اسم با حرف ک - صفحه 3

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

کوش

کوشش و سعی


پسر

فارسی
کوشادخت/k.-dokht/

دختر تلاشگر، دختری که بسیار تلاش و کوشش می کند


دختر

فارسی
کوشانه/koshane/

بانوی تلاشگر، مونث کوشان، دختر ساعی، بانوی تلاشکر


دختر

کردی، فارسی
کوه زاد/kuh zad/

زاده کوهستان


پسر

فارسی
کوهسار/kohsar/

جایی که دارای کوههای متعدد است


پسر

فارسی
کوکب دخت/k.-dokht/

دختر زیبارو، دختری که چون کوکب است، ( به مجاز ) زیبارو


دختر

فارسی
کویستان/kouyestan/

کوهستان


دختر

کردی
کی آذر

مرکب از کی ( پادشاه ) + آذر ( آتش )، نام یکی از مفسران اوستا در زمان ساسانیان


پسر

فارسی
کی آفرید

مرکب از کی ( پادشاه ) + آفرید ( آفریده )


دختر

فارسی
کی آفرین

آفریننده پادشاه


دختر

فارسی
کی بانو

بانوی شاه، زنی که همه از او حساب می برند


دختر

فارسی
کی پیشین

از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از پسران کیقباد پادشاه کیانی


پسر

فارسی
کی دخت/kei-dokht/

دختر پادشاه


دختر

فارسی
کی راد

پادشاه بخشنده


پسر

فارسی
کی زاد

زاده پادشاه


پسر

فارسی
کی گشتاسپ

گشتاسپ


پسر

فارسی
کی منوش

از پادشاهان یا شاهزادگان پیشدادی بنا به روایت تاریخ سیستان


پسر

فارسی
کیا داوود/k.-dāvud/

ترکیب دو اسم کیا و داوود ( پادشاه و محبوب )، از نام های مرکب، کیا و داوود


پسر

فارسی، عبری

مذهبی و قرآنی
کیا سام/k.-sām/

ترکیب دو اسم کیا و سام ( پادشاه و آتش )، از نام های مرکب، ه کیا و سام


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
کیابد/kiyābod/

نگهبان پادشاهان و بزرگان، ( کیا، بد/ bod، / ( پسوند محافظ و مسئول ) )، نگهدارنده ی سروران


پسر

فارسی
کیاتن/kiatan/

تن شاهانه


پسر

فارسی
کیاچهر/kiyā čehr/

ویژگی آن که چهره اش چون بزرگان شکوهمند است، ویژگی آن که چهره اش چون سروران و پادشاهان و بزرگان شکوه ...


دختر، پسر

فارسی
کیادخت/k.-dokht/

دختر پادشاه، ( کیا = پادشاه، سلطان، حاکم فرمانروا، والی، دخت = دختر )، ( به مجاز ) دختر دارای قدر و ...


دختر

فارسی
کیارام/kiyā rām/

خو گیرنده و الفت گرفته با پادشاهان، [کیا= پادشاه، حاکم، ( به مجاز ) سرور، بزرگ، رام= مأنوس، خوبی، ا ...


پسر

فارسی
کیارخ/kiyā rox/

کیاچهر، آن که دارای چهره و صورتی شاهانه است، ( = کیاچهر )


دختر، پسر

فارسی
کیارزم/kiya-razm/

مرکب از کیا ( پادشاه )، رزم ( نبرد )، مرکب از کیا ( پادشاه ) + رزم ( نبرد )


پسر

فارسی
کیارس/kiyāras/

کیارش، از شخصیتهای شاهنامه، نام دومین پسر کیقباد پادشاه کیانی، تصحیفِ [تغییر دادن یا کم و زیاد کردن ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
کیازاد/kiyā zād/

زاده پادشاه، ( کیا، زاد = زاده )، بزرگ زاده و پادشاه زاده، از نژاد و گوهر پادشاهان و سروران، ( کیا ...


