، دلیر، ( اَعلام ) ) نام چ ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
سارینا/sārinā/

خالص، پاک


دختر

فارسی
نرجس/narjes/

نرگس، نام نوعی گل خوش بو، نام مادر امام زمان ( عج )، معرب از فارسی، نام همسر امام حسن عسگری ( ع ) و ...


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی، طبیعت، گل
ستاره/setāre/

اختر، اقبال، کوکب، ( در نجوم ) هر یک از اجسام نورانی آسمان که معمولاً شب ها از زمین به صورت نقطه ها ...


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
پیمان/peymān/

عهد، شرط، قرارداد، میثاق، قراری که دو یا چند تن می گذارند تا کاری انجام دهند یا تعهدی نسبت به هم یا ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
شهرام/šahrām/

مطیع شاه، موجب آرامش شاه، رام شاه، آرام شاه، شاه شاد و خوشحال


پسر

فارسی
میترا/mitrā/

محبت، دوستی، پیمان، خورشید، مهر، ( اوستایی )، به علاوه ( = مهر )، صورتی از واژه


دختر

فارسی، اوستایی

کهکشانی
فرحناز/farah nāz/

ترکیب دو اسم فرح و ناز ( شادمانی و کرشمه )، ( عربی ـ فارسی )، آن که مسرور و شادمان است و دارای ناز ...


دختر

فارسی، عربی
خاور/xāvar/

مشرق، ( مخففِ خاوران ) هم به معنی مشرق و هم به معنای مغرب است


دختر

فارسی
سپیده/sepide/

سحرگاه، سفیدی و روشنایی صبح، روشنی کم رنگ آسمان در افق مشرق قبل از طلوع آفتاب، ( در قدیم ) سفیداب، ...


دختر

فارسی

طبیعت
پریا/pariyā/

زیبا مانند پری، ( پری، الف اسم ساز )، همانند پری، ( پری + الف اسم ساز )، زیبا چون پری


دختر

فارسی
ایرج/irāj/

خوب روی و نیکو سیما مانند آفتاب، یاری دهنده ی آریایی ها، ( اَعلام ) ) ( در شاهنامه ) شاهزاده ی ایرا ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
یگانه/yegāne/

یکتا، بی نظیر، بی همتا، صمیمی، همدل، یک رنگ، تنها، منحصر به فرد، ( در قدیم ) یک، یکی، واحد، تنها و ...


دختر

فارسی
سامان/sāmān/

سرزمین، مکان، ترتیب و روش کاری، ثروت، توانایی، صبر، آرام و قرار، ناحیه، محل، ترتیب و روش چیزی یا کا ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
منوچهر/manučehr/

بهشت روی، از تبار پهلوانی به نام منوش، به معنی «از نژاد و پشت منوش» [منوش یکی از ناموران قدیم]، ( ا ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
توران/turān/

نام سرزمینی که در ماوراءالنهر قرار داشت، ( در پهلوی، turān )، ( تور = پسر فریدون، ان ( پسوند نسبت ) ...


دختر

فارسی، اوستایی، پهلوی

تاریخی و کهن
کیمیا/kim (i) yā/

علمی که توسط آن مواد کم بها مانند مس را به طلا تبدیل کنند، نادر و کمیاب، ماده ای فرضی که به گمان قد ...


دختر

فارسی
فریدون/fereydun/

مظهر قدرت و پیروزی در ادبیات فارسی، نام عقل فلک هشتم در ایران باستان، به معنی «سه ایدون» یا «سه این ...


پسر

فارسی، اوستایی، پهلوی

تاریخی و کهن
داریوش/dāruš/

دارنده نیکی، نام سه تن از پادشاهان ایرانی از سلسله ی هخامنشی، ( = دارا، دارای، داراب ) به معنی دارن ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
کیان/ki (e) yān/

پادشاهان، بزرگان، سروران، ( به مجاز ) سروران و بزرگان، ( اَعلام ) ) کی ها، هرکدام از پادشاهان داستا ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
بهار/bahār/

فصل اول سال خورشیدی، گل و شکوفه درختان، ( به مجاز ) دوره شادابی هر چیز، فصل اول سال، ( در گیاهی ) ش ...


