اسم - صفحه 75

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

گشتاسپ

دارنده اسب از کارافتاده، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر لهراسپ پادشاه کیانی


پسر

فارسی
گشسپ

از شخصیتهای شاهنامه، نام جد بهرام چوبین سردار ساسانی


پسر

فارسی
گل آئین/gol ā’in/

زیبا، لطیف و با طراوت، ( گل، آئین = ( در قدیم ) جلال و شکوه )، دارای جلال و شکوه گل


دختر

فارسی

گل
گل آذین/gol āzin/

آرایش گل بر روی ساقه گیاه، ( در گیاهی ) آرایش و چگونگی قرار گرفتن گل ها بر روی ساقه ی گیاهان، آرایش ...


دختر

فارسی

گل
گل ارا/golara/

آراینده گل ها


دختر

فارسی

گل
گل اسا/golasa/

مانند گل، مرکب از گل و پسوند مشابهت


دختر

فارسی

گل
گل افزا/gol afzā/

افزاینده ی گل، فزاینده ی گل


دختر

فارسی

گل
گل آنا/gol ānā/

گلِ مادر، ( گل، آنا ( ترکی ) = مادر )، ( به مجاز ) زیبارویِ لطیف که برای مادر عزیز و گرامی است


دختر

ترکی، فارسی

گل
گل بالا

کسی که قد و قامتش مانند گل زیباست


پسر

فارسی
گل بخش/gol bakhš/

دارای سرنوشت و تقدیرِ همچون گل، ( مجاز ) همچون گل زیبا و لطیف، [گل، بخش = ( در قدیم ) سرنوشت، تقدیر ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گل بهاره/gol bahāre/

گلِ بهاری، گلی که در بهار می شکفد، ( مجاز ) زیبا و باطراوت، ( گل، بهاره = مربوط به بهار، به عمل آمد ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گل بید/gol bid/

گل های معطر و سنبله های نر درخت بید ( بید مشک ) که مصرف دارویی دارد، ( = بیدمشک )


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گل پناه

پناه گل


دختر

فارسی
گل تابان/gol tābān/

( مجاز ) زیباروی، روشن روی، گل درخشان، ( گل، تابان= دارای نور و روشنی، درخشان، روشن ) ( به مجاز ) ز ...


دختر

فارسی

گل
گل جو/gol ju/

جوینده گل، خواهان گل، ( مجاز ) دارای لطافت و ظرافتِ طبع، ( گل، جو ( جزء پسین ) = جوینده یا خواهان ) ...


دختر

فارسی

گل
گل خواه/gol khāh/

گل جو، خواهان گل، جوینده گل، ( = گل جو )


دختر

فارسی

گل
گل دامن/gol dāman/

گل بدن، گل اندام، ( گل، دامن= آغوش، بغل )


دختر

فارسی

گل
گل سمین/gol samin/

گلِ ارزشمند، گل خوب و عالی، [گل، سمین = ( به مجاز ) ارزشمند، خوب، عالی] گلِ ارزشمند، خوب و عالی


دختر

فارسی

گل
گل سور/gol sur/

گل درخت سور، گلِ درختِ سور، [سور درختی همیشه سبز از خانواده ی سرو با برگ های سوزنی، پوست قرمز و تنه ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گل فروغ/gol foruq/

زیبا و لطیف، ( گل، فروغ = روشنایی، نور )، روی هم به معنی نور، روشنایی و فروغ گل


دختر

فارسی

گل
گل فشان/gol fešān/

گل ریزنده، نوعی آتش بازی، گل افشان، ( = گل افشان )


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گل گیسو/gol gisu/

گل گیس، دختری با موهایی به لطافت گل، ( = گل گیس )


دختر

فارسی

گل
گل میس/gol mais/

زیبا و لطیف، ( گل، مَیس = نام درختی، داغداغان )، گلِ درخت مَیس، گلِ درخت داغداغان


دختر

فارسی، عربی

گل
گل مینو/gol minu/

گل بهشتی، زیباروی، پری روی، ( گل، مینو = بهشت )