پسر، دختر

فارسی
کیازر/kiyā zar/

طلا و زر پادشاهان و بزرگان، ( کیا، زر )، ( به مجاز ) آن که در نزدِ بزرگان و پادشاهان گرانقدر است


دختر

فارسی
کیاسا/kiasa/

مانند شاه


پسر

فارسی
کیاسان/kiya san/

مانند پادشاه


پسر

فارسی
کیافر/kiyāfar/

بزرگِ با شکوه


پسر

فارسی
کیامرد/kiyā mard/

مرد سلطان و پادشاه، ( کیا= پادشاه، سلطان، حاکم، فرمانروا، والی، مرد )


پسر

فارسی
کیامن/kiyā man/

اندیشه ی بزرگ، ( کیا، من = اندیشه )، ( به مجاز ) بزرگ اندیش


پسر

فارسی
کیان بانو

ملکه


دختر

فارسی
کیان رضا/k.-rezā/

ترکیب دو اسم کیان و رضا ( پادشاهان و خشنود )، از نام های مرکب، ه کیان و رضا


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
کیان شیر

پادشاه شجاع، نام یکی از سرداران بهمن


پسر

فارسی
کیاناز/kiyā nāz/

زیبایی شاهانه


دختر

فارسی
کیانرخ/ki(e)yān rokh/

ویژگی آن که چهره اش مثل بزرگان و سروران است


دختر

فارسی
کیانژاد/kiyā nežād/

آن که نژاد او به پادشاهان می رسد، آن که نژاد و اصل و نسب او به بزرگان و سروران و پادشاهان می رسد


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
کیانسه/kianse/

نام دریاچه ای مقدس در سیستان


دختر

پهلوی
کیانور/ki(e)yānvar/

ویژگی آن که دارای صفات بزرگی و سروری است، ( کیان، ور ( پسوند دارندگی ) )


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
کیاهور/kiahor/

پادشاه خورشید


پسر

فارسی
کیبد/keybod/

نگهبان پادشاه، ( کی، بد/ bod، / ( پسوند محافظ و مسئول ) )، ( به مجاز ) بزرگ مرتبه


پسر

فارسی
کیجانا/kijana/

دختر مازندرانی که عزیز و دوست داشتنی است، دختر مازندزرانی که عزیز و دوست داشتنی است


دختر

گیلکی
کیشید/kei-shid/

پادشاه نور و روشنی


پسر

فارسی
کیقباد، کیغباد

از شخصیتهای شاهنامه، نام نخستین پادشاه کیانی ایران از نژاد فریدون


پسر

فارسی
کیمیازهرا/k.-zahrā/

ترکیب دو اسم کیمیا و زهرا ( کمیاب و روشن تر )، از نام های مرکب، ه کیمیا و زهرا


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
کیهان دخت

مرکب از کیهان ( دنیا ) + دخت ( دختر )


دختر

فارسی
کیهان رخ/k.-rokh/

بسیار زیبارو، ویژگی آن که چهره اش همچون جهان، گیتی و آسمان است


دختر

فارسی
کیوانه/keyvāne/

منسوب به کیوان، پادشاه گیتی، ( کیوان، ه ( پسوند نسبت ) )


دختر

فارسی
کیور/keyvar/

آن که بزرگ مرتبه ایِ پادشاه را دارد، ( کی، ور ( پسوند دارندگی ) ) آن که بلند قدری و بزرگ مرتبه ایِ ...


پسر

فارسی
کیومهر/ki(a)yo mehr/

مهر، محبت و دوستی زندگی، ( کیو = جان و زندگی، مهر = محبت، دوستی، مهربانی )، ( به مجاز ) ویژگی کسی ک ...


پسر

فارسی
کیکاووس/key kāvus/

دارای منبع فراوان، از شخصیتهای شاهنامه، نام دومین پادشاه کیانی، پسر کیقباد، به معنی«دارای منبع فراو ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
کابی/kabi/

معرب منسوب به کاوه آهنگر


پسر

فارسی
کاد

نام پسر یعقوب ( ع )


