اسم فارسی - صفحه 8

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

اطهره/athare/

زن پاک از القاب حضرت فاطمه میباشد، ( اطهر، ه ( پسوند نسبت ) ) منسوب به اطهر


دختر

فارسی، عربی
یاسان/yāsān/

نام یکی از پیغمبران باستانی ایران، ( دساتیر )، از برساخته های فرقه ی آذرکیوان، ( اَعلام ) یاسان را ...


پسر

فارسی، ترکی

مذهبی و قرآنی
سورن/suren/

نام سردار دلیر ایرانی، ( اَعلام ) ) ( = سورِنا ) [قرن اول پیش از میلاد] سردار ایرانی، فرمانده سپاهی ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
فرح روز/f.-ruz/

خوشبخت و کامیاب، آن که روزگارش به شادمانی و سرور است


دختر

فارسی، عربی
علی سینا/a.-sinā/

ترکیب دو اسم علی و سینا ( بلندقدر و سوراخ کننده )، از نام های مرکب، ی علی و سینا


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
کوشا/kušā/

آن که بسیار تلاش و کوشش می کند، ساعی، تلاشگر، [از کوش، ا ( پسوند فاعلی و صفت مشبهه ) ]، [از کوش + ا ...


پسر

فارسی
بهنیا/behniyā/

نیک نژاد، دارای اصل و نسب، اصیل، شریف، وهنیا، کسی که از نسل خوبان است


پسر

فارسی
آیین/āyin/

روش، رسم، شیوه ی مناسب و مطلوب، کیش، دین، ( در قدیم ) جلال و شکوه، عادت و خوی، ( = آئین )، آئین، دی ...


پسر، دختر

فارسی
پرند/parand/

پرن، پارچه ابریشمی بدون نقش ونگار، حریر ساده، ( = پرن، پروین )، ( در قدیم ) نوعی پارچه ی ابریشمیِ س ...


دختر

فارسی
پیمانه/peymāne/

جام شراب، هر ظرف یا مقیاسی دیگر از آن برای اندازه گیری مقدار معینی از هر چیز استفاده شود، ( در قدیم ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
گل چمن/gol čaman/

زیباروی و لطیف و خرم، گلِ چمن، ( به مجاز ) زیباروی و لطیف و خرّم


دختر

فارسی

گل
کیانمهر/ki(e)yān mehr/

محبت و دوستی شاهانه و بزرگوارانه، ( کیان، مهر = محبت، دوستی و خورشید )، خورشید پادشاهان و بزرگان، ( ...


پسر

فارسی
تابان/tābān/

روشن، درخشان، ریشه تاباندن، دارای نور و روشنی


دختر، پسر

فارسی
خرم/khorram/

فرخنده، مبارک، سرسبز و با طراوت، شاد، خوشحال، خوب، خوش


پسر

فارسی
شب بو/šab bu/

نام نوعی گیاه که عطر گل های آن در شب بیشتر است، ( در گیاهی ) گلی معطر و زینتی در رنگ های مختلف با س ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
درخشنده/de (a) raxšande/

دارای درخشیدن و تلألؤ، روشن و تابان، ( صفت فاعلی از درخشیدن )، دارای درخشش و تلألؤ، دارای درخشش


دختر

فارسی
سامینا/sāminā/

مانند مینا، نام گلی است، نام گلی، پیشوند مشابهت بعلاوه مینا


دختر

فارسی

گل
کاویان/kāv (i) yān/

پرچم کاوه که به درفش کاویانی معروف است، کاویانی، منسوب به کاوه ( شخصیت اساطیری شاهنامه )، ک کاوه، م ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
مهربد/mehr bod/

محافظ یا نگهبان مهربانی و محبت، شخصِ مهربان، ( مهر = مهربانی و محبت، بد /، bod/ ( پسوند محافظ یا مس ...