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گل نسیم/gol nasim/

بوی خوش، عطر گل، عطر آگین چون گل، [گل، نسیم = ( در قدیم ) بوی خوش]، بوی خوشِ


دختر

فارسی، عربی

طبیعت، گل
گل نوشا/gol nušā/

دارای زیبایی همیشگی، ( گلنوش، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به گلنوش


دختر

فارسی

گل
گل وش/golvaš/

مانند گل، گلوار، ( مجاز ) زیبارو و لطیف، ( گل، وش ( پسوند شباهت ) )، شبیه گل


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلارین/gelārin/

پاک و زلال، ( گلار = رود کوچک، دانه ی انگور، حبّه انگور، ین ( پسوند نسبت ) )، منسوب به گلار، ( به م ...


دختر

فارسی
گلان دخت/g.-dokht/

دختر گلان، ( به مجاز ) دختر مثل گل و زیبارو، ( گلان، دخت = دختر )


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلبار/gol bār/

محصول گل، ( مجاز ) زیبارو، ( گل، بار = میوه، محصول )، محصولِ گل


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلباش/gol-bash/

از نامهای رایج میان زنان کرد


دختر

کردی

گل
گلبان/gol bān/

گلِ درخت بان، ( مجاز ) زیبارو و لطیف، نگهدارنده و محافظ، ( گل، بان = گیاهی درختی که دانه های روغنی ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلبانو/golbanu/

بانویی زیبا چون گل


دختر

فارسی

گل
گلبن/golbon/

درخت و بوته گل، بیخ بوته گل، به صورت خاص به بوته گل سرخ گویند، ( در قدیم ) بوته یا درخت گل به ویژه ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلپا/golpā/

گلِ پاینده و جاوید، ( مجاز ) همیشه دوست داشتنی ( شخص )، محافظ و نگهبان گل، گلبان، باغبان، ( مجاز ) ...


پسر

فارسی

گل
گلپاد/golpād/

محافظ و نگهبان گل، گلبان، باغبان، ( گل، پاد = نگهبان، پاسبان )، ( گل + پاد = نگهبان، نگهبان گل


پسر، دختر

فارسی

گل
گلخند/gol khand/

شکوفه، شکوفه ی گل، ( مجاز ) زیبا و با طراوت، ( گل، خند = خندیدن ( به مجاز ) باز شدن شکوفه یا گل، شک ...


دختر

فارسی

گل
گلدشت/gol dašt/

دشتِ گل، زمین وسیع و هموار پر از گل، گلزار، ( مجاز ) خرم و زیبا و با طراوت، ( گل، دشت = پهنه ی وسیع ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلدوست/gol dust/

دوست دار گل، معشوق و محبوبِ زیبای با طراوت چون گل، گل عزیز و گرامی، ( گل، دوست = جزء پسین بعضی از ک ...


دختر

فارسی

گل
گلدوش/gol duš/

ویژگی آن که بر روی شانه هایش گل نصب شده است، آراسته به گل، ( گل، دوش = شانه )


دختر

فارسی

گل
گلراز/gol rāz/

سِر و راز گل، رنگِ گل، ( مجاز ) زیبا و لطیف، ( گل، راز = پسر، ( در قدیم ) رنگ )


دختر

فارسی

گل
گلرام/gol rām/

آن که دارای طبعی موافق و سازگار با گل است، گل شاد و خوشحال، ( مجاز ) زیباروی شاد و با طراوت، [گل، ر ...


دختر

فارسی

گل
گلربا/gol robā/

رباینده گل، عاشق گل، ( مجاز ) زیبارو و با طراوت، ( گل، ربا = ربودن، جزء پسین بعضی از کلمه های مرکب ...


دختر

فارسی

گل
گلرخشان/gol rakhšān/

گل درخشان، گل تابنده، ( مجاز ) زیبارو و لطیف، ( گل، رخشان = تابنده، فروزان، درخشان )، روی هم به معن ...