دختر

فارسی، کردی

طبیعت، گل
مهتاب/mahtāb/

پرتو و نور ماه، ماهتاب، نور و روشنایی ماه، مهتابی


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
فرشاد/faršād/

شادمان و باشکوه، نام روح و عقلِ کره مرّیخ، ( دساتیر )، نفس فلک مریخ، [از برساخته های دساتیر ـ برهان ...


پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
باران/bārān/

قطره های آب که از ابر فروچکد، ( در علوم زمین ) قطره های آب که بر اثر مایع شدن بخار آبِ موجود در جو ...


دختر، پسر

فارسی

طبیعت
یاسمن/yāsaman/

نام گلی خوشبو، ( در گیاهی ) درختچه ای زینتی دارای گل های درشت و معطر به رنگ های سفید، زرد و قرمز، گ ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
آرمان/ārmān/

امید، آرزو، کمال مطلوب، مراد و خواسته، حسرت، تصوراتی که برای ساختن جنبه های گوناگون زندگیِ مطلوب در ...


پسر

فارسی
آزاده/āzāde/

آزاد، اصیل، نجیب، فروتن، وارسته، شریف، صالح، ( در قدیم ) ایرانی، ( اَعلام ) نام زنِ چنگ نوازی در زم ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
رها/rahā/

نجات یافته، آزاد، نجات یافته و آزاد، با آزادی، آزادانه، رهایی


دختر

فارسی
شیوا/šivā/

واضح و دلنشین، فصیح، خوب، یکی از سه خدای بزرگ آیین هندو، ویژگی سخنی که به زیبای و با فصاحت بیان شده ...


دختر

فارسی
فرخنده/farxonde/

مبارک، خجسته، همایون، موجب رویداد یا پیامدهای خوشایند و خوب، ( در قدیم ) نیک بخت و کامروا، میمون


دختر

فارسی
افشین/afšin/

لقب تمامی پادشاهان اسروشنه، ( اَعلام ) ) خِیذرابن کاووس [ هجری] آخرین امیر اشروسنه، که این مقام را ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
شایان/šāyān/

سزاوار، درخور، شایسته، ( اسم فاعل از شایستن )، ( به مجاز ) بسیار، فراوان، ممکن، مقدور


پسر

فارسی
سهراب/sohrāb/

دارنده آب و رنگ سرخ، پسر رستم از تهمینه، دارنده ی آب و رنگ سرخ، سرخاب، که در توران زاده و بزرگ شد و ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
هوشنگ/hušang/

کسی که خانه های خوب فراهم می کند، آگاه، خردمند، از شخصیت های شاهنامه، به معنی کسی که منازل خوب فراه ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آرین/āriyan/

آریایی، آزاده، نجیب، آریا، مرد آریایی، آریایی نژاد، از نسل آریایی


پسر

فارسی، انگلیسی
گلی/goli/

منسوب به گل، به رنگ گل سرخ، سرخ، ( گل، ی ( پسوند نسبت ) )، به رنگ سرخ، به گونه ی گل، به رنگ گل، نام ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
خسرو/xosro (w)/

پادشاه، نیک نام، نام چند تن از پادشاهان ایران، ( معرب پهلوی )، ( اَعلام ) شاه سلسله ی اشکانی: [، می ...


پسر

پهلوی، فارسی

تاریخی و کهن
بابک/bābak/

پدر، استوار، امین، پرورنده، پرورنده و پدر را گویند، ( در قدیم ) خطاب فرزند به پدر از روی مهربانی، پ ...


پسر

فارسی، اوستایی، پهلوی، کردی

تاریخی و کهن
آیناز/āy nāz/

ماه قشنگ و زیبا، ( به مجاز ) زیبارو، ( آی = ماه، ناز )، ( ترکی ـ فارسی ) ( آی = ماه + ناز )، آی ( ت ...


دختر

ترکی، فارسی

کهکشانی



برچسب ها

اسماسم پسراسم دختراسم پسر فارسیاسم دختر فارسی