پسر

فارسی
محمد آریا/m.-āriyā/

ترکیب دو اسم محمد و آریا ( ستوده و نجیب )، از نام های مرکب، ا محمّد و آریا


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
کارین/kārin/

دور و بعید


دختر

فارسی
محمد آرمین/m.-ārmin/

ترکیب دو اسم محمد و آرمین ( ستوده و دلیر )، از نام های مرکب، ا محمّد و آرمین


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
حلیا/halyā/

آرایش، زینت و زیور، خوش آمدن در چشم، زیور و آرایش، مرکب از حلی عربی و الف تانیث فارسی، پیرایه


دختر

عربی، فارسی
مه سیما/mah simā/

ماه سیما، ماه چهر، ماه سیما و ماه چهر، مه ( فارسی ) + سیما ( عربی )، ماه سیما ماه سیما


دختر

فارسی، عربی
انیسا/anisā/

بانوی همدم، دختری که مونس انسان است، ( اَنیس، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به اَنیس، ( عربی ـ فارسی ) ...


دختر

فارسی، عربی
برومند/bo (a) rumand/

بَرمند، باردار، بارور، صاحب نفع، مثمر، قوی، رشید، کامروا، کامیاب، میوه دار


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
شیردل/šir del/

دلاور، شجاع، ( به مجاز ) دلیر


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
ماه/māh/

( به مجاز ) زیبا و قشنگ، دوست داشتنی، دختر زیباروی، ( در نجوم ) جِرم آسمانی نسبتاً بزرگی که شب ها ب ...


دختر

فارسی

کهکشانی
انار/aban/

میوه ای خوراکی با دانه های قرمز یا سفید فراوان و مزه ترش یا شیرین، انار


دختر

فارسی

طبیعت
شورانگیز/šurangiz/

ایجاد کننده ی هیجان، هیجان انگیز، ( در قدیم ) آشوب به پا کننده، فتنه انگیز


دختر

فارسی
زهیر/zohayr/

درخت پر شکوفه، از شخصیتهای شاهنامه، شکوفه دار و درخت پر شکوفه، ( اَعلام ) ) نام یکی از شهدای کربلا، ...


پسر

عربی، فارسی

تاریخی و کهن، طبیعت
مهداد/mehdād/

بزرگ زاده، داده ماه، ( مِه = مِهتر، بزرگتر، داد = داده ) ( به مجاز ) بزرگ زاده، بزرگتر + داد = داده ...


پسر

فارسی
سیمین زر/s.-zar/

ارزشمند، گران بها، ( سیمین= نقره ای، زر = طلا )، ساخته شده از نقره و طلا


دختر

فارسی
نجوا/najvā/

سخن آهسته، صحبت کردن با صدای آرام، صحبت کردن با یکدیگر معمولاً با صدای آهسته به قصد این که کسی آن ر ...


دختر

فارسی، عربی
امیراصلان/a.-aslān/

پادشاه چون شیر، حاکم دلاور، فرمانده و سردار چون شیر


پسر

فارسی
ماهرو/māh ru/

چهره ای مانند ماه، ( = ماه چهر )، ( ماه چهر، بانوی زیبا رو، دختری که چهره اش مانند ماه زیبا و درخشا ...


دختر

فارسی
بهنود/behnud/

پسر عزیز، نام پادشاهان هند، از کلمات دساتیری به معنی پسر عزیز


پسر

فارسی، سانسکریت، هندی
پندار/pendār/

فکر، اندیشه، وهم، گمان، ریشه پنداشتن


پسر

فارسی
محمد پویا/m.-puyā/

ترکیب دو اسم محمد و پویا ( ستوده و پوینده )، ( عربی ـ فارسی ) از نام های مرکب، ا محمّد و پویا


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محمد رهام/m.-rohhām/

ترکیب دو اسم محمد و رهام ( ستوده و پهلوان ایرانی )، ( عربی ـ فارسی ) از نام های مرکب، ا محمّد و رهام


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
عطرین/a (e) trin/

منسوب به عطر، خوشبو، دلانگیز، ( عربی ـ فارسی ) ( عطر، ین ( پسوند نسبت ) )، معطر، ( عربی ـ فارسی ) ( ...