دختر

فارسی

گل
گلسار/golsār/

منسوب به گل، همانند گل، جایی پر از گل، ( گل، سار ( پسوند نسبت ) )، ( به مجاز ) زیبارو و لطیف


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلسانا/gol sānā/

گلسا، مانند گل، ( مجاز ) زیبارو و لطیف، ( گل، سانا = ( پسوند شباهت ) ) ( = گلسا )


دختر

فارسی

گل
گلشیفته/golshifte/

فردی که عاشق گل است


دختر

فارسی

گل
گلمان/golmān/

ویژگی آن که دارای فکر و اندیشه ای به مانند گل ظریف و لطیف است، ( مجاز ) نیک اندیش و خوب اندیش، ( گل ...


دختر

فارسی

گل
گلمو/gol mu/

ویژگی آن که گیسوانش آراسته به گل شده است، گل گیسو، ( گل، مو = گیسو )، ( به مجاز ) زیبا و جذاب


دختر

فارسی

گل
گلنواز/gol-navaz/

نوازش کننده گل


دختر

فارسی

گل
گلوار/golvār/

چون گل، مانند گل، ( مجاز ) زیبارو و لطیف، ( گل، وار ( پسوند شباهت ) )


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلوری/glory/

عظمت، افتخار


دختر

لاتین
گلوریا/geloriya/

مجلل، بزرگ، سرافراز، فرانسه از لاتین


دختر

لاتین
گلیا/goliyā/

گلی، منسوب به گلی، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به گل، مرکب از گل بعلاوه پسوند نسبت


دختر

فارسی

طبیعت، گل
گلیاد/gol yād/

یادآور گل، یادآورنده ی گل، ( مجاز ) زیبارو و لطیف


دختر

فارسی
گلیتا/goli tā/

همتای گلی، مثل گلی، به رنگ سرخ، ( به مجاز ) زیبارو و لطیف، ( گلی، تا = مثل و مانند )، به گونه ی گل ...


دختر

فارسی

گل
مهر فروغ/m.-foruq/

ترکیب دو اسم مهر و فروغ ( خورشید و روشنی )، با فروغی چون مهر، ( به مجاز ) زیبا و تابناک


دختر

فارسی، عربی

طبیعت، کهکشانی
مهرماه/mehr-mah/

مهشید، محبت و روشنی، مرکب از مهر ( محبت و دوستی ) + ماه، نام پسر ساسان


دختر، پسر

فارسی

کهکشانی
مهوا/mahva/

ماه شب چهارده


دختر

فارسی

کهکشانی
مهوار/mahvar/

ماه زیبارو


دختر

فارسی

کهکشانی
مهوأن/mahvān/

مهبان، نگهبان ماه، مجازا زیبا و مهتاب رو، ( = مَهبان )، ) مَهبان


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
موج/moj/

جنبش وچین خوردگی سطح آب


پسر

عربی
موزون/mo(w)zun/

وزن شده، سنجیده شده، متناسب، هماهنگ، آهنگ دار، دارای اجزای منظم، متناسب و زیبا، دارای آهنگ موسیقی، ...


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
موقر/movaqqar/

عاقل و باوقار، آزموده، خردمند، بزرگوار، آراسته، دارای سنجیدگی در گفتار و کردار چنان که احترام دیگرا ...


پسر

عربی
مکنونه/maknune/

پوشیده، پنهان، پنهان داشته، ( مؤنث مکنون )، ویژگی مروارید ( در، لؤلؤ ) که در صدف پنهان است، ( به مج ...