پسر

عبری
کاران/karaan/

اهل کار


پسر

فارسی
کارانوس/karanos/

از سرداران سپاه اسکندر مقدونی


پسر

یونانی

تاریخی و کهن
کاربین/kārbin/

کاربیننده، کارشناس


پسر

فارسی
کارمن/karmen/

قرمز


دختر

لاتین، انگلیسی
کارنگ/kārang/

کسی که آوای خوبی دارد، خوش نوا، زبان آور، صاحب طَرب، چرب زبان


پسر

فارسی
کارو/karo/

راهنما


پسر

ارمنی
کاروس/karus/

گیاهی خوشبو


پسر

کردی
کارولین/karolin/

نام ناحیه ای در آمریکای شمالی


دختر

فرانسوی
کاروند/karvand/

از نامهای ایرانی


پسر

فارسی
کاریا/karia/

مرد جنگجو و سلحشور


پسر

فارسی
کاژه/kazhe/

محل امن و پناهگاه


دختر

کردی
کاشین/kashin/

نام مکانی در شمال ایلام


دختر

فارسی
کافی الدین

لایق و کارآمد در دین


پسر

عربی
کالی/kali/

نگهبان، محافظت کننده


پسر

هندی
کامبوزیا/kāmbuziyā/

گویش امروزی کبوجیه، نام پسر کوروش پادشاه هخامنشی، کمبوجیه


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
کامگار

کامکار


پسر

فارسی
کامور/kāmvar/

کامیاب و کامروا، کامیاب و پیروزمند، بهره مند و بختیار


پسر

فارسی
کاناز/kānāz/

چوب ریشه خوشه خرما، ( در قدیم ) چوب انتهای خوشه ی خرما که به درخت چسبیده است، بن خوشه ی خرما آنجا ک ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
کاوان/kavan/

صخره، کاویان، منسوب به کاوه


پسر

کردی، فارسی
کاوک/kāvak/

کاوه


پسر

فارسی
کاکله/kakole/

از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی از فرزندان تور و جزو سپایان افراسیاب تورانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
کاکی/kaki/

نام پدر ماکان دیلمی


پسر

فارسی
کایر/kayer/

همکاری و یاری


پسر

مازندرانی
کایوس

کیوس


پسر

فارسی
کبوجیه/kabujiye/

نام پسر کوروش پادشاه هخامنشی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
کتماره/katmare/

از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور ایرانی در سپاه رستم پهلوان شاهنامه


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
کرا/kera/

نام همسر مولانا جلال الدین بلخی


دختر

فارسی
کراخان/karakhan/

نام پسر بزرگ افراسیاب تورانی


پسر

فارسی
کروخان/krokhan/

از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی فرزند ویسه در سپاه افراسیاب تورانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
کسا/ke(a)sā/

عبای ضخیم، ( اعلام ) حدیث کسا ( کساء )، حدیثی معروف که شرح به هم گرد آمدن پیامبر اسلام ( ص ) و حضرت ...


پسر

عربی
کسایون/kasayon/

کتایون، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سه دختر قیصر روم و همسر گشتاسپ پادشاه کیانی


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
کسما/kasmā/

نام گیاهی از نوع نخود که در سواحل شام می روید، ( اَعلام ) نام دهی در شهرستان صومعه سرا در استان گیل ...


پسر

فارسی

طبیعت
کشم/kasham/

نام دختر فرهاد پادشاه اشکانی


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
کشواد

از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر گودرز، سردودمان گودرزیان و یکی از پهلوانان دوره فریدون پادشاه پیشدادی


پسر

فارسی
کلاهور/kalahur/

از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری مازندرانی در زمان کیکاووس پادشاه کیانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
کلباد/kalbād/

دارای بویِ گل، از شخصیت های شاهنامه، به معنی ' دارای بویِ گل '، ( در اعلام ) پهلوانی تورانی معاصر پ ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
کمال الملک

آن که موجب کمال سرزمین و ملک است، لقب یکی از تقاشان بزرگ ایران در دوره قاجاریه، محمد غفاری


پسر

عربی
کمبوجیه/kambujiye/

نام پسر کوروش پادشاه هخامنشی، ( اَعلام ) نام چند تن از امیران و پادشاهان سلسله ی هخامنشی، از جمله ا ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
کنارنگ/kanārang/

فرماندار، حاکم، لقب مرزبان ابرشهر در زمان ساسانیان


پسر

فارسی
کهار/kahār/

از شخصیتهای شاهنامه، نام سرداری تورانی و جزو سپاه افراسیاب تورانی، ( اَعلام ) ( = گهار )، گهارگهانی ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
کهرم/kohram/

از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور تورانی در سپاه افراسیاب تورانی، معنی این کلمه ( کهرَم ) «هرمزدیل» می ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
کهسار/kohsar/

کوهسار، جایی که دارای کوههای متعدد است


دختر

فارسی
کهیلا/kahila/

از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور تورانی در سپاه افراسیاب تورانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
کوت

از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر هزاره سرداران رومی و از یاران خسروپرویز پادشاه ساسانی


پسر

فارسی



انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسماسم پسراسم دختر