دختر

فارسی، عربی
ماه منظر/m.-manzar/

ماهرو، ماهچهر، آنچه که دارای منظری چون ماه باشد، آ ماه چهر، ماه ( فارسی ) + منظر ( عربی ) ماهرو


دختر

فارسی، عربی

کهکشانی
برنا/bornā/

شاب، ظریف، خوب، نیک، دلاور، جوان


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
مهتاج/mah tāj/

تاج ماه، آنکه تاجی درخشنده چون ماه دارد، ( به مجاز ) زیبای زیبایان، ( = ماه تاج )


دختر

فارسی، عربی

کهکشانی
نویده/na(o)vide/

ناله کرده زاری کرده، ( نوید، ه ( پسوند نسبت ) )، منسوب به نوید


دختر

فارسی
زیلان/ze(a)ylān/

نام گیاهی است یکساله و معطر و دارای کرکهای غده دار و چسبناک از تیره ی اسفناج، ( = اَرجی، دِسیس ) نا ...


دختر

فارسی
علوان/alvān/

بزرگان، ( عربی )، ( اعلام ) ) نام پدر ضحاک که عجم ها به آن مرداس می گفتند، وی از پادشاهان عرب و برا ...


پسر

فارسی، عربی
پریسان/parisān/

کنایه از زیبا رو، ( پری، سان ( پسوند شباهت ) )، چون پری، کنایه از زیبا روی است، ( پری + سان ( پسوند ...


دختر

فارسی
سلامت/salāmat/

تندرستی، صحت، ( عربی )، سالم، ( در حالت قیدی ) بطور سالم، در حال صحت، ( در قدیم ) امنیت و آرامش، رس ...


دختر

فارسی
مهرو/mah ru/

زیبا رو، آن که رویی زیبا چون ماه دارد، ماهرو


دختر

فارسی
پرنسا/paransā/

زیبا و لطیف، ( پَرَن = پروین ( ستاره )، دیبای منقش و لطیف، پرنیان، پارچه ابریشمی، سا ( پسوند شباهت ...


دختر

فارسی
ایلیار/il yār/

کسی که همدم و مونس ایل و طایفه است، ( ترکی ـ فارسی ) دوست و رفیق ایل، یار و یاور ایل، کمک کننده به ...


پسر

فارسی، ترکی
گل نسا/gol nesā/

ترکیب دو اسم گل و نسا، [گل = ( در قدیم ) ( به مجاز ) صورت زیبا، نسا = زنان]، زیباروی زنان، ( به مجا ...


دختر

عربی، فارسی
بارین/bārin/

در کردی باریدن باران، ( در کردی ) باریدن ( باران )، بارنده، ( در کردی ) به معنی باریدن است، بارندگی ...


دختر

فارسی، کردی
روجا/rojā/

روز، آفتاب، ( کردی ـ فارسی ) [روج ( کردی ) = روز، ا ( پسوند نسبت ) ]، منسوب به روج، ( به مجاز ) زیب ...


دختر

فارسی
درخشان/de(a)rakhšān/

روشن و تابان، درخشنده، دارای درخشش، ( به مجاز ) جالب توجه و چشم گیر و خوب و موفقیت آمیز


دختر

فارسی
جوانشیر/javān šir/

شیر جوان، کنایه از جوان زورمند و دلیر است، کنایه از جوان زورمند و دلیر، نام پسر خسروپرویز پادشاه سا ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
شهدخت/šah doxt/

عالی قدر و ارزشمند، شاهدخت، ( شه = شاه، دخت = دختر )، دختر شاه، ( شه = شاه + دخت = دختر )


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
محمدعباس/m.-abbās/

ترکیب دو اسم محمد و عباس ( ستوده و دلیر )، از نام های مرکب، ا محمّد و عباس، مرکب از دو اسم محمد و ع ...


پسر

عربی، فارسی

مذهبی و قرآنی
فرح انگیز/f.-āngiz/

شادی بخش، مفرح، برانگیزنده ی شادی، فرح ( عربی ) + انگیز ( فارسی ) شادی بخش


دختر

فارسی، عربی
ایرانه/irāne/

مربوط به ایران، ایرانی، منتسب به ایران زمین، ( ایران، ه ( پسوند نسبت ) )، منسوب به ایران، ( ایران + ...


دختر

فارسی
سایان/sāyān/

منسوب به سایه، ( سای = سایه، ان ( پسوند نسبت ) )، م سایه، ( اَعلام ) نام رشته کوهی در آسیای مرکزی، ...


دختر

کردی، فارسی
امیرماهان/a.-māhān/

ترکیب دو اسم امیر و ماهان ( فرمانروا و زیبا )، از نام های مرکب امیر و ماهان


پسر

فارسی، عربی
سمن/saman/

چهره ی سفید و لطیف و همینطور بوی خوش، نام گیاهی ( رازقی )، یاسمن، رازقی


دختر

فارسی

طبیعت، گل
کوهیار/kuhiyār/

استوار و پابرجا، از دلاوران ایرانی نام برادر مازیار فرمانروای طبرستان، ( در شاهنامه ) از دلاوران ای ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
ایل ماه/il māh/

زیباروی ایل، ( ایل، ماه ) ( به مجاز ) زیباروی ایل


دختر

ترکی، فارسی

کهکشانی
ارسام/arsām/

آرشام، نام پسر داریوش پادشاه هخامنشی، ( = آرشام و آرسام )


پسر

لری، فارسی
شادان/šādān/

شاد و خرم، از شخصیتهای شاهنامه، شاد، مسرور، ( در حالت قیدی ) باحال شاد، شادمانه، نام پسر برزین از م ...


دختر، پسر

فارسی

تاریخی و کهن
شهپر/šahpar/

شاه پر، هر یک از پرهای اصلی بال پرندگان، بال بزرگ، ( = شاه پر )، هر یک از پرهای اصلی پرندگان، شهبال


دختر

فارسی

پرنده
مهر آفرین/m.-āfarin/

ترکیب دو اسم مهر و آفرین ( محبت و آفرینش )، آفریننده ی مهر و محبت و دوستی


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
هیلا/ha (e) lā/

پرنده ای شکاری کوچکتر از باز، نام پرنده ای است، باشه ( پرنده ای شکاری کوچکتر از باز )


دختر

فارسی

پرنده
کیاراد/kiyā rād/

ترکیب دو اسم کیا و راد ( پادشاه و جوانمرد )، ( کیا، راد = جوانمرد )، جوانمرد بزرگ، بخشنده و سرور، پ ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
پرتو/parto (w)/

درخشش، تلألؤ، روشنایی، شعاعی که از منبع نورانی یا گرما ساطع می شود، ( به مجاز ) اثر، تأثیر، تلألو


دختر

فارسی
دامون/dāmun/

دشت و صحرا، نام یکی از حکمای قدیم یونان، ( اَعلام ) از حکمای قدیم یونان و از فیثاغوریان، در گویش ما ...


پسر

فارسی

طبیعت
هوتن/hotan/

نیک اندام، ( به مجاز ) تندرست و خوش قد و بالا، ( هو = خوب، تن )، خوب تن، ( در پهلوی ) به معنی خوب ت ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
قیام/qiam/

به پا خواستن


پسر

فارسی

مذهبی و قرآنی
آیگین/āygin/

دارنده و همراه ماه، زیبا روی، ایل زیبا، ( آی = ماه، گین = جزء پسین بعضی از کلمه های مرکّب به معنی د ...


دختر

ترکی، کردی، فارسی

کهکشانی
کیاشا/kiyā šā/

حاکم، سلطان، فرمانروا، شاهنشاه، پادشاه، ( کیا = پادشاه، والی، شا = مخفف شاه )، والی + شا = مخفف شاه ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
حسیبا/haseybā/

دختر با اصل و نسب، پاک نژاد، پاکزاد و اصیل، ( حَسِیب = پاک نژاد، پاکزاد، اصیل، ا ( پسوند نسبت ) )، ...


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
آرشان/āršān/

مرد، نام پسر اردشیر دوم پادشاه هخامنشی، به معنی نر


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
محمد یزدان/m.-yazdān/

ترکیب دو اسم محمد و یزدان ( ستوده و خداوند )، از نام های مرکب، ا محمّد و یزدان


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
مهیسا/mahisā/

مهسا، مانند ماه، زیبارو، ( مَهی، سا ( پسوند شباهت ) ) ( = مهسا )، ش مَهسا


دختر

فارسی
آلاله/ālāle/

شقایق، لاله، ( در گیاهی ) گیاهی است از تیره ی آلاله ها، لاله ی نعمان، لاله ی قرمز، گلی به رنگ زرد س ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
دلنواز/del navāz/

آرامش بخش، مهربان و دلسوز، محبوب و معشوق، ( به مجاز ) مایه ی آرامش دل، ( در قدیم ) نوازشگر، نام یکی ...


دختر

فارسی
مهکامه/mah kāme/

دارای کام و آرزویی چون ماه روشن و پیدا، ( مَهکام، ه ( پسوندنسبت ) )، منسوب به مهکام، ( به مجاز ) آر ...


دختر

فارسی
مهرگان/mehr (e) gān/

منسوب به ماه مهر، مهربانی، ( به مجاز ) پاییز، نام جشن روز شانزدهم ماه مهر، جشنی که در ایران قدیم در ...


دختر، پسر

فارسی

تاریخی و کهن، هنری
شیبا/šibā/

شیوا، آشفته، شیفته، ( = شیوا )، شیوا آشفته، پریشان


دختر

فارسی
آدینه/ādine/

روز جمعه، آخرین روز هفته، به صورت پسوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند آدینه م ...


دختر، پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آیرین/āyrin/

آگرین، آتشین، آذرین، بسیار شجاع و پرکار، آهرین


دختر

کردی، فارسی
علی سا/a.-sā/

مانند علی، علی وار، ( علی، سا ( پسوند شباهت ) )


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
میهن/mihan/

خانه، خانمان، قبیله، وطن، زادگاه، کشوری که در آن شخص به دنیا آمده و تابعیت دولت آن را دارد، موطن


دختر

فارسی
نازنین مریم/n.-maryam/

ترکیب دو اسم نازنین و مریم ( بسیار دوست داشتنی و زن پارسا )، مریم دوست داشتنی، مریم عزیز و گرامی، م ...


دختر

فارسی، عبری
پولاد/pulād/

فولاد، نام پهلوانی در زمان کیقباد، ( = فولاد )، نام چند تن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام یکی از ف ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
درین/dorin/

مانند در و گوهر، ( به مجاز ) گران بها و ارزشمند، ( در، ین ( پسوند نسبت ) )، از در، ساخته شده از در، ...


دختر

فارسی، عربی
نوید رضا/n.-rezā/

ترکیب دو اسم نوید و رضا ( مژده و خشنود )، از نام های مرکب، م نوید و رضا


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
بهشاد/behšād/

بهترین شادی، نیکوی شاد، مرکب از به ( بهتر یا خوب ) + شاد


پسر

فارسی
ستوده/sotude/

آن که او را ستوده اند، ستایش شده، ( صفت مفعولی از ستودن )


دختر

فارسی
شهنام/šah nām/

بزرگ نام و دارنده ی نامِ شاهانه، ( به مجاز ) نیکنام، نکونام، دارای نام شاهانه


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
سایا/sāyā/

یکرنگ، بی ریا، ساینده، در ترکی یک رنگ و بی ریا و در فارسی به معنای ساینده است


دختر

ترکی، فارسی
امیرپاشا/a.-pāšā/

ترکیب دو اسم امیر و پاشا ( فرمانروا و بزرگ )، از نام های مرکب امیر و پاشا


پسر

فارسی، عربی



برچسب ها

اسماسم پسراسم دختراسم پسر فارسیاسم دختر فارسی