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
میخوش/mey khoš/

آنچه که مزه ترش و شیرین دارد، ملس، دارای مزه ی ترش و شیرین


دختر

فارسی
میرا/meyra/

نور درخشان


دختر

ترکی
میراث/miras/

ارث


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
میشی

منسوب به میش، دارای رنگ قهوه ای مایل به سبز


دختر

فارسی
میگون/meygun/

به رنگ می، همرنگ شراب، سرخ رنگ، مخمور، خمار آلود ( چشم )


دختر

فارسی
میلاوه/milāve/

شاگردانه، انعام، نوید، مژدگانی، بشارت


دختر

فارسی
نائل/nā’el/

ویژگی آن که به موقعیتی دست یافته است یا چیزی را دریافت کرده است


پسر

عربی
نارنج/narenj/

میوه ای آبدار و ترش از مرکبات


دختر

فارسی

طبیعت
نارو/naro/

پرنده ای خوش آواز مانند بلبل


دختر

فارسی

پرنده
ناز/naz/

کرشمه، غمزه


دختر

فارسی
ناز وند/nazvand/

دختر نازدار، دختر ناز


پسر

فارسی
نازان/nazan/

فخر کننده، ناز کننده


دختر

فارسی
نازدار/nazdar/

آن که رفتاری خوشایند و جذاب دارد، ملوس


دختر

فارسی
نازک/nazak/

نازنین و زیبا


دختر

فارسی
نافه/nafe/

ماده ای با عطر نافذ و پایدار که زیر پوست شکم نوعی آهو به دست می آید


دختر

فارسی
نامور/nāmvar/

نام آور، نامدار، دارای نام، معروف، مشهور، با ارزش، ( = نام آور )، ( به مجاز ) دارای آوازه و شهرت، ن ...


پسر

فارسی
ناوک/nāvak/

نوعی تیر کوچک و نوک تیز که به وسیله کمان پرتاب می شده است، ( در ادبیات ) استعاره از غمزه ی چشم و نا ...


دختر

فارسی
نایاب/nayab/

کمیاب، نادر


دختر

فارسی
نبات/nabat/

ماده خوراکی سفت، بلورین، و شیرین


دختر

عربی
نبوت/nobovat/

رسالت، پیغمبری، مبعوث بودن کسی از سوی خداوند به راهنمایی مردم، یکی از سه اصل اعتقادی مسلمانان


پسر

عربی
نثار/nesar/

فدا کردن


دختر

فارسی
ندیم/nadim/

همنشین، دوست، همصحبت، همنشین و هم صحبت، به ویژه با بزرگان


پسر

عربی
نرگس خاتون/narges-khatun/

ترکیب دو اسم نرگس و خاتون ( نوعی گل خوشبو و لقب زنان اشرافی )


دختر

فارسی

گل
نرگسه/nargese/

منسوب و شبیه به نرگس، ( به مجاز ) ستاره، ( نرگس، ه ( پسوند نسبت و شباهت ) )، م نرگس


دختر

فارسی

گل
نستوه/nastuh/

خستگی ناپذیر، [قدیمی] مرد جنگی که از جنگ و ستیز عاجز و خسته نشود، نام پهلوان ایرانی، ( در قدیم ) وی ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
نسک/nask/

نام هر یک از بیست و یک بخش کتاب اوستا


دختر

فارسی
نشمین/nashmin/

دختر زیبارو و خوش اندام


دختر

کردی
نظام/nezam/

ترتیب، آراستگی، روش، شعر، ارتش، مجموعه قوانین، قواعد، سنن، یا نوامیسی که قوام و انتظام چیزی بر آنها ...


پسر

عربی
نعناع/nana/

نعنا، گیاهی کاشتنی و خوشبو


دختر

عربی
نفیس/nafis/

گران مایه، قیمتی


پسر

عربی
نگیسا/nagisa/

نام یکی از موسیقی دانان زمان خسروپرویز


پسر

فارسی
نهان/na(e)hān/

پنهان، مخفی، باطن، پوشیده، ( در قدیم ) در نهان، پنهانی، مخفیانه، ( در قدیم ) ناپیدا، نامرئی، ( در ق ...


دختر

فارسی
نوبان/noban/

شاهزاده


پسر

ترکی
نوباوه/nobave/

میوه تازه و نورس، کودک یا نوجوان، میوه ای که تازه رسیده باشد


دختر

فارسی
نور/nor/

روشنایی، فروغ، از نامهای خداوند، نام سوره ای در قرآن کریم


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی



انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسم